|

باتلاق عمیق و بی‌انتهای دلار ارزان‌قیمت

می‌گویند دکان‌داری روی سینی خرمای بساط خود تابلویی زده بود که رویش نوشته بود: این خرما نیست، بلغور جو است! رهگذری دلسوز به گمان غفلت دکان‌دار به او می‌گوید این تابلو اشتباه است؛ ولی فروشنده با عصبانیت پاسخ می‌دهد؛ هیس مگس‌ها می‌شنوند و روی خرما جمع می‌شوند! رهگذر با تعجب می‌گوید همین الان هم کلی مگس روی خرماها نشسته‌اند، دکان‌دار عصبانی‌تر می‌شود و می‌گوید: همین شماها هستید که مگس‌ها را هوشیار می‌کنید تا روی خرما بنشینند، اگر تابلو را برداریم که همه مگس‌ها می‌فهمند!

باتلاق عمیق و بی‌انتهای دلار ارزان‌قیمت
منصور انصاری روزنامه‌نگار

می‌گویند دکان‌داری روی سینی خرمای بساط خود تابلویی زده بود که رویش نوشته بود: این خرما نیست، بلغور جو است! رهگذری دلسوز به گمان غفلت دکان‌دار به او می‌گوید این تابلو اشتباه است؛ ولی فروشنده با عصبانیت پاسخ می‌دهد؛ هیس مگس‌ها می‌شنوند و روی خرما جمع می‌شوند! رهگذر با تعجب می‌گوید همین الان هم کلی مگس روی خرماها نشسته‌اند، دکان‌دار عصبانی‌تر می‌شود و می‌گوید: همین شماها هستید که مگس‌ها را هوشیار می‌کنید تا روی خرما بنشینند، اگر تابلو را برداریم که همه مگس‌ها می‌فهمند! در مثل مناقشه نیست. محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی، هم می‌گوید اگر مطبوعات نرخ واقعی دلار را انعکاس ندهند، قیمت دلار بالا نمی‌رود؛ پس برای ارزان‌شدن دلار، رسانه‌ها باید قیمت دلار دولتی و نه نرخ آزاد آن را اعلام کنند! مسلما این تعبیر از یک اقتصاددان اگر ساده‌لوحانه نباشد، انکار واقعیت‌های گریزناپذیر اقتصادی است. این حرف فرزین را در 40 سال گذشته از زبان رؤسای پیشین بانک مرکزی به شکل‌های مختلف شنیده‌ایم و یک تقاضای تکراری است؛ اما فرزین خطاب به بعضی رسانه‌ها که پی‌جوی بیان واقعیت‌ها هستند، این بار با انگشت اشاره و تهدید بیشتر بر همین تأکید می‌کند و می‌گوید، تا هم خود را به خاطر دفاع از «لجنزار و باتلاق» دلار ارزان‌قیمت تبرئه کرده باشد و هم به گمان خود قیمت دلار را با این دفاع بی‌سرانجام و بی‌پایان تثبیت کند. فرزین هفته گذشته مانند سلف خود همچنان از دلار ارزان‌قیمت نابودکننده اقتصاد کلان در 40 سال گذشته با افتخار دفاع می‌کند و از تخصیص 69 میلیارد دلار از این نوع که به گفته ایشان بین 38 تا 40 هزار تومان در اتاق مبادله ارز و انواع نامشخص دیگر مانند 28هزارو 500‌تومانی موسوم به نیمایی برای همه نیازهای مرتبط با واردات کالا اعم از اساسی و غیراساسی و حتی خدمات، با تبختر یاد کرد و رسما مثل شخصی که در ایستگاه قطار با خیال راحت نشسته بود و به او گفتند فلانی قطارت رفت و او گفت: خوب برود، بلیتش در جیب من است، نرخ ارز آزاد را به رسمیت نشناخت و آن را تلگرامی و غیرواقعی خواند! این نوع سیاست‌های بی‌سیاستی که «درست است که من رئیس کل بانک مرکزی هستم؛ ولی به من چه که نرخ ارز آزاد دلار به حدود 65 تا 70 هزار تومان رسیده است، سراغ مطبوعات، رسانه‌ها و فضای مجازی که این ارقام را اعلام می‌کنند، بروید و یقه آنها را بگیرید!»؛ از‌جمله سیاست‌های غیرمسئولانه، غیرشفاف و فرافکنانه است و نظر مردم را که سر صحنه خرید‌و‌فروش دلار یا عینا شاهد افزایش قیمت انواع کالاها و خدمات و... هستند، عوض نمی‌کند و بر بدبینی آنها می‌افزاید. به واقع نه‌تنها از فرزین، رئیس کل بانک مرکزی؛ بلکه دیگر نهادهای اقتصادی پذیرفتنی نیست که پس از این‌همه فساد غالبا برگرفته و نتیجه رانت‌های چندجانبه پنهان و آشکار انواع نرخ دلار ارزان‌قیمت در 45 سال گذشته است، با افتخار مقابل دوربین تلویزیون به‌عنوان رسانه ملی که البته ملی نیست، قرار بگیرند و از باتلاقی دفاع کنند که اقتصاد کشور را به ویرانی کشانده است. باید گفت عصر بازی عوام‌فریبانه دلار ارزان‌قیمت با این ترفند که به نفع مردم به‌ویژه دهک‌های پایین جامعه است، به سر رسیده است. بخش عمده‌ای از افزایش ضریب جینی در سال‌های بعد از انقلاب تاکنون و وضعیت اختلاف طبقاتی ظالمانه و غیرمنصفانه ناشی از همین نرخ دلار ارزان‌قیمت در مقایسه با قیمت واقعی آزاد آن است که فرزین سعی در نفی و نبود آن دارد. اقتصاد ورشکسته و به بن‌بست رسیده سعی دارد که با سیلی نوع دلار ارزان سرکوب‌شده گونه خود را سرخ نگه دارد؛ گونه‌ای که پژمردگی و بی‌رمقی‌اش حاصل دلاری است که خارج از تمام قاعده‌های اقتصادی بیش از حد متعارف از نظر قیمت پایین نگه داشته شده و مدت این کنترل غیرمتعارف نیز بسیار طولانی (چهار دهه) بوده است که نتیجه‌ای به جز رانت‌جویی، رانت‌خواری و فساد ندشته است.