|

ایلام نو با معرفی محوطه‌های جوبجی و ارجان

درحالی‌که از مرحله ایلام نو اطلاعات اندکی در دست داریم، اما مرحله ایلام نو دو مد‌رک کافی در منابع آشوری دارد؛

ایلام نو با معرفی محوطه‌های جوبجی و ارجان

محمدرضا نسب‌عبداللهی: درحالی‌که از مرحله ایلام نو اطلاعات اندکی در دست داریم، اما مرحله ایلام نو دو مد‌رک کافی در منابع آشوری دارد؛ زیرا این مرحله دوره درگیری‌های شدید بین شاهان آشوری و شماری از فرمانروایان ایلامی بود که اغلب با شورشیان جنوب بین‌النهرین متحد بودند (پاتس، ۱۳۹۸: ۳۹۹).

تاریخ ایلام به چهار دوره عمده تقسیم می‌شود:

پروتو ایلامی: حدود ۳۲۰۰ پ.‌م تا ۲۷۰۰ پ.‌م

ایلام قدیم: حدود ۲۷۰۰ پ.‌م تا ۱۴۷۵ پ.‌م

ایلام میانه: حدود ۱۵۰۰ پ.‌م تا ۱۱۰۰ پ.‌م

ایلام نو: حدود ۱۰۰۰ پ.‌م تا ۵۳۹ پ.‌م (هم‌زمان با عصر آهن ۲ و عصر آهن ۳)

عصر آهن نیز به سه دوره تقسیم می‌شود:

عصر آهن I از ۱۴۵۰ ق.م تا ۱۱۰۰ ق.م

عصر آهن II از ۱۱۰۰ ق.م تا ۸۰۰ ق.م

عصر آهن III از ۸۰۰ ق.م تا ۵۵۰ ق.م

دوره ایلام نو از حدود ۱۰۰۰ ق.م تا پیروزی کوروش بزرگ بر بابل به سال ۵۳۹ ق.م است.

ایلام نو به سه دوره تقسیم می‌شود:

ایلام نو I : حدود ۱۰0۰ تا ۷۴۴ ق.م

ایلام نو II : حدود ۷۴۳ تا ۶۴۶ ق.م

ایلام نو III : حدود ۶۴۶ تا ۵۳۹ ق.م

دوره ایلام نو I (حدود ۱۰۰۰ تا ۷۴۴ ق.م)

به دلیل کمبود مدارک، مطالب زیادی درباره این دوره نمی‌توانیم بگوییم. بقایای پراکنده دوره ایلام نو در شوش گه‌گاه در حفاری‌های اولیه آپادانا و شهر شاهی II آشکار شد اما تا پیش از گمانه‌زنی در شهر شاهی لایه‌های منتسب به نخستین مرحله ایلام نو به‌روشنی پیدا نشدند. با این حال، در این لایه‌ها فقط دیوارها و سطوح خشتی تکه‌تکه‌ای در لایه‌های ۸ و ۹ وجود داشت که به دوره ایلام نو I نسبت داده شد (همان، ۴۰۳-۴۰۴).

همچنین برخی از تدفین‌های سنگ‌چین‌شده متعددی که در سرتاسر فارس یافت شده، به دوره ایلام نو I تعلق دارند (همان، ۴۰۴).

سلسه ایلامی بابل را به این دوره قدیم می‌توان نسبت داد. در واقع این سلسله یک فرمانروا به نام مر-بیتی-اَپلَ- اوسور (۹۸۴-۹۷۹ ق.م) داشت که با وجود داشتن نام اکدی،‌ در رویدادنامه خانواده شاهی، از تبار دور ایلامی خوانده شده است. ما عملا هیچ اطلاعی از او در دست نداریم مگر اینکه چنین شخصی وجود داشته است... . از این مرحله به بعد به مدت بیش از ۱۵۰ سال هیچ منبع مکتوبی از داخل یا خارج ایلام در دست نداریم (پاتس، ۱۳۹۸: ۴۰۴-۴۰۵).

ایلام نو II (۷۴۳ تا ۶۴۶ ق.م)

طبق رویدادنامه بابلی، پادشاهی به نام اومَنگیش (هوبان-نو کش) پسر اومبَدَرَ در سال ۷۵۳ ق.م قدرت را در ایلام به دست گرفت و تا سال ۷۱۷ ق.م به حکومت ادامه داد... رویدادنامه بابلی می‌گوید که پس از مرگ هوبان- نو کش، ایشتار- هوندو جانشین او شد که در منابع آشوری به نام شوتور نهوندو/ی یا به ایلامی شوتروک- نهونته دوم (حدود ۷۱۷ – ۶۹۹ ق.م) معروف است... چهار کتیبه از او روی آجرهای مختلف در شوش شناخته شده است... آجرهای شوتروک-نهونته همه از معبد کوچک چهار گوشی به دست آمده‌اند که بین سال‌های ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۱ حفاری شد. این معبد زمانی به آجرهای لعاب‌داری با نقوش شیردال، اسب، شیر، عقرب بالدار و نقوش گیاهی مزین بود (همان، ۴۰۸).

مدارک دیگر از استقرار در این دوره در شوش، بیشتر از حفاری‌های [پی یر] دومیروشجی در لایه‌های ۶-۷ شهر شاهی II به دست آمده که تدفین‌های جدید آنها را به هم ریخته است (همان، ۴۰۹).

بعد از شوتروک- نهونته دوم، کودور نهونته قدرت را در ایلام در دست گرفت و شهر شاهی یا پایتخت را از شوش به مَدَکتو و سپس هیدلو منتقل کرد.

مدکتو را تپه پتک، محوطه‌ای شش هکتاری بین رودخانه‌های کرخه و دویرج در نزدیکی جاده جدید بین اندیمشک و دهلران دانسته‌اند، با این حال همه پژوهشگران این نظر را نمی‌پذیرند... . درباره هیدله یا هیدالوی باید گفت که از این شهر در متون نسبتا جدیدتر ایلامی نو شوش یاد شده اما در متون باروی هخامنشی از تخت‌جمشید بارها نام آن آمده است که طبق این متون تقریبا با هفت روز فاصله در جنوب شوش قرار داشت. به نظر دومیروشجی این شهر با مکانی تقریبا در نیمه راه شوش و تخت‌ جمشید، احتمالا بین رامهرمز و بهبهان کاملا مطابقت دارد و مدارک متون باروی تخت‌ جمشید این مکان را تأیید می‌کند (پاتس، ۱۳۹۸: ۴۲۱-۴۲۲).

دومیرشجی مطرح کرده که هیدلو مرکز اصلی ایلام نو بوده و اظهار کرده که در دوران تغییر میان ایلام میانه و نو، ساختار سیاسی در آنجا حفظ شده است (واترز، ۱۳۹۹: ۷۱).

هومبان نیمنَ (۶۹۲-۶۸۹ ق.م) پادشاه بعدی ایلام نو به شمار می‌رود.

رویداد عمده سلطنت هوبن-مننو (هومبان نیمن)، بر طبق منابع بین‌النهرینی نبرد خلوله بود. در وقایع‌نامه بابلی، نبرد خلوله به سالی نامعلوم نسبت داده شده و پیروزی از آنِ ایلامیان شمرده شده است چنان‌که آشوریان را وادار به عقب‌نشینی نمودند (همان، ۷۲).

هومبان هَلتَش یکم (۶۸۹-۶۸۱ ق.م)، هومبان هلتش دوم (۶۸۱-۶۷۵ ق.م) و اورتک (۶۷۵-۶۶۴ ق.م) پادشاهان بعدی ایلام بودند.

حدود ۶۶۵ ق.م اورتک حمله غافلگیرانه‌ای را علیه بابل ترتیب داد. آشوربانیبال سپاهی اعزام داشت و نیروهای ایلام را وادار به عقب‌نشینی کرد. منابع آشوری مرگ این پادشاه را اندک زمانی پس از این جنگ ثبت کرده‌اند. برای مدت ۱۰ سال پس از مرگ اورتک، سپاه آشور در مرزهای غربی باقی ماند و در طول این زمان حکومت ایلام به دست تپنی- هومبان-این-شوشینک، یکی از پسران شیلهک اینشوشینک دوم 

افتاد... . در طول 10 سال فراغت از جنگ با آشور، تپتی- هومبان-این-شوشینک معابد تازه‌ای را در شوش بر پا ساخت... به احتمال، به علت ضعف دولت ایلام، پادشاه آشور در سال ۶۵۳ ق.م به ایلام حمله کرد. سپاه آشوربانیپال نخست منطقه دِر را به تصرف درآورد و آنگاه از شمال به ایلام نزدیک شد. تپتی-هومبان-این-شوشینک (ت اومان) به مقابله با دشمن شتافت. جنگ در نزدیکی شوش در ساحل رود اولای (کارون) درگرفت. در این جنگ آشوری‌ها به پیروزی دست یافتند. تپتی-هومبان-این-شوشینک به قتل رسید و آشوربانیپال یکی از پسران پناهنده اورتک به نام هومبان-نیکَش دوم را به حکومت مدکتو و دیگری را که تَمَریتو نامیده می‌شد به فرمانروایی هیدلو منصوب کرد (مجیدزاده، ۱۳۷۰: ۳۱).

در فاصله ۶۵۲ تا ۶۴۸ ق.م آشور دورانی از جنگ داخلی را میان آشوربانیپال و برادرش شمش -شوم- او کین پادشاه بابل می‌گذرانید. مانند آرامی‌ها و کلدانی‌ها، ایلامی‌ها از اوضاع آشفته آشور سود جستند تا شکست‌های پیشین خود را جبران کنند. 

هومبان- نیکش دوم سپاهی را به جنگ با آشوری‌ها گسیل داشت، اما در نزدیکی دِر شکست خورد. پیامد این شکست شورش دیگری بود و تاج و تخت ایلام به تمریتو (۶۴۹-۶۵۲ ق.م) رسید. پیامد این شکست شورش دیگری بود و تاج و تخت ایلام به تمریتو (۶۴۹-۶۵۲ ق.م) رسید. تمریتو با اتحاد با نبو-بل-شوماتی کلدانی خصومت با نیروهای آشوری را ادامه داد. اما به نظر می‌رسد که بر اثر شکست دیگری از سپاه آشور که شورش دیگر را به دنبال آورد، او به آشور گریخت و در دربار آشور‌بانیپال تحت حمایت قرار گرفت. کسی که از این شورش سود برد ایندبی‌بی یا ایند بی گَش (۶۴۸- ۶۴۹ ق.م) نام داشت که حکومتی کوتاه‌تر از تمریتو داشت، زیرا هنگامی که آشور بانیپال تهدید کرد به تلافی کمک ایلامی‌ها به نبو- بل شوماتی به آن سرزمین لشکر خواهد کشید ایندبی‌بی به قتل رسید و به جای او هومبان هلتش سوم (؟-۶۴۸ ق.م) به حکومت رسید. با فرارسیدن سال ۶۴۸ ق.م جنوب بابل را سپاه آشور به تصرف در‌آورده و آرام کرده بود. تنها ناآرامی و جنگ، بر اثر مقاومت نبو- بل-شوماتی به رهبری فراریان پناهنده به ایلام در برابر سپاهیان آشور رخ داد. در ۶۴۷ ق.م نیروهای آشور دست به حمله زدند. پس از مقاومت اندکی در شمال هومبان-هلتش، مدکتو را رها ساخت و به کوهستان گریخت. تمریتو دوباره با عنوان پادشاه ایلام در شوش به فرمانروایی گمارده شد و سپاهیان آشور بخش‌های بزرگی از خوزستان را غارت کردند (مجیدزاده، ۱۳۷۰: ۳۱).

هنگامی که آشوری‌ها به سرزمین خویش بازگشتند، هومبان-هلتش نیز به مدکتو بازگشت. این عمل موجب حمله دیگر آشوربانیپال به ایلام در ۶۴۶ ق.م شد. هومبان-هلتش سوم بار دیگر مجبور به فرار شد و به دور-اونتش (چغازنبیل امروزی) پناه برد. سپاهیان آشور از شوش گذشتند و در تعقیب شاه ایلام به سمت کوه‌های شرق روان شدند و در میان راه بقایای مراکز سیاسی ایلام را در هم کوبیدند. آشوری‌ها در بازگشت از شرق خوزستان، شوش را متصرف شدند و با خشونتی بی‌نظیر آن را غارت کردند. در متون مربوط به آشوربانیپال این غارت پیروزمندانه به تفصیل شرح داده شده است: غارت و چپاول معابد، ویران‌کردن مکان‌های مقدس و مقابر سلطنتی، به اسارت گرفتن الهه‌های ایلامی، انتقال سنگ‌های یادمان ایلامی به آشور، از میان بردن زمین‌های کشاورزی، تبعید جمعیت و به غنیمت بردن احشام و حتى قلوه‌سنگ و پاره‌آجر از محوطه‌های مسکونی ویران‌شده (مجیدزاده، ۱۳۷۰: ۳۲).

آشوربانیپال دقیقا می‌گوید که زیگورات شوش را ویران کرد... در یک ماه سراسر ایلام را با خاک یکسان کردم، مزارع‌شان را از شنیدن آوای انسان، صدای سم گاوها و گوسفندان و سرود شادی آوازهای دروکاران بی‌بهره ساختم. آن را به چراگاهی برای الاغ‌های وحشی و غزال‌ها و همه نوع جانور وحشی تبدیل کردم (پاتس، ۱۳۹۸: ۴۴۲-۴۴۳).

با وجود این قتل و غارت و ویرانی خارق‌العاده، بقایای دولت ایلامی به موجودیت خود ادامه داد. هومبان- هلتش سوم بار دیگر بازگشت و در مدکتو مستقر شد، اما پس از مدتی دستگیر و به دربار آشوربانیپال انتقال داده شد. از این تاریخ به بعد منابع آشوری درباره ایلام سکوت اختیار کرده‌اند.

در این زمان، اوضاع داخلی در ایلام بسیار آشفته بود و اگرچه هیچ بخشی از خاک ایلام ضمیمه خاک آشور نشد، اما ساختار حکومتی آن از هم فرو پاشید‌ (مجیدزاده، ۱۳۷۰: ۳۲).

ایلام نو III (حدود ۶۴۶ تا ۵۳۹ ق.م)

تعداد کمی مهر پیش از هخامنشی همراه با شماری از متون بی‌تاریخ از شوش و جاهای دیگر را در سال‌های اخیر مبنای بازسازی تاریخی قرار داده‌اند که طبق آن شوش و ایلام در دوره پس از آخرین حمله آشوربانیپال به ایلام بار دیگر شکوفا شدند (پاتس، ۱۳۹۸: ۴۴۹).

رشد سریع دولت بابل جدید با ادعای سلطنت از سوی نبوپولاسار (۶۰۵-۶۲۵ ق م) آغاز شد. نخستین اقدام این پادشاه اتحاد جدید با ایلام بود. سالنامه‌های بابلی اطلاع می‌دهند که نبوپولاسار در نخستین سال سلطنت خویش الهه‌های ایلامی را که آشوری‌ها به اوروک برده بودند، به شوش بازگرداند. در آن هنگام نبوپولاسار هنوز در جنگ با آشوری‌ها در بخش‌های شمالی بابل بود. این اقدام وی ظاهرا موجب شد که ایلامی‌ها به حمایت از بابل برخیزند. به نظر می‌رسد که در این زمان حکومت تازه ایلام در شوش و پیرامون آن به وجود آمده باشد (مجیدزاده، ۱۳۷۰: ۳۲).

منابع بابلی از رودررویی سپاه بابل با نیروی دیگری در نهمین سال سلطنت نبوکدنزار دوم (بخت النصر)، یعنی سال ۵۹۶ ق.م گزارش می‌کنند و می‌افزایند که نیروهای متخاصم بدون درگیرشدن اقدام به عقب‌نشینی کردند. نام پادشاه متخاصم از میان رفته است، اما از بقایای آن جمله «پادشاه ایلام» را به تقریب می‌توان بازسازی کرد. متون پراکنده و ناقص هم‌زمان از شوش اطلاع می‌دهند که شهر شوش در آن هنگام در دست بابلی‌ها بود... اشغال شوش به هیچ رو ارتباطی با اشغال دیگر بخش‌های ایلام نداشته است. مدت زمان و چگونگی سلطه بابل بر شوش مشخص نیست. از اواسط قرن ششم ق.م به مدت چند نسل بخش‌هایی از شرق ایلام در دست فرمانروایان هخامنشی بود. از زمان پادشاهی داریوش به بعد، تاریخ ایلام و سراسر خاورمیانه درون تاریخ شاهنشاهی هخامنشی قرار می‌گیرد. سرزمین ایلام و مرکز آن شوش به صورت یک «شهر‌-‌بانی» (ساتراپی) درآمد و نام آن به «هو جَ» که یک واژه فارسی بود، تغییر یافت. در شوش کاخ‌های با شکوه هخامنشی ساخته شد و این شهر یکی از اقامتگاه‌های عمده شاهی گردید (مجیدزاده، ۱۳۷۰: ۳۲).

کاوش‌های باستان‌شناسی در شوش

به غیر از دومیروشجی که پیش‌تر در بخش ایلام نو II به کاوش‌های او در شوش اشاره شد، سه باستان‌شناس دیگر به نام‌های ژاک دمورگان، رولان دومکنم و رومن گیرشمن در کاوش‌های خود در شوش به لایه‌های ایلامی نو دست یافتند.

کاوش‌های ژاک دمورگان

کاوشگران در جریان دو فصل نخستین کاوش‌های انجام‌یافته روی تپه آکروپل در عمق متوسط چهار متر تا ۵.۵ متر به طبقه‌های متعلق به دوره ایلامی جدید دست یافتند. بازمانده‌هایی از آثار ساختمانی، به‌ویژه یک عبادتگاه کوچک مربع‌شکل با دیوارهای پوشیده از آجر که در زمان شوتروک- نهونته دوم (Shutruk-Nahunter)‌ ساخته شده بود، از زیر خاک بیرون آورده شد.

خط‌نبشته‌های سلطنتی و ساختمان‌های اصلی و مهم این دوره، در بخشی که معابد ساخته‌شده یا بازسازی‌شده فرمانروایان دوره «ایلامی جدید» برای وقف به الهه‌های بزرگ شوش را در خود جای می‌داده، کشف شده است (پرو و دلفوس، ۱۳۹۲: ۸۹-۹۱).

کاوش‌های رولان دومکنم

بازمانده‌های ساختمانی دوره «ایلامی جدید» در جریان کاوش‌هایی که در فاصله بین دو جنگ جهانی، دومکنم در تپه آپادانا و شهرشاهی انجام داد از زیر خاک بیرون آورده شده که شرح آن بدین قرار است:

در تل آپادانا، در سه کارگاه که در سمت مشرق کاخ هخامنشی و در زیر حیاط مرکزی و غربی آن گود شده بود به طبقه‌های «ایلامی جدید» دسترسی حاصل شد. در کارگاه‌های مزبور دخمه‌های بزرگی که از خشت یا آجر ساخته شده بود و وسایل مربوط به تدفین موجود در آنها با خمره‌هایی با گردن بلند و ته نوک‌تیز مشخص و متمایز می‌شود، یافت شده است (همان، ۹۱).

کاوش‌های رومن گیرشمن

طبقه‌های دوره «ایلامی جدید» در قسمت شمال تپه شهر شاهی (کارگاه A) در سال ۱۹۵۵-1956 (۱۳۴۴-1345) کاویده شد. از آنجا که هیچ گزارش مشروح و دقیقی در این مورد به چاپ نرسیده، شناسایی جزئیات مربوط به لایه‌نگاری پایان هزاره دوم و هزاره اول، در این بخش‌ مشکل می‌نماید. گیرشمن در سال ۱۹۶۵ (۱۳۴۴) کارگاه سومی به نام کارگاه B در بخش جنوب غربی تل شهر شاهی باز کرد. بازمانده‌های ساختمانی در لایه فوقانی لایه 1 B پدیدار شده است که تاریخ آنها «پایان دولت ایلام یا آغاز دوره هخامنشی» معین شده است (پرو و دلفوس، ۱۳۹۲: ۹۲).

در مجموع، اطلاعات و گزارش‌های کاوشگرانی که یکی پس از دیگری در این نقطه کاوش کرده‌اند، این امر را القا می‌کند که آنها به صورتی کم‌وبیش روشن، در دوره «ایلامی جدید» دو مرحله را از یکدیگر جدا کرده‌اند که یکی از آنها به قرن‌های دهم و هفتم ق.م تاریخ‌گذاری شده و دیگری به نام دوره «بابلی جدید» خوانده شده است. در عین حال، به علت نبود توضیحات کافی و نیز کمبود داده‌های حاصل از یک لایه‌نگاری دقیق، مواد باستانی مورد مقایسه با یکدیگر را نمی‌توان شناسایی و تاریخ‌گذاری کرد (پرو و دلفوس، ۱۳۹۲: ۹۲).

سایر محوطه‌ها یا نقش‌برجسته‌های ایلامی نو در خوزستان، فارس، ایلام و لرستان: تپه باستانی ده‌نو (خوزستان)، نقوش برجسته کول‌فرح I (ایذه)، اشکفت سلمان (ایذه)، آرامگاه جوبجی (رامهرمز)، ارجان (بهبهان)، غار کلماکره (لرستان)، دهلران (ایلام)، نقش‌برجسته‌های کورانگان (فارس)، چغاسبز و تپه تیخان و تپه کوزه‌گران و تپه ورکبود و گورستان کان‌گنبد (ایلام)، تپه کل‌ولی.

هنر ایلام نو

در آثار هنری دوران ایلام جدید کمتر نشانی از عظمت و جلال دوران ایلام میانی مشاهده می‌شود. در این دوران نه از بناهای غول‌آسا و باشکوهی همچون زیگورات‌های چغازنبیل و شوش اثری است و نه از آثار عظیمی مانند مجسمه نپیر ـ اسو نشانی بر جای مانده است. این عدم توجه به ساختن آثار باعظمت، بی‌شک نه از سوی هنرمندان، بلکه به علت ضعف دولت‌های وقت و ناتوانی مالی پادشاهان ایلامی در برپاسازی چنان آثار برجسته تاریخی بوده است. از این‌رو، هنرمندان دوران ایلام جدید استعدادهای خویش را بیشتر در زمینه تزیین بناها و خلق آثار هنری کوچک به کار انداختند و آثار باارزشی را از خود به جای گذاشتند که از هر حیث درخور توجه‌اند (مجیدزاده، ۱۳۷۰: ۹۰).

‎کاشی‌سازی

‎از دوران ایلام جدید به استثنای یک معبد کوچک مربع‌شکل ‎متعلق به زمان سلطنت شوتروک ـ نهونته دوم در اواخر قرن ‎هشتم هیچ اثر معماری به دست نیامده است. نمای این معبد با ‎آجرهای لعاب‌دار به رنگ سبز تزیین شده بود. آجرهای ‎لعاب‌دار و دیگر آثاری که در پیرامون این معبد به دست آمد ‎همگی به دوران پادشاهی شوتروک ـ نهونته دوم نسبت داده شده است. مقایسه‌ای میان آجرهای لعاب‌دار دوران ایلام میانی و جدید نشان می‌دهد که تکنیک لعاب‌کاری در دوران شوتروک - تهونته دوم بسیار دقیق‌تر و پیشرفته‌تر از گذشته بوده است. در این دوره لعاب‌ها شفاف‌تر و روشن‌تر از گذشته بوده و رنگ‌های شادتر و متنوع‌تری چون سبز، زرد، آبی پررنگ، آبی کم‌رنگ، سفید، خاکستری و قرمز به کار برده شده است. شیوه کارگذاری این آجرها به دیوار همچون گذشته از طریق قراردادن قبه مرکزی بر یک میخ چوبی بوده است. نقش یکی از کاشی‌های زیبای موجود از دوران ایلام جدید هیولایی است با پایین‌تنه انسان و پاهای یک پرنده که بر کفل دو شیر - دال نشسته پشت به هم، ایستاده است و به احتمال دو شیر ـ دال دیگر را به‌طور قرینه با دست‌هایش گرفته است. شباهت این نقش با نقش یک مهر استوانه‌ای از دوران ایلام میانی که در آن هیولایی بال‌دار پشت دو بز کوهی ایستاده و دو بز کوهی را با دست‌هایش به هوا بلند کرده است، باعث شده که امیه در انتساب آن به یکی از دو دوره ایلام میانی و ایلام جدید تا حدودی دچار تردید شود و خانم پرادا آن را به دوران حکومت شوتروک - نهونته اول در دوران ایلام میانی تاریخ‌گذاری کند. اما به دلایل زیر کاشی مذکور و تمام کاشی‌های مشابه، به قرن‌های هشتم و هفتم پیش از میلاد تعلق دارند: الف) کاشی‌های ایلام میانی حاشیه‌ای ساده و مرکب از یک یا چند خط برجسته موازی دارند، در حالی که حاشیه کاشی‌های ایلام جدید به جای خطوط برجسته موازی با یک یا دو ردیف نقاشی تزیین شده است. طرح‌های تزیینی در این حاشیه‌ها عبارت‌اند از طرح طنابی، تقسیم حاشیه به چهار گوشه‌ها و قراردادن یک خاج در میان هر چهار گوشه. ترکیبی از این دو طرح متداول‌ترین تزیین حاشیه‌ای است. طرح دایره با یک نقطه در مرکز نیز مورد توجه بوده است. یکی از این کاشی‌ها که تنها گوشه راست بالای آن باقی مانده، نقش‌مایه‌ای مشابه نقش‌مایه کاشی مورد بحث خانم پرادا دارد، با این تفاوت که هیولا در این کاشی بال‌دار است و از این نظر شباهت بیشتری با موضوع هیولای بال‌دار در مهر استوانه‌ای دارد؛ ب) کاشی مورد بحث به همراه شمار دیگری از کاشی‌های مشابه از پیرامون معبد کوچک متعلق به شوتروک - نهونته دوم به دست آمده است؛ ج) تاریخ‌گذاری مهر ‎استوانه‌ای مورد بحث صرفا بر اساس جنبه‌های سبکی ‎است و احتمال دارد که در واقع متعلق به دوران ایلام جدید ‎باشد، و د‌) احتمال دارد نقش هیولا بر پشت دو جانور نشسته ‎پشت به هم که بر مهرهای استوانه‌ای ایلام میانی ظاهر شده ‎بود، به عنوان یک عنصر تزیینی در کاشی‌کاری در دوران ایلام جدید تداوم یافته باشد. بازسازی کاشی‌کاری یک میز هدایای چسبیده به دیواری از شوش در چندین ردیف حیوانات اساطیری گوناگون چون شیر-دال (گریفین) و حیوانات معمولی همچون اسب و شیر را نشان می‌دهد که دو به دو روبه‌روی هم در دو سوی یک درخت تزیینی مشبک قرار گرفته‌اند. در زمان آخرین شاهان ایلام‌، نقوش کاشی‌ها به صورت برجسته نشان داده شده‌اند و همچون آجرهای تزیینی معبد این-‌شوشینک در قرن دوازدهم پیش از میلاد در قالب شکل می‌گرفته‌اند. رنگ کاشی‌های مذکور بیشتر سبز یا زرد بودند. قطعاتی از این کاشی‌ها نیم‌رخ‌هایی هستند و قطعات دیگر دست‌های کاملا برجسته را با تکه‌هایی از لباس به رنگ سبز نشان می‌دهند.

شاهکار استفاده از تکنیک گل پخته قالبی لعاب‌دار پیکره شیر بزرگی است که زمانی به احتمال در بخش ورودی معبد این‌-شوشینک قرار داشته است. علاوه بر این پیکره که سالم به دست آمده، قطعاتی از دست‌کم دو پیکره مشابه دیگر در دست است که می‌بایست نگهبانان دروازه معبدی بوده باشند. برای خلق این شیرها ابتدا هیکل جانور را با گل و آجر ساخته‌اند. سپس، با خاک رس جزئیات بدن را در قالب شکل داده و بر سطح بدن افزوده‌اند. در پایان، یال‌ها را به طریقی که از اوایل هزاره دوم پیش از میلاد در بابل مرسوم بوده، بر قسمت گردن جانور اضافه کرده‌اند. پس از انجام جزئیات و شکل‌بخشی کامل، سطح بدن حیوان را با لعاب رنگی آغشته و به کمک حرارت آن را پخته‌اند. حرارت زیاد آتش باعث شده که لعاب‌ها به صورت شیشه در‌آید و این دگرگونی تا حدودی از زیبایی اثر کاسته است (همان، ۹۱).

نقوش برجسته

نقوش برجسته سنگی در دوران ایلام جدید شامل چند پایه مجسمه و شماری حجاری صخره‌ای است. پایه‌های سنگی مقطعی چهار‌‌ گوشه دارند و چهار سمت آنها با نقوش برجسته تزیین شده است. دو پایه از این مجموعه‌ها طرحی نمادی دارند. این طرح برج و باروی پیرامون یک شهر ایلامی است که در‌واقع نمایشی است از محدوده سرزمین ایلام. پیکره شاه که بر فراز این برج و بارو قرار می‌گیرد، تسلط و فرمانروایی او را بر سرزمین ایلام ارائه می‌کند. یکی از این پایه‌ها کامل است و هنوز پاهای پیکره تا قوزک بر آن باقی است، اما پایه دوم شکسته و تنها بخشی از آن برجای مانده است. بعدها و پس از شکستن پیکره (به احتمال پس از حمله آشوربانیپال و ویرانی شوش)، این پایه به صورت حوضچه‌ای درآورده شده است. در هر دو سنگ، کنگره سر برج‌ها مثلثی و مزقل‌ها چهار‌گوش و سه‌گوش است. این برج و باروها شباهت کامل به برج و باروی استحکامات ایلامی در نقوش برجسته کاخ جنوب غربی شهر نینوا، یکی از پایتخت‌های چهارگانه آشوری دارد که سنا-خریب پادشاه آشور آن را برپا کرد و سپس ‌آشور‌بانیپال تغییراتی را در آن به وجود آورد‌ (همان، ۱۰۶). در این نقش‌برجسته شهر عبارت است از چندین دژ تودرتو که هر یک بارویی به دور خود دارند و ‌احتمالا شهر در شمال شرق ایلام را نشان ‎می‌دهد. سنگ یادمان پیروزی اثر دیگری است از دوران ایلام جدید. بر بالای این سنگ یادمان که مقطعی چهار‌گوشه دارد، سوراخی تعبیه شده است. احتمال دارد همچون دو اثر پیشین، این اثر نیز پایه پیکره‌ای بوده باشد و پیکره در سوراخ مذکور کار گذاشته می‌شده است. یکی از چهار سطح جانبی سنگ شکسته و از میان رفته است، اما در سه سطح دیگر صحنه‌هایی از جنگ و حرکت اسرا نشان داده شده است. زمینه صحنه‌ها به صورت فلس ماهی است و اشاره به درگیری جنگ در منطقه‌ای کوهستانی دارد‌. بر بالای کوه‌ها، برج و باروی قلعه‌ای به چشم می‌خورد که سنگ یادمان را حلقه‌وار در میان گرفته است. سربازان خودی، دشمنان برهنه را سرکوب می‌کنند و کرکس‌ها به دریدن بدن کشته‌شدگان مشغول‌ هستند و آنهایی که جان سالم به در برده‌اند، به اسارت درآمده‌اند. به احتمال فراوان بر سطح شکسته این سنگ صحنه آوردن اسرا به حضور پادشاه پیروز نقش شده بوده که به عمد (و شاید هم به دست آشوری‌ها) شکسته شده است. صحنه جنگ و به‌ویژه سقوط عمودی و وارونه یکی از سربازان دشمن از فراز کوه، سنگ یادمان نرام‌‌-سین پادشاه اکد را به یاد می‌آورد که جنگ وی را با لولوبی‌ها نشان می‌دهد. دریده‌شدن بدن کشته‌شدگان دشمن با منقار کرکس‌ها بازگشتی است به هزاره سوم پیش از میلاد و دوران سلسله‌های قدیم که ‌آناتوم حاکم لاگاش در پی پیروزی بر پادشاه اوما، فرمان ساختن سنگ یادمان را داد که در آن کرکس‌ها به دریدن بدن کشته‌شدگان دشمن و بردن سر و دست آنان به هوا مشغول هستند. ‎نقش‌برجسته زن نخ‌ریس بر قیر طبیعی از زیباترین کارهای هنری ایلام جدید است و مهارت هنرمند را در نشان‌دادن برجستگی نقوش، جزئیات لباس، زیورآلات، آرایش مو و آرایش صحنه آشکار می‌‌کند. در این نقش‌برجسته، زنی با لباس مجلل چهارزانو بر چهارپایه‌ای نشسته و با دوک مشغول ریسیدن نخ است. در برابر او میزی است مملو از میوه و یک ماهی. وی ‌احتمالا در برابر پنجره‌ای که رو به‌ باغی گشوده می‌شده، نشسته است و در حال نخ‌ریسی از تماشای منظره بیرون نیز لذت می‌برد. اگرچه از پنجره اثری بر جای نمانده، اما گوشه‌ای از یک پرده که در مقابل پنجره آویزان است، هنوز باقی است. شرابه‌های پایین پرده به نوار شرابه‌داری که پیرامون چهارپایه کشیده شده، شباهت دارد. پایه‌های میز و چهارپایه هر دو به شکل پنجه‌های جانوری گربه‌سان، همچون شیر، تزیین شده است. پشت سر این زن، خدمتکاری ایستاده و او را با یک بادبزن که با هر دو دست گرفته است، باد می‌زند. خدمتکار با یک بادبزن یکی از نقش‌مایه‌های متداول بر مهرهای استوانه‌ای ایلامی است. قطعاتی از یک سنگ یادمان از شوش به دست آمده که در دو قطعه جدا‌شده آن، سر و قسمتی از سینه و دست ات‌همیتی این‌شوشینک (حدود ۶۵۰ ق‌.م) و نیز بخشی از یک کتیبه دیده ‎می‌شود. شاه که گویی بر تخت نشسته است، صورت خود را به حالت نیم‌رخ به سمت راست گرفته و کلاهی شبیه کلاه پادشاهان و شاهزادگان ایلامی بر سر دارد. از نظر شیوه حجاری‌ غنی، لباس ‎تصویر این سنگ شباهت به نقش‌برجسته زن نخ‌ریس دارد و اگر‌چه تنها بخش‌های کوچکی از لباس باقی است، اما به لحاظ پرداخت دقیق و ظریفش، تأثیر هنر حجاری آشوری را در قرن هفتم پیش از میلاد آشکار می‌کند. در کتیبه چنین آمده است: «من آن-‌‌همیتی ‌این-‌شوشینک فرزند هوتران - تپتی» (همان، ۹۳).

نقوش برجسته صخره‌ای

آخرین پادشاهان ایلامی بر صخره‌های سرزمین خود یادگارهایی را بر جای گذاشته‌اند که تقریبا همه آنها با مراسم مذهبی و برگزاری آیین‌های نیایش ارتباط دارد. شماری از این نقوش برجسته که تاکنون شناخته شده‌اند، عبارت‌اند از حجاری‌های مال امیر و حجاری‌های کورانگان.

مهم‌ترین اثر هنری از لحاظ ابعاد در ایلام، نقش‌برجسته‌ای است بر صخره‌ای در کوه‌های بختیاری، رشته‌کوه‌های جنوب انشان، در شمال غرب فهلیان امروزی بر سر راه جاده بهبهان به تخت جمشید. این اثر عظیم را که به نقش‌برجسته کورانگان شهرت دارد، کاشف آن به دوران گودآ (حدود ۲۱۵۰ ق.م) حاکم لاگاش تاریخ‌گذاری کرده است. در صحنه اصلی که از سمت چپ از طریق پله‌هایی قابل‌ دسترسی است، الهه‌ای بر تختی ساخته‌شده از چنبره‌های مار نشسته و گردن مار را به دست چپ گرفته است. وی همچون شاه هنی، ریشی بلند با انتهای راست‌گوشه دارد و دو رشته‌موی بلند و بافته او یکی بر پشت و دیگری بر سینه قرار گرفته‌اند. این الهه بی‌شک همان هومبان (‌‌گل) الهه بزرگ ایلامی است و الهه دیگری که در برابر وی نشسته می‌بایست «الهه بزرگ» باشد. از سمت چپ شماری افراد کوچک که تعداد آنها در حدود 40 نفر است، در سه ردیف به سوی صحنه اصلی در حرکت‌اند. وجه تمایز این گروه از پنج نیایشگری که در حضور الهه‌ها هستند و بی‌شک به خانواده سلطنتی تعلق دارند، پوشش آنهاست. لباس این گروه 40نفری برعکس لباس‌های بلند پنج پرستشگر کوتاه است و تنها تا زانو را می‌پوشاند. رهبران این گروه در اندازه بزرگ‌تری نسبت به دیگران تصویر شده‌اند. همه آنها به استثنای یکی (به احتمال رئیس کاهنان) ریش خود را تراشیده‌اند، به سبک ایلامی موی سر را بافته‌اند و طره‌ای از آن را بر سینه و دیگری را بر پشت انداخته‌اند و دست‌های خود را به حالت احترام در برابر سینه قرار داده‌اند. ‎نقش‌برجسته کورانگان می‌تواند نموداری باشد از آیین پرستش در ایلام که در محل‌های مرتفعی همچون کورانگان که طبیعی بوده است یا مانند زیگورات شوش و چغازنبیل که به‌طور مصنوعی ایجاد شده بود، انجام می‌گرفت.

جماعتی از طبقات بالای جامعه در صف‌های طولانی برای نیایش راهی این‌گونه مناطق مقدس می‌شدند و بر پله‌ها به ترتیبی که از پیش تعیین شده بود، جای می‌گرفتند. در مال امیر نیز مشابه همین حرکت دسته‌جمعی ارائه شده که به سمت قربانگاه روان است. نقش‌برجسته کورانگان مسلما تأثیر سومری‌ها را در نمایش زوج الهی با کلاه‌های شاخ‌دار و ظرف فوار عرضه می‌دارد، اما در مجموع ویژگی‌های ایلامی است که غلبه دارد. این ویژگی‌ها عبارت‌اند از حرکت مردم بر روی پلکان و استفاده از چنبره مار به عنوان تخت برای الهه. در هنر بین‌النهرین تنها یک الهه‌ مار می‌شناسیم که بالاتنه او به چنبره مار تغییر شکل یافته است. اما این نقش‌مایه که در شوش نیز به دست آمده، به احتمال دارای خاستگاهی ایلامی بوده است. مار در حقیقت، همان‌گونه که در بسیاری موارد مشاهده کردیم، عنصری مهم در فرهنگ ایلامی است. حتی کهن‌ترین سفال شوش با نقش مار تزیین شده است. بر مهرهای استوانه‌ای دوران اکد از شوش نقش مار به وفور ظاهر می‌شود. نماد باروری ایلامی، متشکل از دو ‎مار در حال جفت‌گیری، حتی به مصر نیز راه یافته است. ‎نقش مار بر درخت زندگی و مارهای شاخ‌دار به عنوان ‎نگهبانان دروازه از دیرباز در ایلام رایج بوده است. در کورانگان، دو صحنه حضور در برابر الهه‌ها و حرکت دسته‌جمعی نیایشگران در یک زمان حجاری نشده است و در واقع به دو دوره مختلف تعلق دارند. حرکت باشکوه دسته‌جمعی در این مراسم را در کول‌فرح مشاهده کرده‌ایم و آرایش موی سر به صورت طره‌های بافته و افتاده بر سینه و شانه‌ها و پشت نیز در هر دو اثر به یکدیگر شباهت دارد و از این‌رو، می‌توان پذیرفت که ردیف سه‌گانه نیایشگران در کورانگان به دوران ایلام جدید در قرون هشتم و هفتم پیش از میلاد تعلق دارد. اما صحنه اصلی متعلق به زمان کهن‌تری است. اگرچه ظرف فوار برای نخستین بار در دوره اکد ظاهر شد، اما استفاده از این ظرف و تخت مار‌شکل در هنر حجاری ایلام در دوران ایلام میانی بسیار متداول بوده است. بنابراین، می‌توان با اطمینان گفت که صحنه اصلی در چارچوبی راست‌گوشه در طول نیمه دوم هزاره دوم پیش از میلاد حجاری شده و بعدها در قرون هشتم یا هفتم، صحنه حرکت دسته‌جمعی به آن افزوده شده است. ‎صحنه اصلی نقش‌برجسته کورانگان قرن‌ها بعد در دوران ایلام جدید در نقش رستم تقلید شد. اما بعدها بخش عمده آن به فرمان بهرام دوم، پادشاه ساسانی (۲۹۳-۲۷۶ میلادی)، حذف و به جای آن نقش دیگری از خود وی جایگزین آن شد. تنها دو نقش از صحنه اصلی ایلامی در دو سوی نقش‌برجسته بهرام بر جای مانده است. در سمت راست مردی با دامن بلند و کلاه نوک‌دار رو به سمت چپ ایستاده و دست‌ها را در برابر سینه گرفته است و در سمت چپ نقش زنی است با تاج کنگره‌دار، علاوه بر آن بخش‌هایی از دو تخت مار‌شکل بر جای مانده است. بنابراین، حجاری‌های ایلامی در نقش رستم صحنه پرستش و باریابی به حضور الهه‌ها را به نمایش می‌گذارد. مدل لباس و کلاه نوک‌دار مرد از ویژگی‌های پادشاهان ایلامی جدید است و بنابراین وی کسی جز شاه ایلامی نیست و زنی که در نقطه مقابل وی قرار دارد و کلاه کنگره‌داری بر سر نهاده به احتمال همسر وی بوده است (مجیدزاده، ۱۳۷۰: ۹۶).

محوطه‌های جوبجی و ارجان

محوطه‌های جوبجی و ارجان در استان خوزستان از‌جمله محوطه‌های شاخص ایلام نو به شمار می‌روند.

جوبجی

محوطه جوبجی مربوط به دوره ایلام نو است و در شهرستان رامهرمز خوزستان، روستای جوبجی واقع شده. کاوش‌های محوطه جوبجی از کاوش‌های مهم دوره ایلامی نو و دوره انتقالی به دوره هخامنشی است. این محوطه در اردیبهشت ۱۳۸۶ و در جریان یک برنامه عمرانی کشف شد و به دنبال آن با حضور گروهی از باستان‌شناسان در محل، به سرپرستی آرمان شیشه‌گر، اقدامات و پژوهش‌های باستان‌شناسی اضطراری جهت نجات‌بخشی آن در چند فصل انجام شد. با این حال متأسفانه در سال‌های اخیر برخی اقدامات عمرانی و راه‌سازی و لوله‌کشی باعث نابودی بخش‌هایی از محوطه جوبجی شده است.

در این آرامگاه، دو تابوت مفرغی و آثار بی‌نظیر زرین، سیمین، مفرغی، سنگی، سفالی و جز آن وجود داشت که اندکی از این گورنهاده‌ها در جای اصلی خود و بقیه در میان خاک‌های به‌درآمده از کانال آب حفرشده، به دست آمد. با توجه به خط‌نگاشته‌هایی که بر روی چند اثر زرین در این مجموعه به دست آمد، دو فرد آرمیده در این آرامگاه دو زن از خانواده شاه شوتور هونته پسر ایند شاهی ایلامی هستند. این دو فرد یکی کمتر از ۱۷ سال داشته که در تابوت شرقی آرمیده بود و دیگری بین ۳۰ تا ۳۵ سال داشته و در تابوت غربی مدفون بود. ایشان به احتمال زیاد از خاندانی از یکی از آخرین شاهان محلی ایلام نو هستند، زیرا درون آرامگاه یک حلقه زرین که نوشته‌ای به خط میخی و به زبان ایلامی و به سبک ایلام نو به نام شوتور هونته پسر ایند بر روی آن کنده شده و یک بازوبند زرین که نوشته‌ای به خط میخی و زبان ایلامی، نام (لَ- اَر - نَ) را بر خود دارد که احتمالا نامی زنانه است، وجود داشته است. این حلقه و بازوبند متأسفانه از‌جمله آثار بازیافته از یغما بودند و نحوه قرارگیری آنها در تابوت‌ها مشخص نشد. کشف این آرامگاه می‌تواند دلیلی بر گسترش حکومت شوتور- نهونته پسر ایند تا دشت رامهرمز در کوهپایه‌های شرقی خوزستان باشد (ندیمی‌پور، ۱۳۹۲: ۶۶-۶۷).

ارجان

محوطه تاریخی ارجان‌/ ارگان در دامنه کوه خوئیز و در دشتی پهن در کنار رود مارون قرار گرفته است. با طی مسافتی حدود هشت کیلومتر از خروجی شمالی شهر کنونی بهبهان خوزستان در طول جاده کارخانه سیمان و جاده فرعی سد شهدا می‌توان به پیکره عظیم شهر تاریخی ارجان وارد شد. آثار شهر تاریخی ارجان از شمال تا کوه خوئیز از شرق تا شهر منصوریه، از غرب تا نواحی غربی رود مارون در محدوده قالند و از جنوب تا اراضی کشاورزی سالارآباد کشیده شده است.

مقبره ایلامی ارجان

در پاییز سال ۱۳۶۲، تیغه بلدوزر در حین تسطیح اراضی برای برپاساختن سد شهدا بر روی رود مارون به حجره سنگی یک گور ایلامی برخورد کرد. حاشیه مارون در آن روزگار دارای پشته‌های کوتاه و بلندی بود که رفته‌رفته به واسطه تسطیح اراضی چهره نواحی پیرامونی رودخانه مارون تغییر کرد. مقبره ایلامی کشف‌شده در زیر یکی از آن پشته‌ها قرار داشت. راننده بلدوزر در حین کار به حفره‌ای برخورد. او سعی کرد به درون آن حفره راه یابد که با یک حجره گور و تابوت مفرغی روبه‌رو شد. بلدوزر، دو ظرف سفالی بزرگی را که روی حجره گور قرار داشت خرد کرده بود، ولی حضور مأموران مانع از ویرانی بقیه آثار مقبره ایلامی ارجان شد. پس از کشف مقبره ایلامی ارجان، اسماعیل یغمایی کاوش‌ها و بررسی‌هایی در منطقه ارجان و محدوده سد مارون انجام داد.

اشیای موجود در آرامگاه ایلامی ارجان در دو گروه بودند: ۱- تابوت فلزی و اشیای درون آن و ۲- اشیای داخل آرامگاه و خارج از تابوت.

گروه اول شامل: تابوت فلزی و درپوش آن از جنس برنز، حلقه طلایی، دکمه‌های طلا به تعداد ۹۸ عدد، خنجر با نگینی مرصع و بست طلایی، چند قطعه پارچه و مقداری استخوان اسکلت درون تابوت. در مقابل بقایای استخوانی که به صورت خمیده بود قطعات مجللی از لباس شخصی وجود داشت که احتمالا ۹۸ دکمه طلای به‌دست‌آمده، در اصل به لباس دوخته شده بودند. بقایای یک پارچه کتانی که به شکل بالش تا شده بود، در زیر اسکلت قرار داشت و شیء طلایی حلقه‌مانند بر روی سینه مقابل دست چپ مرده قرار داشت.

گروه دوم شامل: پایه آتشدان فلزی، ظرف قیفی‌شکل با کف مسطح، ظرف به شکل کوزه گرد از جنس نقره، ظرف به شکل کوزه با گردن بلند از جنس برنز، ظرف به شکل لیوان دوجداره از جنس برنز، ظرف به شکل لیوان با دهانه باز به تعداد ۱۰ عدد از جنس برنز، ظرف به شکل کوزه با بدنه کروی و دوایر حلقوی از جنس برنز. سه قطعه شیء شامل یک ظرف بزرگ به شکل سینی و یک عدد میله نقره‌ای و ساقه آتشدان. یکی از ویژگی‌هایی که می‌توان برای این آرامگاه قائل شد وجود نوشته میخی بر حلقه طلایی است که توسط آقای عبدالمجید ارفعی متخصص خطوط میخی در ایران خوانده شد و از مفاد آن چنین بر می‌آید که این آرامگاه متعلق به شخصی به نام «کبدین هوتران» یا «کیتین خو تران» پسر زیل لیپ ایشنا است (ندیمی‌پور، ۱۳۹۲: ۷۹).

منابع:

پاتس، دنیل، ۱۳۹۸، باستان‌شناسی ایلام، ترجمه زهرا باستی، تهران: سمت

ژان، پرو و دلفوس، ژنوبیو، ۱۳۹۲، شوش و جنوب غربی ایران تاریخ و باستان‌شناسی، ترجمه هایده اقبال، تهران: مرکز نشر دانشگاهی

مجیدزاده، یوسف، ۱۳۷۰، تاریخ و تمدن ایلام، تهران: مرکز نشر دانشگاهی

ندیمی‌پور، اکرم، ۱۳۹۲، بررسی تداوم و تأثیر فرهنگ و هنر ایلام در دوره هخامنشی

واترز، متیو، ۱۳۹۱، پژوهشی در تاریخ ایلام نو، ترجمه نادر میرسعیدی، تهران: ققنوس

 

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها