|

خشم سرکوب‌شده زنان

تا سال 2021، زنان در سراسر جهان شش درصد خشمگین‌تر از مردان بودند، اما پس از آن و با اوج‌گیری همه‌گیری و قرنطینه، فاصله و میزان عصبانیت زنان از مردان بیشتر شد. این داده بر اساس تجزیه و تحلیل بی‌بی‌سی از 10 سال داده‌های نظرسنجی جهانی گالوپ است که مسائلی مانند دسترسی به غذا، اشتغال و رفاه را در سراسر جهان دنبال می‌کند. در گفت‌وگویی که با «جنیفر کاکس» نویسنده و روان‌درمانگر انجام شده، او بر این باور است «وقت آن رسیده که همه چیز را رها کنیم».

خشم سرکوب‌شده زنان

تا سال 2021، زنان در سراسر جهان شش درصد خشمگین‌تر از مردان بودند، اما پس از آن و با اوج‌گیری همه‌گیری و قرنطینه، فاصله و میزان عصبانیت زنان از مردان بیشتر شد. این داده بر اساس تجزیه و تحلیل بی‌بی‌سی از 10 سال داده‌های نظرسنجی جهانی گالوپ است که مسائلی مانند دسترسی به غذا، اشتغال و رفاه را در سراسر جهان دنبال می‌کند. در گفت‌وگویی که با «جنیفر کاکس» نویسنده و روان‌درمانگر انجام شده، او بر این باور است «وقت آن رسیده که همه چیز را رها کنیم». در ابتدای گزارشی که گاردین در این زمینه تهیه کرده، این جمله دکتر کاکس آمده است: «خدای من، عاشق اینم که جیغ بزنم» او به زنان توصیه کرده زیر آب در هنگام شنا یا موقع دوش‌گرفتن جیغ بکشند. از نظر او این رفتار «شگفت‌انگیز» است، «رهایی‌بخش» است و البته «هیچ‌کس نمی‌تواند بشنود». البته می‌توان بر روی پل‌های عابر بزرگراه‌ها نیز این رفتار را تجربه کرد؛ صدای جیغ در غوغای ترافیک ماشین‌ها شنیده نخواهد شد. او می‌گوید: «بسیاری از زنان معتقدند دیده نمی‌شوند. خب! دیده نشوید، اما احساسات خود را رها کنید».

کاکس در کمبریج تحصیل کرده و یک روان‌درمانگر شناخته‌شده است. به‌تازگی کتابی نیز نوشته است؛ اثری که می‌توان آن را پاسخی برای نگرانی‌های زنانی که به او مراجعه می‌کنند، دانست؛ زنانی دارای خشم سرکوب‌شده‌ که حتی قادر به سخن‌گفتن درباره آن نیستند. نویسنده این مقاله «گبی هینسلیف» می‌نویسد: «ما در عصر خشم زندگی می‌کنیم، با خشم از بی‌عدالتی‌های سیاسی و اجتماعی که بی‌وقفه در رسانه‌های اجتماعی منتشر می‌شود، حتی اتفاقاتی که در اعتراضات خیابانی درباره غزه و حتی انتخابات فرانسه و آمریکا رخ می‌دهد. البته کاکس بیشتر تحقیقاتش درباره خشم ابرازنشده علنی است نه خشم فروخفته از اطرافیان مانند شریکی که کارهای خانه را انجام نمی‌دهد یا پدری الکلی».

کاکس معتقد است گاهی خشم با عشق همراه است و این حس پس از آن پدید می‌آید که انتظار از فرد مقابل برآورده نشود یا احساس شود به او بی‌اعتنایی شده است. به عبارت دیگر، این موضوعات شخصی‌تر از خشم درباره وقوع یک جنگ یا شکست یک دولت برای حل بحران آب و هوایی است، جایی که «شما می‌توانید با آنچه در حال رخ‌دادن است همدلی کنید».

کتاب کاکس به خشم‌های خاص زنان پرداخته است؛ از‌جمله احساسات حل‌نشده در مورد سقط جنین و از دست دادن فرزند، احساس درماندگی و تحقیر در محل کار، آزرده‌شدن از شریک زندگی که سهم خود را در خانه انجام نمی‌دهد یا هنگامی که دچار آزار و اذیت جنسی و خشونت می‌شوند. استدلال او اساسا این است که تعجب‌آور نیست که احساسات سرکوب‌شده زنان، ناگهان منفجر می‌شود. کاکس به واکنش‌های برآمده از خشم سرکوب‌شده زنان می‌پردازد. زنانی که خشم منکوب‌شده خود را از طریق مزاحم‌شدن در فضای مجازی نشان می‌دهند. آنان از این روش وحشتناک و خشن مخفیانه برای تخریب دیگران استفاده می‌کنند.

کاکس همچنین در این گفت‌وگو با گاردین به نکته دیگری نیز اشاره می‌کند. او عمدتا با مجرمان مرد خشن در ارتباط بود و حالا متعجب است که با همان احساسات زنان در مطب خصوصی خود مواجه می‌شود. البته مواجهه زنان با این موضوع کاملا متفاوت است؛ زیرا این خشم برای آنها تبدیل به دردی جسمی شده است. زنان می‌گویند: «من میگرن دارم، سندروم روده تحریک‌پذیر وحشتناک دارم، ترس از ارتفاع دارم، من دچار پنیک می‌شوم، من بسیار افسرده هستم». البته «کاکس» استدلال می‌کند که خشم زنان با مردان متفاوت است؛ زیرا زنان در یک جامعه مردسالار، ناگزیر هستند که آن را علنی نشان ندهند (همان‌طور که مردان ناگزیرند غم یا ترس خود را نشان ندهند). طبق باورهای نهادینه‌شده در جامعه، زنان باید تحت هر شرایطی بسیار خوب، پذیرا و مهربان باشند. دخترها یاد می‌گیرند که گریه‌کردن خوب است، اما فریادزدن غیرزنانه است. زنان مسن‌تر عصبانی، اگر فریاد بکشند تبدیل به کاریکاتور می‌شوند، در حالی که به زنان جوان‌تر حتی اگر در زمان و مکان درستی عصبانی شوند گفته می‌شود که نمی‌توانند یک شوخی را تحمل کنند. زنان سیاه‌پوست در صورت عصبانی‌شدن برچسب پرخاشگر می‌خورند». کاکس می‌گوید: «جامعه هر راهی برای سرکوب‌کردن زنان داشته باشد، انجام می‌دهد و این رفتار با زنان سیاه‌پوست خشمگین نوعی کلیشه است. در همین حال، زنان سفیدپوست خشمگین نیز با عنوان ناله‌کننده‌های طبقه متوسط شناخته می‌شوند. اساسا، زنان یاد می‌گیرند که خشم از نظر اجتماعی قابل قبول نیست و از دست دادن کنترل به این معناست که احساس آنان جدی گرفته نخواهد شد و جایگاه اجتماعی‌شان از دست خواهد رفت. این واقعا تحقیرکننده و شرم‌آور است. ما به نوعی خودمان از خودمان خجالت می‌کشیم. بنابراین بهترین راه نشان‌ندادن احساسات و فروخوردن خشم است. احساساتی که انگار باید زیر لایه‌های بسیاری مخفی شود». در این گزارش گاردین با یک روان‌درمانگر دیگر نیز گفت‌وگو کرده است: «وقتی خشم‌ها برطرف نمی‌شود، می‌تواند دوباره به‌عنوان شرم ظاهر شود یا در نهایت زنان احساس می‌کنند مشکلی در وجودشان هست و تقصیر از آنهاست». در بخش دیگری از این مقاله آمده است: «چیزی که باید عادی شود، سرزنش‌کردن نیست، بلکه اذعان‌کردن علنی به خشم است، به‌طوری که بتوانید روی تلاش برای رفع هر چیزی تمرکز کنید که سبب خشم شما شده است». اما پیشنهادها برای درمان خشم، گاهی به سادگی شمع فوت‌کردن یا نفس عمیق کشیدن نیست، بلکه از نظر روان‌درمانگران نکته مهم این است که ابتدا دلیل به وجود آمدن خشم را از میان ببرند. کاکس می‌گوید: «هدف نهایی این نیست که دیگر هرگز عصبانی نشویم. [خشم] به دلیلی وجود دارد. ما آن را به‌عنوان بخشی از وجود خود می‌دانیم . اما هدف دست‌یافتن به راهی است که بتوانیم کنترل خود را داشته باشیم».