سازمانهای زمینشناسی در دنیای مدرن
انتظارات، چالشها و درسهایی از مفهوم ایرانی آن
انتخاب موضوع و مصاحبه پیشرو به پشتوانه بیش از سه دهه فعالیت حرفهای نویسنده در سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور و پژوهشکده علوم زمین با چت جیپیتی است که در اینجا با پیشنهاد او از آن با نام «لونا» (Luna) یاد شده است.
حمید نظری*: انتخاب موضوع و مصاحبه پیشرو به پشتوانه بیش از سه دهه فعالیت حرفهای نویسنده در سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور و پژوهشکده علوم زمین با چت جیپیتی است که در اینجا با پیشنهاد او از آن با نام «لونا» (Luna) یاد شده است. در این مصاحبه انتظارات، اهداف و مأموریت یک سازمان زمینشناسی مدرن در جهان پیشرو را در همسنجی با سازمان زمینشناسی ایران بهعنوان نمایندهای از سازمانهای وابسته و مصرفکننده بودجه و اعتبارات عمومی کشور از میان مجموعه دیگر سازمانهای زمینشناسی شکلگرفته در جهان سوم به بحث گذاشته و پاسخها و دیدگاههای «لونا» درباره مجموعه بایدها و نبایدهای راهبردی علمی و مدیریت منابع انسانی و نقش مورد انتظار از سازمانهای زمینشناسی در توسعه پایدار، حفاظت از محیط زیست، مدیریت منابع و کاهش مخاطرات زمینشناختی بررسی میشود. از اینرو بیراه نخواهد بود که چه خوشایندی و چه ناخرسندی و دلآزردگی احتمالی ناشی از برخی دیدگاه یا تفاسیر ارائهشده در این سیاهه را از نظر حقوقی بیشتر متوجه «لونا» بدانیم تا نگارنده! به هر روی در این گزاره، چالشهای پیشروی سازمانهای زمینشناسی (مانند نورافکن روشنیبخش راه و آینده پیشروی کشورها و نه چون فانوسی دستاویز دولتها با وابستگیهای حزبی و جناحی) در سیستمهای تمامیتخواه، جایی که ملاحظات سیاسی اغلب بر صلاحیتهای حرفهای برتری مییابد و در نتیجه منجر به چالشهای مدیریتی و تضعیف اثربخشی و اعتبار سازمانی میشود از نگاه هوش مصنوعی بررسی شده و به تفکیک به گفتوگو واگذارده شده است. در طول بحث، بر اهمیت استقلال حرفهای، یکپارچگی علمی و همکاری بینالمللی برای چیرگی بر این چالشها و انجام مأموریت سازمانهای زمینشناسی با هدف و در راستای خدمت به منافع عمومی و ارتقای رفاه جامعه تأکید شده است. نیازها و خواستههای یک سازمان زمینشناسی را میتوان بهعنوان بایدها و خواستهای اساسی که مأموریت، عملیات و اهداف آن را هدایت میکنند، تعریف کرد که دربرگیرنده رویکردهای گوناگونی است که به وظایف سازمان، ذینفعان، منابع و اهداف آن پیوند میخورد:
1- دانش و تخصص علمی: یک سازمان زمینشناسی نیاز به دسترسی به دانش، تخصص و روشهای علمی بهروز دارد تا وظایف اصلی خود را به طور مؤثر انجام دهد. این شامل تخصص در زمینههایی مانند زمینشناسی، ژئوفیزیک، هیدرولوژی، سنجش از دور و علوم محیطی و همچنین مهارت در تجزیه و تحلیل دادهها، مدلسازی و روشهای تفسیر است.
2- ارزیابی و مدیریت منابع: محور اصلی مأموریت یک سازمان زمینشناسی، نیاز به ارزیابی، مدیریت و استفاده پایدار از منابع زمینشناسی مانند مواد معدنی، ذخایر انرژی، آب و زمین است. این شامل انجام بررسیها، نقشهبرداری و فعالیتهای اکتشافی برای شناسایی پتانسیل منابع، ارزیابی ذخایر و اطلاعرسانی استراتژیهای مدیریت منابع است.
3- ارزیابی و کاهش خطر: سازمانهای زمینشناسی نقش مهمی در ارزیابی و کاهش خطرات و خطرات زمینشناسی مانند زمینلرزه، رانش زمین، فورانهای آتشفشانی و سونامی ایفا میکنند. این امر مستلزم توانایی نظارت و تجزیه و تحلیل فرایندهای زمینشناسی، توسعه سیستمهای هشدار اولیه و اجرای اقداماتی برای کاهش آسیبپذیری و افزایش انعطافپذیری در برابر بلایای طبیعی است.
4- حفاظت از محیط زیست: با توجه به رابطه نزدیک بین زمینشناسی و محیط زیست، سازمانهای زمینشناسی مسئولیت حفاظت و حفاظت از اکوسیستمهای طبیعی، تنوع زیستی و سایتهای میراث زمینشناسی را دارند. این شامل ارزیابی اثرات زیستمحیطی، نظارت بر سطوح آلودگی و توسعه استراتژی برای اصلاح و حفاظت از محیط زیست است.
5- برنامهریزی و توسعه زیرساختها: بررسیها و ارزیابیهای زمینشناسی برای برنامهریزی و توسعه زیرساختها از جمله طراحی و ساخت راهها، پلها، سدها و ساختمانها ضروری است. سازمانهای زمینشناسی اطلاعات ارزشمندی را در تخصصهای زمینشناسی مهندسی و ژئوتکنیک فراهم میدارند تا اطمینان حاصل کنند که پروژههای زیربنایی برای مقاومت در برابر چالشهای زمینشناختی و به حداقل رساندن خطرات طبیعی برای ایمنی جانی و اموال عمومی ساخته شدهاند.
6- آموزش عمومی و اطلاعرسانی: سازمانهای زمینشناسی در آموزش عموم، سیاستگذاران و ذینفعان درباره فرایندها، مخاطرات و منابع زمینشناسی نقش دارند. این شامل انتشار اطلاعات از طریق نشریات، کارگاهها، سمینارها و کمپینهای آگاهی عمومی برای ارتقای درک، دانش و تصمیمگیری آگاهانه مرتبط با زمینشناسی و پیامدهای اجتماعی آن است.
7- همکاری و مشارکت: همکاری و مشارکت با سازمانهای دولتی، دانشگاه ها، صنعت و سازمانها و بنیادهای بینالمللی برای موفقیت سازمانهای زمینشناسی ضروری است. با تقویت همکاری، به اشتراکگذاری تخصصها و استفاده از منابع، سازمانها میتوانند ظرفیت خود را برای رسیدگی به چالشهای پیچیده زمینشناسی، دستیابی به اهداف مشترک و به حداکثر رساندن تأثیر آنها افزایش دهند.
در کشوری مانند ایران با برخورداری از منابع زمینشناسی قابل توجه و در مواجهه با چالشهای گوناگون در مسیر توسعه، یک سازمان زمینشناسی میتواند انتظارات و مأموریتهای متعددی با هدف کمک به تابآوری ملی و توسعه پایدار داشته باشد. برخی از انتظارات و مأموریتهای کلیدی برای سازمان زمینشناسی در ایران میتواند شامل سرتیترهایی مانند: «مدیریت منابع، ارزیابی و کاهش خطرات زمینشناختی، توسعه زیرساخت، حفاظت و مدیریت محیط زیست، پژوهش و نوآوری علمی» باشد. از این نگاه، انتظار و مأموریت یک سازمان حاکمیتی مانند سازمان زمینشناسی در ایران، بهرهبرداری از ثروت زمینشناسی کشور برای توسعه پایدار و در عین حال رسیدگی به چالشهای زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی است. سازمان با انجام این مأموریتها میتواند نقشی حیاتی در ارتقای تابآوری ملی و ارتقای رفاه جامعه ایران ایفا کند. به طور کلی، نیازها و خواستههای یک سازمان زمینشناسی درباره محور پیشرفت دانش علمی، مدیریت منابع زمینشناسی، کاهش خطرات، حفاظت از محیطزیست، حمایت از توسعه زیرساختها، آموزش مردم و تقویت همکاری است. با پرداختن به این نیازها و خواستها، سازمانهای زمینشناسی میتوانند مأموریت خود را انجام دهند و به توسعه پایدار، تابآوری و رفاه عمومی کمک کنند. در مقابل، مهمترین چالش سازمانهای زمینشناسی جهان سوم و در بزرگمقیاس کشورهای در حال توسعه که با سیستمهای اداری با تمایلات تمامیتخواهی و پیشرفت سریع فناوری در جهان آزاد مواجه هستند، در دو عامل «دسترسی به منابع و خودمختاری» و «شکاف فناوری و نوآوری» خلاصه میشود:
دسترسی به منابع و خودمختاری: سیستمهای اداری توتالیتر اغلب منابع را به شدت کنترل میکنند و ممکن است برنامههای سیاسی را بر فعالیتهای علمی اولویت دهند. سازمانهای زمینشناسی برای عملکرد مؤثر نیاز به دسترسی به بودجه، تجهیزات، دادهها و پرسنل دارند. در چنین سیستمهایی، موانع بوروکراتیک، فساد و عدم استقلال میتواند مانع از توانایی بررسیهای زمینشناسی برای انجام مستقل و مؤثر کار خود شود. بدون منابع کافی و آزادی عمل، این نظرسنجیها ممکن است برای همگامشدن با پیشرفتهای فناوری و نوآوری در جاهای دیگر مشکل داشته باشند.
شکاف فناوری و نوآوری: پیشرفتهای روزافزون نوآوری و فناوری در جهان آزاد میتواند شکاف قابلتوجهی را بین کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه از نظر قابلیتهای سازمانهای زمینشناسی ایجاد کند. دسترسی به فناوری، نرمافزار و روشهای پیشرفته برای انجام سازمانهای زمینشناسی دقیق و جامع بسیار مهم است. بااینحال، در کشورهایی با سیستمهای اداری تمامیتخواه، ممکن است سرمایهگذاری محدودی در تحقیق و توسعه، زیرساختهای فناوری و آموزش وجود داشته باشد. این امر میتواند منجر به افزایش نابرابری فناوری شود و رقابت سازمانهای زمینشناسی در این کشورها در مقیاس جهانی یا حتی همگامشدن با پیشرفتهای اساسی در این زمینه را چالشبرانگیز کند.
سیستمهای اداری توتالیتر دارای سازوکارهای متعددی هستند که از طریق آنها میتوانند کارشناسان حرفهای و متفکر را به کارکنانی بیانگیزه و مطیع تبدیل کنند:
کنترل و نظارت: ساختارهای توتالیتر اغلب کنترل شدیدی بر جنبههای مختلف جامعه از جمله حوزه حرفهای اعمال میکنند. این کنترل میتواند از طریق نظارت، سانسور و تهدید به مجازات برای مخالفان آشکار شود. تحت چنین شرایطی، متخصصان ممکن است در بیان نظرات خود یا دنبالکردن ایدههای نوآورانهای که وضعیت موجود را به چالش میکشد، دچار محدودیت شوند.
مداخله فراسازمانی (سیاسی): ساختارهای تمامیتخواه بیشتر وفاداری سیاسی را بر شایستگی حرفهای ترجیح میدهند. این امر میتواند سببساز انتصاب افراد به سمتهای کلیدی بر اساس وفاداری آنها به سیستم شود تا شایستگی یا تخصص آنها. حرفهایهایی که مقاومت میکنند یا به عنوان بیوفا تلقی میشوند، ممکن است با تبعیض، تنزل رتبه، یا حتی آزار و اذیت مواجه شوند که منجر به فرهنگ همنوایی و اطاعت میشود.
فرصتهای محدود برای پیشرفت: در سیستمهای توتالیتر، فرصتهای پیشرفت شغلی ممکن است منوط به نشاندادن وفاداری باشد تا شایستگی یا موفقیت. این میتواند برای حرفهایها مانعی برای برتری یا ابتکار ایجاد کند، زیرا چشمانداز ارتقای آنها ممکن است بیشتر به ارتباطات سیاسی بستگی داشته باشد تا مهارتها یا مشارکتهایشان.
محدودیت منابع: سامانههای توتالیتر ممکن است منابع را بر اساس ملاحظات سیاسی به جای اولویتهای راهبردی یا نیازهای حرفهای تخصیص دهند. این میتواند سبب کمبود بودجه یا تخصیص نادرست منابع برای سازمانهای زمینشناسی، محدودکردن ظرفیت آنها برای انجام تحقیقات، خرید تجهیزات یا سرمایهگذاری در روزآمدی و توسعه حرفهای شود.
کاهش عملکرد و اهداف سازمانهای زمینشناسی مدرن در چنین شرایطی میتواند عمیق باشد:
ازدستدادن استعداد و تخصص: متخصصان با استعداد ممکن است به دلیل ناامیدی از دخالتهای سیاسی یا فرصتهای محدود برای رشد حرفهای سازمان را ترک کنند یا به حاشیه بروند. این ازدستدادن تخصص میتواند توانایی سازمان را برای انجام تحقیقات با کیفیت بالا، ارائه ارزیابیهای دقیق یا توسعه استراتژیهای مؤثر برای مدیریت منابع تضعیف کند.
نوآوری و خلاقیت سرکوبشده: ترس از تلافی یا عدم حمایت از تفکر مستقل میتواند نوآوری و خلاقیت را در سازمانهای زمینشناسی خفه کند. حرفهایها ممکن است تمایلی به پیشنهاد ایدهها یا رویکردهای جدید نداشته باشند، که منجر به رکود و ازدسترفتن فرصتها برای پیشرفت فناوری یا اکتشافات علمی میشود.
کاهش اعتماد و اعتبار: حمایت سیاسی در تصمیمگیریهای استخدامی میتواند اعتماد و اطمینان به یکپارچگی و بیطرفی سازمان زمینشناسی را از بین ببرد. ذینفعان، از جمله سازمانهای دولتی، سرمایهگذاران بخش خصوصی و مردم، ممکن است سازمان را مغرضانه یا سیاسی تلقی کنند و اعتبار آن را بهعنوان منبع قابل اعتماد اطلاعات و تحلیل علمی تضعیف کنند. این از دست دادن اعتماد میتواند پیامدهای جدی برای توانایی سازمان برای جذب بودجه، مشارکت ایمن و تأثیرگذاری بر تصمیمات خطمشی ضروری برای پیشبرد توسعه اقتصادی داشته باشد. بدون تخصص مستقل و بیطرف، ارزیابیها و توصیههای سازمان ممکن است مغرضانه یا غیرقابلاعتماد تلقی شوند و تأثیر و نفوذ آنها را کاهش دهند.
مدیریت ناکارآمد منابع: تخصیص منابع بر اساس ملاحظات سیاسی به جای نیازهای حرفهای میتواند منجر به ناکارآمدی و سوءمدیریت در سازمانهای زمینشناسی شود. پروژههای حیاتی ممکن است کمبودجه یا به تعویق بیفتند، در حالی که منابع ممکن است برای ابتکارات با انگیزه سیاسی با ارزش علمی یا اقتصادی محدود تلف شوند.
استخدام گزینشی کارکنان در یک سازمان زمینشناسی بر اساس معیارهای غیرحرفهای و غیرعلمی مانند وابستگیها و توصیههای سیاسی میتواند اثرات مخرب متعددی بر توانایی سازمان در انجام مأموریت خود در کمک به توسعه اقتصادی کشور داشته باشد.
تضعیف تخصص و شایستگی: زمانی که تصمیمات استخدام بر اساس وابستگیهای سیاسی و نه صلاحیتها و تخصصهای حرفهای اتخاذ میشود، سازمان در معرض خطر آوردن افرادی است که فاقد مهارتها و دانش لازم برای ایفای مؤثر نقشهای خود هستند. این میتواند منجر به نیروی انسانی شود که برای انجام وظایف حیاتی مانند بررسیهای زمینشناسی، ارزیابی منابع و تجزیه و تحلیل ریسک، مجهز نیست و در نهایت مانع از توانایی سازمان برای مشارکت معنادار در توسعه اقتصادی میشود.
کاهش نوآوری و بهرهوری: استخدام انتخابی بر اساس توصیههای سیاسی میتواند فرهنگ انطباق و متوسط را در سازمان ایجاد کند، جایی که کارکنان بیشتر بر جلب رضایت حامیان سیاسی تمرکز دارند تا نوآوری و دستیابی به برتری در کارشان. این میتواند خلاقیت را سرکوب کرده، پذیرش فناوریها و روشهای جدید را محدود کند و بهرهوری کلی را کاهش دهد و در نهایت مانع از ظرفیت سازمان برای ایجاد بینشها و راهحلهای ارزشمند برای رشد اقتصادی شود.
ترویج فساد و سوءمدیریت: شیوههای انتخابی استخدامی بر اساس گرایشهای سیاسی و عقیدتی میتواند فرصتهایی را برای فساد و سوءمدیریت در سازمان ایجاد کند. کارمندانی که از طریق حمایت سیاسی منصوب میشوند ممکن است منافع شخصی یا سیاسی را بر مأموریت سازمان اولویت دهند که منجر به ناکارآمدی، طرفداری و سوءاستفاده از منابع شود. این میتواند منجر به هدررفت وجوه مالیاتدهندگان، به خطر افتادن نتایج پروژه و از دست رفتن فرصتها برای پیشرفت اقتصادی شود.
محدودکردن همکاری و مشارکت: نیروی کاری که عمدتا از طریق توصیههای سیاسی استخدام میشود ممکن است فاقد ارتباطات، تخصص و اعتبار لازم برای تقویت همکاری و مشارکت با سایر سهامداران درگیر در طرحهای توسعه اقتصادی باشد. این میتواند توانایی سازمان را برای استفاده از منابع خارجی، دسترسی به بازارهای جدید و مشارکت در ابتکارات استراتژیک که نیاز به همکاری بینرشتهای و اقدام جمعی دارد، مختل کند.
به طور خلاصه، استخدام گزینشی کارکنان در یک سازمان تخصصی و «حاکمیتی» همچون سازمان زمینشناسی بر اساس معیارهای غیرحرفهای و غیرعلمی، بهویژه گرایشهای سیاسی، میتواند اثرات ویرانگر قابلتوجهی بر ظرفیت سازمان برای انجام مأموریت خود در حمایت از توسعه اقتصادی در دیدهبانی راهبردی از منافع ملی کشور داشته باشد. این شیوهها با تضعیف تخصص، نوآوری، اعتماد و همکاری، در نهایت توانایی سازمان را برای ایجاد بینشهای ارزشمند، اطلاعرسانی در تصمیمگیری و کمک به رشد اقتصادی پایدار تضعیف میکنند. تحمیل سیستمهای اداری تمامیتخواه میتواند کارشناسان حرفهای و متفکر را از طریق کنترل، مداخله سیاسی، فرصتهای محدود و محدودیت منابع به کارکنانی بیانگیزه و پیرو تبدیل کند. این تحول عملکرد و اهداف سازمانهای زمینشناسی مدرن را از طریق فرسایش استعدادها، سرکوب نوآوری، تضعیف اعتبار و ترویج ناکارآمدی تضعیف میکند.
با توجه به چالشهای ناشی از سیستمهای اداری ایدئولوژیک و فقدان انگیزه و دانش حرفهای در سازمانهای زمینشناسی، میتوان راهبردهای متعددی را برای افزایش کارایی و اطمینان از تولید اطلاعات درست، شفاف و دقیق در نظر گرفت:
توسعه و آموزش حرفهای: سرمایهگذاری در برنامههای آموزشی و توسعه حرفهای مستمر میتواند به ارتقای مهارتها و دانش کارکنان در سازمانهای زمینشناسی کمک کند. این برنامهها میتوانند تخصص فنی، روشهای علمی، مهارتهای ارتباطی و استانداردهای اخلاقی را پوشش دهند. با توانمندسازی کارکنان با شایستگیهای لازم، سازمانها میتوانند ظرفیت خود را برای تولید اطلاعات باکیفیت و قابل اعتماد بهبود بخشند.
استخدام و ارتقای مبتنی بر شایستگی: اجرای فرایندهای استخدام و ارتقای شفاف و مبتنی بر شایستگی میتواند به کاهش تأثیر ملاحظات سیاسی کمک کند و اطمینان حاصل کند که پستها بر اساس صلاحیتها و شایستگیها به جای وفاداری پر میشوند. این میتواند نیروی کار باانگیزه و حرفهایتر را با تمرکز بر دستیابی به مأموریت و اهداف سازمان پرورش دهد.
خودمختاری و استقلال: ارتقای خودمختاری و استقلال در سازمانهای زمینشناسی میتواند متخصصان را قادر کند تا کار خود را بدون دخالت یا فشار سیاسی ناروا انجام دهند. ایجاد مکانیسمهایی برای حفاظت از استقلال سازمان، مانند دستورات روشن، پادمانهای سازمانی و حمایت از افشاگران، میتواند به محافظت در برابر برنامههای ایدئولوژیک و ترویج تولید اطلاعات بیطرفانه کمک کند.
همکاری و شبکهسازی: تسهیل همکاری و شبکهسازی با همتایان بینالمللی، مؤسسات دانشگاهی، سازمانهای تحقیقاتی و جامعه مدنی میتواند فرصتهای ارزشمندی را برای تبادل دانش، ظرفیتسازی و قرارگرفتن در معرض بهترین شیوهها فراهم کند. با تعامل با ذینفعان مختلف، سازمانهای زمینشناسی میتوانند به منابع، تخصص و شبکههای پشتیبانی دسترسی داشته باشند که میتواند اثربخشی و اعتبار آنها را افزایش دهد.
مشارکت عمومی و شفافیت: ترویج شفافیت و تعامل با مردم میتواند اعتماد و اعتبار را در کار سازمانهای زمینشناسی افزایش دهد. این میتواند شامل انتقال فعال یافتهها، روششناسی و عدم قطعیتها به مردم، درخواست بازخورد و نظرات از ذینفعان و فراهمکردن راههایی برای بررسی و پاسخگویی عمومی باشد. با پرورش فرهنگ باز و شفاف، سازمانها میتوانند اعتماد عمومی را در کار خود ایجاد کنند و تصمیمگیری آگاهانه را ارتقا دهند.
تنوع و گوناگونی منابع مالی: تکیه و وابستگی صرف به بودجه دولتی میتواند سازمانهای زمینشناسی را در برابر نفوذ سیاسی و محدودیتهای بودجهای آسیبپذیر کند. بررسی منابع مالی جایگزین، مانند مشارکتهای بخش خصوصی، حمایتهای بشردوستانه و کمکهای مالی بینالمللی، میتواند ثبات و استقلال مالی بیشتری را فراهم کند. متنوعکردن منابع مالی همچنین میتواند اتکا به ادارات ایدئولوژیک را کاهش دهد و تداوم عملیات را تضمین کند.
با اجرای این راهکارها برای مقابله با این چالشها، برای ذینفعان در این کشورها، از جمله دولتها، سازمانهای بینالمللی، سازمانهای غیردولتی و بخش خصوصی، ضروری است که سرمایهگذاری در زیرساختهای آموزشی، پژوهشی و فناوری در اولویت قرار گیرد. ارتقای شفافیت، پاسخگویی و استقلال علمی نیز میتواند به کاهش تأثیر سیستمهای اداری تمامیتخواه بر بررسیهای زمینشناسی کمک کند. علاوه بر این، تقویت همکاریها و مشارکتهای بینالمللی میتواند فرصتهایی را برای به اشتراکگذاری دانش، ظرفیتسازی و دسترسی به منابع و تخصص فراهم کند و به پرکردن شکاف بین کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه در زمینه زمینشناسی کمک کند. سازمانهای زمینشناسی میتوانند بر چالشهای ناشی از سیستمهای اداری ایدئولوژیک و کمبود انگیزه و دانش تخصصی فائق آیند و از این طریق کارایی خود را افزایش داده و به وظیفه خود در تولید اطلاعات شفاف و دقیق به نفع کشور عمل کنند. مهمترین تفاوت یک سازمان زمینشناسی مدرن در یک کشور توسعهیافته و سازمان زمینشناسی در کشورهای در حال توسعه از جهان سوم همچون سازمان زمینشناسی ایران در اولویتهای وظیفه، انتظارات، مأموریتها و روشهای مدیریتی آنهاست که تحت تأثیر عواملی مانند سیستمهای حاکمیتی، در دسترس بودن منابع، زیرساختهای فناورانه و اجتماعی است:
1- اولویتهای کاری و انتظارات
کشورهای توسعهیافته اغلب بررسیهای جامع زمینشناسی، تحقیقات و مدیریت منابع را برای حمایت از توسعه پایدار، حفاظت از محیط زیست و کاهش خطر در اولویت قرار میدهند.
در مقابل، با توجه به اتکای کشور به ذخایر غنی معدنی و هیدروکربنی برای رشد اقتصادی و ثبات ژئوپلیتیکی، سازمان زمینشناسی ایران ممکن است با اولویتهای فوریتری مرتبط با استخراج منابع، امنیت انرژی و توسعه زیرساختها مواجه شود.
2- مأموریت و اهداف
سازمانهای زمینشناسی در کشورهای توسعهیافته معمولا مأموریتهای گستردهتری بر تحقیقات علمی، حفاظت از محیط زیست و آموزش عمومی دارند. آنها ممکن است بر پایداری طولانیمدت، حفاظت از تنوع زیستی و سازگاری با تغییرات آب و هوایی تأکید کنند.
مأموریت سازمان زمینشناسی ایران ممکن است بیشتر به سمت دستیابی به اهداف کوتاهمدت اقتصادی و استراتژیک مانند به حداکثر رساندن استخراج منابع، ارتقای رشد صنعتی و حمایت از توسعه زیرساختها برای افزایش تابآوری و امنیت ملی باشد.
3- روشهای مدیریت
در کشورهای توسعهیافته، سازمانهای زمینشناسی اغلب با سطح بالایی از استقلال، استقلال حرفهای و شفافیت فعالیت میکنند. فرایندهای تصمیمگیری معمولا بر اساس شواهد علمی، بررسی همتایان و مشاوره با سهامداران است.
مدیریت سازمان زمینشناسی ایران ممکن است تحت تأثیر ملاحظات سیاسی، کنترل متمرکز و بخشنامههای از بالا به پایین باشد. تصمیمگیری ممکن است منافع سیاسی و اقتصادی را بر دقت علمی و مشارکت عمومی در اولویت قرار دهد.
4- زیرساخت فناوری
سازمانهای زمینشناسی در کشورهای توسعهیافته به فناوری پیشرفته، تجزیه و تحلیل دادهها و ابزارهای مدلسازی برای انجام بررسیهای پیچیده زمینشناسی، سنجش از دور و پایش محیطی دسترسی دارند.
سازمان زمینشناسی ایران ممکن است به دلیل تحریمها، همکاریهای بینالمللی محدود و چالشهای تخصیص منابع با محدودیتهایی در زیرساختهای فناوری، در دسترس بودن دادهها و ظرفیت تحقیقاتی مواجه شود.
5- همکاری بینالمللی
سازمانهای زمینشناسی در کشورهای توسعهیافته اغلب درگیر همکاریهای گسترده بینالمللی، تبادل دانش و ابتکارات ظرفیتسازی با سایر کشورها، مؤسسات پژوهشی و سازمانهای بینالمللی هستند.
سازمان زمینشناسی ایران ممکن است به دلیل تنشهای ژئوپلیتیکی، تحریمها و محدودیتهای سیاسی فرصتهای محدودی برای همکاری بینالمللی داشته باشد. این میتواند بر دسترسی به تخصص، بودجه و نوآوریهای فناورانه تأثیر بگذارد.
در مجموع، در حالی که هر دو سازمان زمینشناسی چه در کشورهای پیشرو و چه در کشورهای در حال توسعه همچون ایران هدف مشترکی از پیشرفت دانش زمینشناسی و پشتیبانی از نیازهای اجتماعی دارند، تفاوتها در اولویتها، وظیفه، انتظارات، مأموریتها و روشهای مدیریتی آنها منعکسکننده زمینههای اجتماعی-اقتصادی، سیاسی و فناوری گستردهتری است که در آن فعالیت میکنند.
* رئیس کرسی یونسکو در مخاطرات زمینشناختی ساحلی، پژوهشکده علوم زمین