|

برای فرهنگ؛ برای ایران

اخلاق، مهم‌ترین ویژگی انسان است که ماهیت وجودی او را از دیگر موجودات متمایز می‌کند. میزان اثرپذیری و مایه‌گیری فرد از هنجارها و اصول اخلاقی، با میزان مقبولیت و محبوبیت او نزد دیگر افراد، نسبتی مستقیم و متناظر دارد؛ زیرا بیشتر نفع و ضرر ما برای دیگران در روابط اجتماعی، برخاسته از اخلاق ماست؛

علی نامجو: اخلاق، مهم‌ترین ویژگی انسان است که ماهیت وجودی او را از دیگر موجودات متمایز می‌کند. میزان اثرپذیری و مایه‌گیری فرد از هنجارها و اصول اخلاقی، با میزان مقبولیت و محبوبیت او نزد دیگر افراد، نسبتی مستقیم و متناظر دارد؛ زیرا بیشتر نفع و ضرر ما برای دیگران در روابط اجتماعی، برخاسته از اخلاق ماست؛ بنابراین اکنون که انتخابات ریاست‌جمهوری در پیش است، بهتر است این شاخصه مهم انسانی را در نظر داشته و در انتخاب خود، سهمی برای آن قائل باشیم. اینجا منظور از اخلاق، بیشتر ارزش‌هایی مانند راست‌گویی، راست‌کاری و احترام به دیگران است که تقریبا در تمام گرایش‌ها و نگرش‌های ماده‌گرایانه و معناباورانه علم اخلاق، پسندیده‌اند و بسیاری از رفتار‌ها و هنجارهای فرهنگی ما را شکل می‌دهند. آنچه از اخلاق در آینه فرهنگ ما متجلی است، ریشه در آیین‌های پیش از اسلام، تعالیم اسلامی و مباحث فلسفه اخلاق دارد و این آموزه‌ها که بحق، سرمایه‌هایی‌ بس ارزنده‌ برای معاش و معاد ما ایرانیان‌ هستند‌، باری نیز بر دوش ما می‌نهند؛ البته باری که گران نیست اما رفتار و کردار انسان را گران‌‌ارج می‌کند. به‌ویژه اگر فرد، داعیه رجل سیاسی بودن و اثرگذاری در تصمیمات مهم سیاسی و اجتماعی دارد، بایسته است که تعلق خاطر بیشتری به این آموزه‌ها داشته باشد. برخی از هنجارها و ابتداییات اخلاقی، به صورت کهن‌الگو و پیش‌فرض، پیش از سنین آغاز تحصیلات رسمی فرد، یعنی در روند شناختی و جامعه‌پذیری، به او منتقل می‌شوند و جای آن است که خون موج زند در دل لعل، اگر در عرصه‌های مهم سیاسی و اجتماعی، گاهی همین آداب و اخلاقیات ابتدایی نیز مراعات نشود. منافع شخصی و حزبی، می‌تواند یکی از ‌بی‌رحم‌ترین دشمنان تئوری‌های اخلاقی باشد و آنها را در چارمیخ یک تئوری و پندار، به بند بکشد و فرا رفتن‌شان را به مقام کردار، مانع ‌شود. ما در سنت ملی و دینی خود، آن‌قدر سرنمون‌ و الگوهای اخلاقی در همه عرصه‌ها اعم از سیاسی، اجتماعی، علمی و... داریم که کوچک‌ترین تخطی و عدول از اصول اخلاقی را به آشکاری درمی‌یابیم. همین اخلاقیات است که پایبند بودن یا پایبند نبودن به آنها، دوگانه‌های تقابلی داد و بیداد، راستی و دروغ، بخشندگی و خست و به طور کلی خیر و شر، و در رابطه با حکومت، حقانیت و طاغوت را ایجاد می‌کند. مهم‌ترین معیار در سنجش چنین دوگانه‌هایی، نخست فطرت انسانی است و پس از آن، آموخته‌های ما از ارزش‌ها و هنجارهای اخلاقی. روشن است که پایبندی به اخلاق در تقابل‌ها و رقابت‌های گوناگون میان افراد، نه نشان‌دهنده ضعف، بلکه برخاسته از دانایی و توانایی شخص اخلاق‌مدار در شناخت جهان و ماهیت مادی و معنوی آن است. از این رو است که حضرت علی (ع) قسم یاد می‌کند که: معاویه از من زیرک‌تر نیست ولی فریب‌کاری از فجور است و فجور هم از کافری. همه می‌دانیم که آن هدفی که معاویه و امثال او برای آن به مکر و حیله دست می‌یازند، در نظر علی (ع) و امثال او خوار و زار است و سست. مقصود ما مقایسه هیچ‌یک از نامزدها، با نمونه‌های برجسته اخلاق‌مدار یا اخلاق‌ستیز ذکر‌شده نیست؛ بلکه بر آنیم تا بگوییم که هر رفتاری از ما به‌مثابه گامی است که می‌تواند ما را به انوار اخلاق‌محوری یا ظلمات اخلاق‌گریزی نزدیک کند. وقتی کسی نام رجل سیاسی را به دوش می‌کشد، انتظار می‌رود که رفتار خود را متناسب آن نام بیاراید؛ زیرا ما در فرهنگی بالیده‌ایم که بخش عظیمی از نظریات و نگره‌های اخلاق نظری و عملی آن به دست رجل‌هایی سیاسی مانند بزرگمهر، عنصرالمعالی، خواجه نظام‌الملک، خواجه نصیر طوسی و... تعلیم و تبیین شده است. پس ما مردمانی نیستیم که هر صدایی را سخنی بدانیم. اکنون که انتخابات ریاست‌جمهوری در پیش است، توجه به این معیارها بایسته است، زیرا علاوه‌ بر آنکه شاخصه‌ای ضروری برای شخص رئیس‌جمهور است، بدیهی است که بر گزینش‌ اعضای دولتش و نیز راه و روش آنان اثر می‌نهد. بی‌ابهامی، راست‌گفتاری و درست‌رفتاری، شروط لازم برای هر دولت‌مرد هستند که نبود هریک از آنها، مشکلاتی را در پی خواهد داشت. برای نمونه، گوناگونی جزئی نظرات صاحبان اندیشه و در پی آنها نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری درباره موضوع و قانون حجاب و حفظ و ترویج آن، وضعیت غریبی نیست، زیرا در هر جامعه و درباره هر قانونی ممکن است رخ دهد و واضح است که رفع خواهد شد، اما مسئله این است که برخی نامزدهای محترم، موضع چند روز پیش‌تر خود را درباره یک طرح جلوگیری از بی‌حجابی، به صورت مبهمی متفاوت می‌کنند یا به آشکارگی آرای خود در این زمینه را بیان نمی‌‌کنند که این امر نمی‌تواند چندان مطلوب باشد.

دیگر آنکه در مناظرات تلویزیونی، درباره یک مسئله (کرسنت)، اتهام‌هایی به یکی از وزرای پیشین نفت زده می‌شد، در‌حالی‌که همان وزیر، بارها اتهام‌زنندگان و مدعیان تخلف را به مناظره درباره این مسئله فراخوانده است. با‌این‌همه باز هم اتهامات در این زمینه در جریان بود. واضح است که این رویه‌‌ها، درخور مناظره نامزدهای ریاست‌جمهوری نیست. مگر نه اینکه رهبر انقلاب، رفتار صادقانه با مردم را از «آداب حتمی انتخابات» دانسته‌اند؟ یا نامزد محترم دیگری که نگارنده، برخی از نظرات آموزشی و پرورشی او را مقبول می‌داند، (در کمال تعجب) تصمیم فیلترینگ پیام‌رسان‌های مجازی را از جانب وزیر ارتباطات وقت می‌داند. ایشان چطور نمی‌داند که وزیر، به‌تنهایی قادر به این تصمیم‌گیری و اعمال آن نیست و اموری از این دست، طبق قانون، به تشخیص نهادها و مراجعی فراتر از وزارتخانه انجام می‌شود. ایشان در ادامه، دکتر پزشکیان را به حاشیه‌ می‌کشاند که در صورت رأی‌نیاوردن در انتخابات، طرفداران او ممکن است آشوب به پا کنند. شایسته نیست که شخصی که خود را دلسوز و جانب‌دار مصالح کشور می‌داند، در فضای انتخاباتی آرام و پویای کنونی، بحث آشوب و ناآرامی را پیش بکشد. باز آنکه از هر نظرگاهی اعم از اخلاقی و قانونی و عرفی بنگریم، چندان پسندیده نخواهد بود که نامزد محترمی در مناظرات انتخاباتی، خود را رئیس‌جمهور بخواند و در ادامه، ادعا کند که از رئیس‌جمهور شدن نامزد محترم دیگر (دکتر پزشکیان) جلوگیری خواهد کرد. چه نیکو بود اگر نامزدها، به‌عنوان تبلور مردم، تلاطم امواج هیجانات و احساسات خود را در کرانگی آداب و فرهنگ گفت‌وگو می‌گنجاندند. بعضی از هم‌وطنان عزیز (به‌ویژه جوانانی) که چنین سخنان هیجانی و تنش‌زایی را (از هرکس که باشد) مایه و خوراک رسانه‌های شخصی و عمومی خود قرار می‌دهند، شاید خالی از لطف نباشد اگر اندکی درنگ کنند که آیا این رفتارها از نظر فرهنگی و اخلاقی برای جامعه ما بهره‌ای خواهد داشت؟ مگر نمی‌توان هر مناظره یا حتی مجادله‌ای را با رعایت احترام و خیرخواهی و بر پایه خرد پیش برد؟

اما دکتر پزشکیان، بنا بر آنچه از او دیدیم، فارغ از اتهام‌زنی‌ها و سیاست‌زدگی‌ها و هیجان‌افزایی‌های انتخاباتی، خواسته‌ها و برنامه‌های خود و هوادارانش را بیان می‌‌کند و از مسیر اخلاق و فرهنگ، روی بر‌نمی‌تابد. به‌عنوان مثال درباره مسئله حجاب، پزشکیان در این سال‌ها، با بیان باور شخصی‌اش به اصل حجاب، این ارزش ایرانی و اسلامی، بی‌هیچ تناقض و شبهه‌ای در موضع دیروز و امروزش، نقدهای لازم را به کم‌کاری‌های خود و تصمیم‌گیران این زمینه، همچنین خود‌زنی‌های فرهنگی بعضی از مدافعان حجاب، بازگو کرده است؛ آن‌هم با کلامی نیک‌خواهانه؛ نه ستیزه‌جویانه و خوشایند دشمنان و فرهنگ‌ستیزان. افزون بر این، با مرور آنچه در مناظرات انتخاباتی روی داد، مسعود پزشکیان هیچ‌گاه جانب آداب گفت‌وگو را فرونگذاشت و حتی در برابر تنش‌زایی‌های خواسته یا ناخواسته، رویکرد محترمانه‌ و روشنگرانه‌ای در پیش گرفت تا چنان‌که دیدیم و شنیدیم، مبادا چهره لطیف اخلاق و فرهنگ ایرانی-اسلامی را با چنگال سیاست‌، بخراشد. او در بیانیه اخیر خود، با تأکید بر حفظ اقتدار ملی و اهمیت توجه به رنگارنگی مردمان و خواسته‌های نو آنان، راه درمان را در آن می‌داند که «بیایید با هم بازی کنیم، نه در برابر هم». در روزگار کنونی که نیازمند برنامه‌ریزی‌ها و کنشگری‌های اثرگذار دولت در زمینه حفظ بنیان‌های فرهنگی‌ و اخلاقی‌مان و نیز زنده نگه‌داشتن آنها در جان و روان‌ نسل‌های تازه‌ روییده ایران‌مان هستیم، شاید بهتر باشد این نکته‌ها که گفته آمد، از نظرها دور نماند. برای فرهنگ؛ برای ایران.