|

بازنشستگی زودهنگام یا جنبش فایر

گاهی از دوستان نزدیکم یک سؤال خیلی مهم می‌پرسم: به نظرتان اگر ما همین الان کار نکنیم و شروع کنیم به خرج‌کردن همه سرمایه‌ای که داریم، پول‌مان کی تمام می‌شود؟ زودتر از عمرمان یا دیرتر؟

بازنشستگی  زودهنگام  یا  جنبش فایر

علی  مرسلی

 

گاهی از دوستان نزدیکم یک سؤال خیلی مهم می‌پرسم: به نظرتان اگر ما همین الان کار نکنیم و شروع کنیم به خرج‌کردن همه سرمایه‌ای که داریم، پول‌مان کی تمام می‌شود؟ زودتر از عمرمان یا دیرتر؟

جواب این سؤال برای هرکسی متفاوت است و به سه عامل مهم بستگی داره (در ایران چهار عامل). اول اینکه چقدر پول داریم، دوم اینکه چقدر خرج‌مان است. سوم اینکه چقدر عمر می‌کنیم (چهارمین عامل که در کشور ما اهمیت بیشتری دارد، این‌ است که پول‌مان چطور حفظ می‌شود، وضع مملکت و آینده کشور چطور است و آیا همیشه به پول‌مان دسترسی داریم یا نه).

این سؤال خیلی وقت پیش به ذهن خود من به طور مستقل رسیده بود و زمان کرونا این سؤال خیلی پررنگ‌تر شد، چون حتی هویت شغلی ما هم در دوران کرونا دستخوش تغییر شد. اطبا بلاگر شده بودند، بیزنس‌من‌ها، استندآپ کمدین و... . تا اینکه چند وقت پیش با فایر آشنا شدم و عضو گروه‌ها و ساب ردیت‌هایشان شدم. اگر شما درباره FIRE (فایر) چیزی تا به حال نشنیده‌اید، باید توضیح دهم که فایر نوعی از فلسفه زندگی است که به‌تازگی در دنیای غرب مد شده ولی بیشتر از فلسفه زندگی، نوعی برنامه سبک زندگی، اقتصاد روزمره و تصمیم‌گیری شغلی‌ است.

معنی اولیه فایر خیلی ساده است: Financial Independence, Retire Early

یعنی طوری برنامه‌ریزی مالی کنیم که زودتر بازنشسته بشویم. هرچه زودتر و قبل از 40سالگی. اول تصور کردم که این جنبش مخصوص پولدارهای سیلیکون ولی و وال‌استریت است که مثلا یک‌شبه پولدار می‌شوند و دیگر نیاز به کارکردن ندارند. ولی بعد که به عمق ماجرا پی بردم، فهمیدم فایر مختص پولدارها نیست و یک فلسفه زندگی‌ است که بیشتر به معنی هویت و هستی آدم‌ها می‌پردازد. اعضای جنبش فایر بعد از بازنشستگی زودهنگام کار نمی‌کنند ولی وقت‌شان را با خدمات عام‌المنفعه، علایق و هر چیزی که کار حساب نمی‌شود و درآمدی ندارد، پر می‌کنند. به‌این‌ترتیب دیگر آنها خود را پزشک سابق، مدیر سابق، راننده سابق یا آرایشگر سابق و... معرفی نمی‌کنند. هویت آنها فقط هویت چیزی است که هستند و نه شغل‌شان. این گروه برای بازنشستگی زودهنگام تا ۷۰ درصد درآمدی که دارند، پس‌انداز می‌کنند. فروم‌ها و گروه‌های مشاوره فایر زیاد هستند که در آنها مشاوره داده‌ می‌شود که چطور پیروان فلسفه فایر، با سرمایه‌گذاری‌های درست و پربازده و پس‌انداز مؤثر، پول بیشتری برای بازنشستگی داشته باشند. پس‌اندازکردن ۷۰ درصد درآمد، برای کسانی که پولدار نیستند، نیاز به سبک ساده‌زیستی خاصی دارد و همین سبک زندگی که از قضا به درویشی و تصوف شرقی شباهت‌هایی دارد، فلسفه اصلی فایر است. درواقع در ابتدای پیدایش فایر، فلسفه آن بیشتر متمرکز روی کاهش هزینه‌های زندگی و کم‌کردن اثر منفی انسان روی کره زمین و در عوض افزایش مشارکتش روی بهترکردن دنیا بود. هرچند الان بیشتر پولدارهای دنیا علاقه و امکان گرایش به فایر را دارند و آدم‌های متوسط و متوسط به پایینی که به زور از عهده امور روزمره برمی‌آیند (به‌ویژه جهان سوم) نمی‌توانند اصلا به چنین سبک زندگی فکر هم بکنند، ولی در دنیای سرمایه‌داری به‌ویژه سبک آمریکایی که آدم‌ها را ترغیب می‌کند تا همه پول‌شان را صرف خرید و مصرف بکنند و همیشه مقروض باشند، فایر یک شورش علیه وضعیت موجود است؛ شورشی علیه ماهیت کار به سبک غربی با روش‌های خود دنیای سرمایه‌داری و بازپس‌گرفتن هویت شخصی و فردی آدم‌ها و زمان‌شان از دنیای کار و سرمایه.

واضح است که فرهنگ فایر خودش بر محور فرهنگ فردگرایی غربی استوار شده. نه فرزندان، تأمین مالی‌ و هزینه کالج‌ آنها، نه آینده‌نگری و ترس از بیماری و... اهمیت دارد (که سنت و فرهنگ آمریکایی هم هست) و نه ارزش تولید ثروت برای جامعه (که ذات فرهنگ سرمایه‌داری است و کار را معنی و لذت زندگی می‌داند). ضمن اینکه اساس امکان چنین شرایطی را دقیقا خود سرمایه‌داری فراهم کرده‌ است که اجازه انباشت ثروت و تولید پول با پول را در کنار جنبه‌های ساده‌زیستی، رهایی از آز و طمع و عام‌المنفعه‌اندیشی می‌دهد.

اما به نظر می‌رسد که در فرهنگ و تاریخ شرقی نمونه‌های عینی‌تری را برای فلسفه فایر می‌توان پیدا کرد. احتمالا قرن‌ها تصوف و به‌اصطلاح سبک زندگی درویشی و قلندری که براساس کم‌کردن حداقل نیازها و سپری‌کردن حداقل زمان برای تأمین معاش بوده‌ است، بسیار به ایدئال فلسفه زندگی فایر نزدیک است. اگر بپذیریم که حتی آدمی مثل حافظ هم بدش نیامده‌ است که در سفری به هند، دل به دریا بزند و ثروتی بیندوزد و باقی عمر را به درویشی و خرسندی بگذراند!

چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن

که قارون را ضررها داد سودای زراندوزی!