نقدی در باب دیدار نوروزی خانه اندیشمندان
رنج از ما خاطره از شما
آنچه در روزها و هفتههای گذشته دغدغه برخی از حیث برگزاری مراسمهای صنفی بود، برگزاری برای عموم و پرهیز از هرگونه گزینشی و سالار جلوهدادن برخی بر دیگری بود که حکایتی بس طولانی در نظامهای مبتنی بر طبقات و گزینشهای جناحی و قائلشدن مزیت شخص بر شخص و در وسعت جهانی است که تاریخچهای طولانی در مبارزات بشری برای یک زیست برابر از هر حیث با همنوع خود دارد.
هومن قشلاقیآذر
آنچه در روزها و هفتههای گذشته دغدغه برخی از حیث برگزاری مراسمهای صنفی بود، برگزاری برای عموم و پرهیز از هرگونه گزینشی و سالار جلوهدادن برخی بر دیگری بود که حکایتی بس طولانی در نظامهای مبتنی بر طبقات و گزینشهای جناحی و قائلشدن مزیت شخص بر شخص و در وسعت جهانی است که تاریخچهای طولانی در مبارزات بشری برای یک زیست برابر از هر حیث با همنوع خود دارد. این قائلشدن مزیت از هر حیث و نظر، خواه در اعطای فرصتها و خواه در ساخت چهره از طریق بلندگوها برای طبقات اجتماعی که خود آن نیز محصول رویکرد و نگاه طبقهای و توجیه عدم این امر با عناوینی مانند کسوت، ثروت، خدمت، شهرت و امثالهم است که سلسلهوار موجبات تضییع همواره و پیدرپی طبقه فرودست که مقصود فاقد امکانات است و هرچه بیشتر دورشدن از امکانات را فراهم میآورد، زیرا با ایجاد چنین مفروضاتی که متعاقبا محقق میشوند، امکانات و فرصتهای عملا ویژه برای عدهای خاص میشود؛ بهگونهای که حتی ممکن است این تلقی در ذهنیت محرومشدگان از امکانات نیز پدید آید که درواقع شاید حقی بوده است که آنان (طیف دارا) استحقاق آن را داشتهاند و ما نداریم؟! و این نهادینگی غلط ذهنیتی موجبات بروز حالت ایستایی در حرکت و توقف هرگونه بروز حتی مخالفت اندک و نقد را پدید میآورد. تقسیمبندی اِلیت و عوام، فریب بزرگ در پیدایش این ذهنیت بود که ویژهخواری و ویژهخواهی و بروز یک سلسله طبقاتی در هر نهاد یا سیستم و کلونی انسانی را در طول تاریخ پدید آورد که با بودن همواره بلندگو و تریبون در دست افرادی که همواره صاحب تریبون بودهاند و قائل به واگذاری آن نبودند و گویی که انگار در هر مکان و زمان ایشان و شخص شریف باید حضور داشته باشد و این خود نوعی از اِلِمانها و نشانههای طبقهسالاری است که در طول سالها و با تکرار به حالت استمرار ناخواسته و رکود حرکتی را باعث شد. این تلقی که حتما حقشان بوده که داشتند یا حتما موجبی هست که آنها دارند و ما نداریم، توجیهی است که بر اثر تداوم و تکرارِ بودن ابزار در دست یک طیف خاص برای غیر آن طیف خاص تبدیل به ذهنیت نهادینه شده است. خاطرهگویی از ویژگیهای قشر خاص است که موجبات شیفتگی و شیدایی را در شنونده و در افراد غیر از خود عامدانه پدید آورد تا موجبات حرکت به عقب و در بهترین حالت سکون، ایستایی و بازماندن از حرکت به جلو را پدید آورد.حقیقت امر در این است که خاطره و آرزو دو بخش عمده در زندگی هر انسان هستند و تقویت هر یک موجب تضعیف دیگری حتی در شنونده با غرقشدن در خاطرات گوینده و بازماندن از حرکت و بروز حالت ایستایی برای خود است. آرزو باعث حرکت است و خاطره در گذشته درجازدن است. ای وای به زمانی که خاطره متعلق به شخص دیگری باشد که در خاطرات او همزادپنداری کنیم؛ گو اینکه صاحب اثر خودمان بودیم و به آن اندک قناعت کنیم. نبودن طرحی برای آینده و جایگزینکردن این خلأ که مبادا برای شنونده آرزو شود و اقدام کند پس با بیان خاطرات گذشته راه برونرفت و پاککردن صورتمسئله انجام میشود که سالها و قرنها در کلونیهای انسانی شاهد آن بودهایم. در نشست دیدار نوروزی خانه اندیشمندان بخش بیان خاطرات نوروزی گنجانده شده است! مشخص نیست که تئوریسین این طرح کدام شخص بوده است، اما دو نکته را معطوف به خود میکند: ۱- فایده این خاطرهگویی چیست و چه تأثیری در یک حرکت و تبدیل پتانسیل نهفته بالقوه به بالفعل دارد و شنوای خاطرات سایر افراد چه حاصلی برای مستمعین دارد؟!
۲- این عبارت که: «ورود برای عموم آزاد است»، در بدو امر حاکی از یک حرکت مردمی و عمومی و بدون تبعیض است اما نظر افکندن به افرادی که در آن محفل یا مجلس صاحب تریبون هستند یا خواهند بود، بهوضوح نشان میدهد که صاحبان تریبونهای سابق، اکنون نیز صاحبان تریبونهای فعلی هستند و روال همان است که در سابق بود و قرار نیز بر آن است که فقدان تئوری بالقوه منتج به عمل، با خاطرهگویی جبران شود. حال اینکه چنانچه تریبونهای سابق در دست این اشخاص در گذشته چارهساز بود، اکنون باید تریبون در دست نسل بعدی و افراد جدید باشد که نیست و حکم آن است که همچنان شنوای همان سخنان سابق سالهای سال باشیم البته اینبار با چاشنی خاطره. به یقین این وقایع که از نام حرکت تأکیدا بر آن پرهیز میکنم، زیرا در حرکت افق رو به جلو وجود دارد و در این مقولات آن را مشاهده نمیکنم و بیشتر جنبه سمبلیک دارند، اثرگذاری عینی در وضعیت جمیع افراد را نخواهد داشت.