فهیمه سعید، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی در گفتوگو با «شرق» بررسی کرد:
۳ موج خودکشی پزشکان
شنیدن اخبار خودکشی پزشکان و کادر درمان در سالهای اخیر خبری تکرارشونده است و هر بار چند خبر از این دست در کنار هم قرار میگیرند که همه از بد بودن وضعیت آن سخن میگویند. با این حال موضوع خودکشی خبری نیست که چندان آمار و اطلاعات رسمی درباره آن بیان شود.
سامان موحدیراد: شنیدن اخبار خودکشی پزشکان و کادر درمان در سالهای اخیر خبری تکرارشونده است و هر بار چند خبر از این دست در کنار هم قرار میگیرند که همه از بد بودن وضعیت آن سخن میگویند. با این حال موضوع خودکشی خبری نیست که چندان آمار و اطلاعات رسمی درباره آن بیان شود. بهویژه اگر پدیده خودکشی در میان قشری رایج شود که هم تأمینکننده سلامت و امنیت روانی شهروندان هستند و هم در سالهای اخیر اخبار مهاجرتشان ایرانیها را نگران کرده است. با این حال و در این زمینه برخی پژوهشها هم انجام شده که میتواند تصویری حداقلی از وضعیت ممکن را به ما ارائه دهد. فهیمه سعید، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، ازجمله چهرههای دانشگاهی است که مطالعهای را در این زمینه انجام داده است. خانم سعید نتایج این پژوهش را سال گذشته و در خلال مراسمی که به مناسبت روز جهانی «پیشگیری از خودکشی» برگزار شده بود، ارائه داد. انتشار اخبار چند وقت اخیر و ماجرای خودکشی پرستو بخشی، بهانهای شد تا با او دراینباره گفتوگو کنیم.
در چند سال اخیر بهویژه سالهای بعد از کرونا اخبار خودکشی جامعه پزشکی مورد توجه بیشتر رسانهها و مردم قرار گرفته است. آیا میتوان گفت که پزشکان اکنون گروهی «در معرض خودکشی» هستند یا بیشتر از گروههای دیگر شغلی دست به خودکشی میزنند؟
یکی از فاکتورهای خطر برای اقدام به خودکشی مسئله شغل است. در مطالعاتی که در جهان انجام شده، مشخص شده که پزشکان و پرستاران دارای ریسک بالایی از نظر خودکشی هستند. البته این داده به این منظور نیست که مطلق باشد؛ ولی این معنی را میدهد که سطح بالایی از ریسک خودکشی مربوط به این شغل است. البته این موضوع در جوامع مختلف تا حدودی با همدیگر متفاوت است؛ ولی در کل گفته میشود اصولا پزشکها در ریسک بالایی از خودکشی قرار دارند.
شما پژوهشی در زمینه خودکشی پزشکان انجام دادهاید. در ابتدا میتوانید کمی درباره این پژوهش و یافتههایش به ما توضیحاتی بدهید؟
سال 1400 بود که ما با اولین موج خودکشی در دستیاران روبهرو شدیم، عمدتا هم این اتفاق در شهر تهران رخ داده بود. طبیعتا چنین مسئلهای وضعیت شوکهکنندهای هم ایجاد کرده بود. حوالی دی و بهمنماه همان سال من مطالعهای درباره وضعیت افکار خودکشی در بین دستیاران پزشکی آغاز کردم.
دایره مطالعاتی من هم با توجه به گستردگی دادهها در تهران به این شهر محدود میشد و در واقع روی دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران تمرکز کردم. در این مطالعه 353 نفر از دستیاران پزشکی مورد مطالعه قرار گرفتند که اگر بخواهم نتایج این بررسی را خیلی کوتاه بیان کنم، این بود که شیوع افکار خودکشی در میان این قشر 34.3 درصد است و 10 درصد هم در وضعیت پرخطر قرار داشتند. همچنین شیوع کلی افسردگی 69 درصد بود و افسردگی شدید و بسیار شدید 25 درصد. یکی دیگر از دادههای این پژوهش هم این بود که شیوع کلی اضطراب 63 درصد بود و همینطور شیوع کلی استرس هم عدد 65 درصد را نشان میداد.غیر از عواملی که من در مطالعهام بررسی کردم، یکسری عوامل دیگر را هم قطعا باید در اینجا بیان کنیم که اینها هم از دیگر نتایجی بود که در مصاحبه با دستیارها به دست آمد.
یکی از مهمترین آنها فرسودگی است. دستیاران با حجم کاری بسیار زیادی روبهرو هستند. شیفتهای طولانی، اختلال خواب، خستگی زیاد در کنار یک عامل مهم دیگر که کاهش کرامت آنهاست، از دیگر عوامل مؤثر در این وضعیت بود. متأسفانه درحالحاضر امنیت جانی و امنیت روانی پزشکان و کادر درمان آنچنان در بیمارستانها بهویژه بیمارستانهای دولتی تأمین نمیشود. پزشکان و کادر درمان اغلب مورد اهانت قرار میگیرند که حالا میتواند از طرف مراجعان باشد یا از طرف مقام بالادستی. به نظر میرسد هیچ حمایتی هم از دستیاران در این فضا وجود ندارد. حتی میشود به تعدادی از مواردی که بازداشت در بیمارستان اتفاق افتاده هم اشاره کرد که مثلا به خاطر شکایت بیمار یا همراهانش پزشک بازداشت شده است. پیشازاین با چنین چیزی مواجه نبودیم و رواج این رفتارها در شرایط کنونی از عواملی است که کرامت پزشکان را کاهش داده و موجب تشدید این وضعیت برای آنها شده است.
این گزاره که «خودکشی در میان پزشکان و دستیاران تخصصی» در چند سال اخیر در حال رشد است تا چه میزان درست است؟
بگذارید ابتدا برخی مفاهیم را تعریف کنیم. «افکار خودکشی» یعنی این فکر که «من باید خودکشی کنم» به ذهن فرد خطور کرده است؛ اما «اقدام به خودکشی» یعنی فرد از مرحله فکرکردن به آن عبور کرده و دست به خودکشی زده است. این نکته را هم باید بدانید که اصولا افکار خودکشی بسیار شایعتر از موارد اقدام به خودکشی است؛ یعنی قرار نیست همه آنهایی که افکار خودکشی دارند، اقدام به خودکشی کنند. پس اگر ما با مواردی از اقدام به خودکشی روبهرو هستیم؛ یعنی پشت آن تعداد بیشتری از افکار خودکشی وجود دارد.
از سوی دیگر باید بدانید که ما پیشازاین درباره شیوع افکار خودکشی در بین دستیاران اصلا مطالعهای در ایران نداشتیم. تنها مطالعهای در سال 2020 در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده که تنها میگوید 23 درصد دستیاران افسردگی شدید و بسیار شدید دارند.
اما این مطالعه نشان داد نسبت به جامعه، افکار خودکشی در بین دستیاران شیوع بیشتری دارد. البته مطالعات در کشورهای دیگر هم تقریبا این موضوع را تأیید میکنند؛ ولی مسئلهای که ما در زمان انجام این مطالعه با آن روبهرو بودیم که نباید نادیده گرفته شود «دوران کرونا» است. در آن دوران همانطورکه میدانید، شیفتهای کاری بسیار سنگین شده بود و دستیاران تحت تأثیر شرایط بد اقتصادی و شرایط بد کاری قرار داشتند. البته مطالعات دیگری هم در کشورهای دیگر این وضعیت را تأیید میکند که در زمان کرونا وضعیت سلامت روان پزشکان چندان مناسب نبوده است. به هر روی باید بدانیم که در مطالعهای که من انجام دادم، این آمار خیلی زیاد بود.
مثلا مطالعات جهانی نشان میدهد که شیوع اضطراب و افسردگی در بین دستیاران بیشتر از مردم جامعه است یا در آمریکا در سال 2019 اعلام شد که شیوع افسردگی 19 درصد است و در این میان دستیارهای پزشکی 31 درصد افکار خودکشی داشتند که عدد قابل توجهی برای یک صنف است. در ژاپن و در سال 2022 شیوع افسردگی را 24 درصد اعلام کردند و افکار شیوع خودکشی در میان دستیارهای پزشکی را 5.5 درصد.
در چند وقت اخیر و با مرگ دکتر پرستو بخشی بار دیگر صحبتهایی درباره گسترش خودکشی در میان پزشکان مطرح شد. آیا این موضوع در یکی دو سال اخیر بغرنج شده است؟
آن چیزی را که ما در این سالها از سال 1400 به بعد با آن روبهرو هستیم، میتوان حداقل در سه موج خودکشی دستهبندی کرد. سال 1400 که اولین موج بود، در کرونا اتفاق افتاد. بعد سال 1401 این روند ادامه پیدا کرد و سال 1402 متأسفانه سیاهترین سال بود.
همینطور در بهار امسال یعنی 1403 متأسفانه یکی دیگر از پزشکان جوان طرحی را از دست دادیم که ایشان در 1402 دستیار قلب بودند که با شروع سال جدید در فروردینماه متأسفانه ایشان را هم از دست دادیم. آن چیزی که داریم میبینیم موارد اقدام به خودکشی زیاد شده است. ولی قاعدتا برای اینکه این را مستندتر بتوانیم بیان کنیم، بهترین مرجعی که میتواند این سؤال را پاسخ دهد، سازمان پزشکی قانونی است که این موارد مرگومیر را ثبت میکنند. ولی آن چیزی که ما مشاهده میکنیم در سه سال اخیر نسبت به گذشته این موارد بیشتر شده است. البته مطالعهای هم در این مورد نیست و حتی شیوع افکار خودکشی هم بیش از این در دستیارها سنجیده نشده بود یا حداقل تا جایی که من میدانم سنجیده نشده بود.
در مورد مرگ دکتر پرستو بخشی باید بگویم که شاید یکی از کیسهایی که در سال ۱۴۰۰ من بررسی کردم ایشان بودند. بنا بر اطلاعاتی که اکنون ما به دست آوردیم ایشان با مسئله افسردگی روبهرو بودند. مسائلی برایشان پیش آمده بود که مهمترینش دو غم بزرگ از دست دادن پدر و مادر بود و بابت این موضوع مدارک هم ارائه کرده بودند. ولی متأسفانه درخواست ایشان مورد قبول قرار نگرفت و نهایتا ایشان را از دست دادیم.
مهمترین عواملی که موجب خودکشی پزشکان میشود، چیست؟
در مطالعهای که من انجام دادم، جزء عوامل پیشبینیکننده افکار خودکشی سابقه سوء مصرف الکل و مواد، سابقه اقدام قبلی به خودکشی، سابقه خانوادگی اقدام به خودکشی، سابقه خودزنی و چیزی که خیلی باید به آن توجه کنیم «حجم کاری» یا همان تعداد شیفت در یک ماه، میزان افسردگی و همینطور سطح درآمد بود. هر چقدر درآمد دستیاران کمتر بوده، میزان افکار خودکشی شیوعش بیشتر میشد. خوشبختانه تصمیم گرفته شده که سطح درآمد دستیاران بالاتر برود.
موضوع دیگر؛ ابهام در مورد آینده است. قبل از این پزشکان میدانستند که با تمامشدن درسشان و گرفتن تخصصشان میتوانند درآمد مناسبی داشته باشند و آیندهشان را تأمین کنند. شما باید این موضوع را هم در نظر بگیرید که کسی که متخصص میشود، دیگر 30 سال را رد کرده و انگار تازه میخواهد وارد بازار کار شود. زمانی که وارد بازار کار میشود، نه سرمایهای دارد، نه خانه، نه ماشین، نه رفاه! چشماندازی هم در این باره در حال حاضر برای پزشکان جوان چندان وجود ندارد. مثلا همین دو سه روزه ویزیتهای سال جدید هم ابلاغ شده که مثلا 251 تومان برای یک متخصص در نظر گرفته شده که نشان میدهد دورنمای مالی این شغل چگونه خواهد شد. این ناامیدی از آینده یکی از فاکتورهایی است که خیلی دستیاران را در حال حاضر تحت تأثیر قرار میدهد. موضوع دیگر که در دو سال گذشته خیلی در این قضیه بارزتر بود، تعهدات محضری است که از دستیاران گرفته میشود، بابت اینکه وقتی وارد رشته تخصص میشوند، تعهد میدهند که انصراف ندهند و همینطور طرح را بگذرانند که دورای بسیار سنگین است. برخی دستیاران حتی برای پیداکردن ضامن هم دچار مشکل میشوند و شما تصور کنید کسی که بهترین سالهای جوانیاش را برای درسخواندن گذاشته حالا وارد تخصص میشود و اولین اقدامش این است باید تعهد بدهد تا بتواند ادامه دهد. وقتی که تعهد داد و وارد دستیاری شد، هر زمانی که بخواهد انصراف بدهد، این راه بسته است به خاطر اینکه با جریمههای بسیار سنگینی روبهرو میشود. یکی از مواردی که دستیاران میگفتند، این بود که دوست دارند انصراف بدهند ولی حتی اگر بخواهند این کار را انجام دهند آنقدر نگران ضامنها میشوند که راهی جز ادامهدادن ندارند.
اینها چیزهایی است که باید بهفوریت دیده شود. یک موضوع دیگر هم داریم و آن هم اینکه خودافشایی اتفاق نمیافتد. یعنی به نظر میرسد زمانی که پزشکان با موضوع افسردگی، استرس یا افکار خودکشی روبهرو هستند، چندان این را بیان نمیکنند و درخواست کمک نمیکنند.
اعتقاد کلی وجود دارد که اصولا باید یک سیستم ویژه پزشکها (یا کلا کادر درمان) برای سلامت روانیشان تعریف شود. اقدامی که الان نظام پزشکی با کمک انجمن علمی روانپزشکان ایران دارد انجام میدهد و یک طرحریزی انجام داده است. این یک سیستم فوریتهای مخصوص پزشکان است که بتوانند با این سیستم تماس بگیرند و بهخصوص درمورد افکار خودکشی کمک بگیرند. این به نظر میرسد اقدام منظم و سیستماتیکی است که تا اینجا انجام شده که البته باید ببینیم چقدر موفقیت پیدا میکند.
آیا در سالهای اخیر و با توجه به حساسیتهای عمومی ایجادشده بعد از اخبار خودکشی پزشکان، درباره وضعیت سلامت روان آنها خدمات مناسبی هم به آنها ارائه شده است؟
باید عرض کنم هرچند با تأخیر، ولی ما شاهد بودیم که اتفاقات 1402 بیشترین واکنش را در سیستم داشت. جلسات متعددی در وزارت بهداشت، نظام پزشکی و در دانشگاهها در مورد این موضوع تشکیل شد؛ ولی متأسفانه بازخورد خوبی به دستیاران داده نشد یعنی آنچه دستیاران میگویند این است که ما متوجه نشدیم این موضوع دیده شده و دارد اصلاحاتی اتفاق میافتد یا خیر؟
اقدام خوبی که اخیرا اتفاق افتاد، این بود که تصویب شد حقوق دستیاران افزایش پیدا کند که این را به نظر من میتوان یک اقدام مثبت در نظر گرفت. یکی از معضلات اصلی دوران دستیاری این است که تکلیف دستیاری مشخص نیست. معلوم نیست شغل است یا بالاخره تحصیل است. یعنی یک کار دانشجویی است. در عین اینکه شغل محسوب نمیشود، ولی دستیار با تبعات یک شغل روبهروست مثلا امکان شکایتکردن از او وجود دارد. آییننامهای وجود دارد که میگوید باید چقدر در ماه کشیک بدهد اما خیلی وقتها دستیاران ما بیشتر از آن حدی که تعریف شده کشیک میدهند، ولی از طرف دیگر حقوقشان کمتر از آن حدی است که باید باشد و به عنوان یک کار در نظر گرفته شده باشد. بیمه ندارند. بیمه مسئولیت ندارند. بیمه بازنشستگی ندارند.