سیل مشهد و رفتار مدیران
چپ کردهاید اما خوب جمع نکردهاید!
برای ما که از زبان فرمانده جنگمان عبارت «عملیات فریب» را در توصیف دو عملیات تلخ و پرتلفات کربلای چهار و پنج شنیدهایم، نباید اظهارنظر مدیر بحران شهرداری مشهد در واکنش به سیلاب اخیر این شهر چندان عجیب و غریب باشد.
سحر طلوعی: برای ما که از زبان فرمانده جنگمان عبارت «عملیات فریب» را در توصیف دو عملیات تلخ و پرتلفات کربلای چهار و پنج شنیدهایم، نباید اظهارنظر مدیر بحران شهرداری مشهد در واکنش به سیلاب اخیر این شهر چندان عجیب و غریب باشد. برای ما که «آرزوی ایران بدون معلول» را در جمع معلولان! از زبان وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی شنیدهایم، نباید حرفهای رئیس پدافند غیرعامل مشهد غافلگیرکننده باشد. برای ما که نحوه نشستن رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست را مقابل خبرنگاران آسیبدیده از حادثه واژگونی در ارومیه دیدهایم، نباید لحن سبکسرانه آقای کلیدری در توصیف وضعیت اخیر مشهد آزاردهنده باشد، اما خوشبختانه هست. با اینکه مشابه این اظهارات و رفتارها را به وفور شنیده و دیدهایم اما هنوز هم جا میخوریم و غافلگیر میشویم. «خوشبختانه» به این دلیل که هنوز به این بدسلیقگیها و کارنابلدیها عادت نکردهایم. سیلاب خیابانهای مشهد و شهرهای اطراف را فراگرفته، خانهها را ویران کرده، تعدادی مفقود شدهاند، بیش از ۱۰ نفر کشته داشته و هنوز خسارات جانی و مالی آن به تمامی مشخص نشده اما کلیدری، مدیر بحران شهرداری مشهد این وضعیت را یک «آبگرفتگی ساده» توصیف میکند و البته برکنار میشود. رئیس پدافند غیرعامل مشهد به جای اینکه به خانوادههای داغدار احترام بگذارد و میزان مسئولیتپذیری و تعهد خود را به وقت حادثه نشان دهد، با تقلیل سیلاب به آبگرفتگی ساده بیشتر نمک بر زخم مردم میپاشد و خشم و داغ آنها را سنگینتر میکند. حتی اگر سیلاب اخیر مشهد یک آبگرفتگی ساده هم بود، باز این شکل از واکنش مدیر پذیرفته و مقبول نیست. این چه حادثه سادهای است که جان انسانها در آن گرفته شده و اموالشان آسیبدیده و از دست رفته است؟ این چه اتفاق کوچکی است که فرماندار مشهد با کت و شلوار خودش را به خیابان رسانده تا نقش مأمور راهنمایی و رانندگی را به دوش بگیرد و در عبور و مرور خودروها کمک کند؟! مأمور راهنمایی و رانندگی کجاست؟ فرماندار وسط خیابان چه میکند؟ مدیر بحران شهرداری مشهد به درستی برکنار شده است. خیلیها هم هنوز برکنار نشدهاند. اما میدانیم این جریمهها مانع از تکرار رفتار غلط نمیشود.
فراز اول این نوشته میگوید برخی مدیران و مسئولان ما ید طولایی در «بد حرف زدن» و ندانمکاری دارند و از ترس اینکه متهم به سیاهنمایی شوند، از آن طرف بام میافتند و با کلام و عملشان جامعه مخاطب خود را تحقیر و تمسخر میکنند. آنها به زعم خود میخواهند دل جامعه مخاطب خود را از امید خالی نکنند اما آگاهانه یا ناآگاهانه او را آزار میدهند و بیشتر بر آتش خشم و عصبیت میدمند. برخی از آنها حتی پا را فراتر میگذارند و با تحقیر موارد مشابه در کشورهای دیگر سعی در کوچککردن و گاه ندیدن ابعاد حادثه داخلی دارند. به یاد بیاوریم رسانههای نزدیک به این مدیران چگونه با سیل دُبی شوخی کردند و کلیپها ساختند و... ما «خودت بمال» را فراموش نمیکنیم. کلام و زبان بدن و رفتار مدیران نقش مهمی در جلب اعتماد جامعه مخاطب آنها دارد. در بسیاری از کشورها مدیران و مسئولان برای حرفزدن، سکوتکردن، ایستادن، نشستن، پاسخدادن و... آموزش میبینند. مدیر و مسئول بلندمرتبه که جای خود دارد، بسیاری از سلبریتیها و چهرهها هم برای ارتباط با مردم و خبرنگاران آموزش میبینند. برای نمونه کافی است به بازیکنان لیگ سراسری بسکتبال آمریکا اشاره کنیم که از زمان آغاز به کار و فعالیت ورزشی در NBA نحوه ایستادن مقابل خبرنگار، پاسخدادن و استفاده از کلمات را میآموزند. به کار گرفتن کلمات نابجا، لحن سبکسرانه، ندیدن درد و رنج بازماندگان یک حادثه، عدم ابراز حس همدردی با مصیبتزدگان و عدم درک صحیح زمان و مکان و... بهویژه وقتی از طرف مدیر و مسئول باشد، سنگینتر و نامقبولتر است. اگر اغماض کنیم و در اینجور مواقع به شعر مشهور سعدی علیهالرحمه که آشنای فارسیزبان و غیرفارسیزبان است، اشاره نکنیم، متأسفانه باید بگوییم رفتار و گفتار مدیران ما یادآور آن رانندگانی است که چپ کردهاند، به دیگر سرنشینان آسیب زدهاند و...، اما پیروزمندانه و سرخوشانه از لاشه خودرو بیرون میآیند و میگویند «خوب جمع کردم، نه؟!».