ارزیابی وضعیت تولید، نیاز به سرمایه خارجی و بررسی فعالیت بلوک شرق در حوزههای نفتی ایران در گفتوگو با سهراب بهلولیقشقایی
از ترفند چینی تا تله تحریم
صنعت نفت و گاز ایران بهعنوان پایه و بنیان اقتصاد کشور، با تحریم گرفتار فقر سرمایهگذاری و فناوری شده است. برخی برآوردهای رسمی از نیاز ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارددلاری این صنعت برای حفظ وضع موجود و نه افزایش تولید میگویند. این در حالی است که برخلاف وعدههای دولت سیزدهم، چین و روسیه هم حاضر به سرمایهگذاری چندانی در صنعت نفت نشدهاند و چین بخش کوچکی از پولهای بلوکه ایران را بهعنوان سرمایه خارجی به ایران انتقال داده است. این موارد مهمترین نکاتی است که سهراب بهلولیقشقایی، مدیرعامل اسبق شرکت ملی نفت ایران و همچنین نماینده ادوار پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی، با «شرق» در میان میگذارد.
سهند اینانلو: صنعت نفت و گاز ایران بهعنوان پایه و بنیان اقتصاد کشور، با تحریم گرفتار فقر سرمایهگذاری و فناوری شده است. برخی برآوردهای رسمی از نیاز ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارددلاری این صنعت برای حفظ وضع موجود و نه افزایش تولید میگویند. این در حالی است که برخلاف وعدههای دولت سیزدهم، چین و روسیه هم حاضر به سرمایهگذاری چندانی در صنعت نفت نشدهاند و چین بخش کوچکی از پولهای بلوکه ایران را بهعنوان سرمایه خارجی به ایران انتقال داده است. این موارد مهمترین نکاتی است که سهراب بهلولیقشقایی، مدیرعامل اسبق شرکت ملی نفت ایران و همچنین نماینده ادوار پنجم و ششم مجلس شورای اسلامی، با «شرق» در میان میگذارد.
بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند صنعت نفت و گاز ایران در وضعیت حساسی قرار دارد. به نظر این دسته از صاحبنظران اگر دولت در جذب سرمایهگذار برای رشد و توسعه این صنعت توفیقی نداشته باشد، روزهای بسیار دشواری در انتظار کشور خواهد بود. نظر شما در اینباره چیست؟ آیا در ابراز نظراتی از این دست بزرگنمایی شده یا این اظهارات ریشه در واقعیت دارند؟
صنعت انرژی ایران با مشکلات جدی مواجه است. به نحوی که کارشناسان از طیفهای مختلف اعم از اصولگرا، اصلاحطلب و تکنوکراتها بر آن صحه میگذارند. حتی در دولت سیزدهم هم بارها از وزیر نفت شنیده شده که ما با کمبود منابع مالی برای سرمایهگذاری مواجهیم. در واقع اگر این جذب سرمایه انجام نشود، میتوان پیشبینی کرد صنعت نفت و گاز در ایران با مصائب بسیار جدی مواجه میشود.
این جذب سرمایه برای چه حوزهای و با چه هدفی باید انجام شود؟
سرمایهگذاری در این صنعت باید در دو محور اصلی انجام شود. نخستین بخش در واقع تثبیت تولید است که تنها با سرمایهگذاری در این زمینه موفق به حفظ میزان تولید کنونی خواهیم بود. به عبارتی برای اینکه مدام با کاهش میزان تولید مواجه نشویم، باید هرچه زودتر به فکر جذب سرمایه باشیم. محور دوم هم طبیعتا با هدف توسعه و افزایش میزان تولید باید انجام شود. اگر در این دو بخش موفقیتی حاصل نشود، نهتنها میزان تولید در این صنعت افزایش پیدا نمیکند؛ بلکه میزان تولید فعلی نیز دچار افت درخورتوجهی خواهد شد.
اما مقامات دولت سیزدهم مدعی هستند با توجه به صادرات دو میلیون بشکه نفت، کشور توانایی افزایش میزان تولید را به دست آورده است، اما شما بر لزوم جذب سرمایهگذار با هدف تثبیت و سپس توسعه میزان تولید تأکید دارید؟
بله، همینطور است. در دوره اخیر و با توجه به اینکه دولت بایدن تا حدودی از برخی تحریمهای نفتی چشمپوشی کرده، میزان صادرات نفت نیز افزایش داشته است. اما نباید فراموش کرد توان تولید نفت ایران به دلیل نبود سرمایهگذاری در این زمینه با تهدیداتی مواجه است. هرچند از طرفی ورود روسیه به بازار غیررسمی که با ما هم تعارض منافع گسترده دارد، مشکلات زیادی برای ایران ایجاد کرده است؛ بنابراین افزایش میزان صادرات دلایل دیگری دارد و به معنای بینیازی کشور از جذب سرمایهگذار خارجی در صنعت نفت و گاز نیست.
دلیل تأکید شما بر جذب سرمایهگذار خارجی چیست؟ آیا حضور و فعالیت در این صنعت برای سرمایهگذاران داخلی جذابیت کافی را ندارد؟
متأسفانه منابع داخلی کفاف هزینههای لازم برای ورود به این حوزه را نمیدهد. ما باید برای گرفتن سهم بیشتر در بازار انرژی جهان تلاش کنیم و با توجه به شرایط اقتصادی کشور نمیتوان به سرمایهگذار داخلی اکتفا کرد. از همین رو است که بر لزوم جذب سرمایه خارجی در این بخش تأکید میشود.
باید توجه داشت که ما سهم خوبی از بازار انرژی داشتهایم اما در سالهای اخیر و به دلایلی که تحریم ازجمله مهمترین آنهاست، این سهم از دست رفته است. متأسفانه وقتی سهمی در بازار از دست میرود، ناچاریم هزینهای بالغ بر هفت برابر بیشتر متحمل شویم تا فقط بتوانیم سهم ازدسترفته را بار دیگر به دست آوریم. از طرفی هم رقابتها در بازار منطقه و شرق آسیا بسیار شدیدتر از قبل شده که این امر هم کار را دشوارتر کرده است؛ چراکه کشورهایی مانند عربستان سعودی در صنعت نفت و قطر در صنعت گاز بهسادگی امکان تصاحب سهم ما در بازار را دارند.
وضعیت سرمایهگذاری در میادین مشترک نفت و گاز به چه صورت است؟
چندان تفاوت و تعریفی ندارد. برای مثال میتوان به پارس جنوبی اشاره کرد. زمانی که پارس جنوبی طراحی شد، پیشبینی شده بود که پس از ۱۵ سال که از راهاندازی گذشت، باید در زمینه فشارافزایی مخزن سرمایهگذاری شود. این در حالی است که بخش قطری این میدان که «گنبد شمالی» نام دارد، نیازمند چنین سرمایهای بوده است. طرف ایرانی به دلایل عدیدهای ازجمله تحریم امکان سرمایهگذاری در این زمینه را نداشته اما قطریها بدون هزینهکرد حتی یک دلار از منابع داخلی، سرمایهگذار خارجی را برای فعالیت در این بخش به کار گرفتهاند.
علاوه بر سرمایهگذاری، ما تکنولوژی لازم را نیز در اختیار نداریم. این در حالی است که در میادین مشترک نفتی و گازی، عربستان سعودی و قطر امکان بهرهگیری از تکنولوژی روز دنیا را دارند. همین امر در کنار امکان جذب سرمایهگذاران خارجی باعث شده تا ما دست پایینی در زمینه بهرهبرداری از میادین مشترک گازی و نفتی را داشته باشیم.
آیا تخمینی از میزان سرمایه مورد نیاز برای بازسازی و تثبیت تولید در صنعت نفت و گاز وجود دارد؟
بله، اعداد و ارقامی از تریبونهای رسمی مانند وزیر نفت مطرح شده است. برای مثال آقای اوجی از نیاز ۲۰۰ میلیارد دلاری کشور برای تثبیت تولید و فشارافزایی در صنعت نفت و گاز خبر دادهاند. هیچ کارشناسی هم این عدد و رقم را رد نمیکند، هرچند برخی مدعی هستند که نیاز کشور به سرمایهگذاری بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار است. برای مثال بهتازگی یک طرح فشارافزایی در پارس جنوبی تعریف شده که در مرحله اول به ۱۵ میلیارد دلار سرمایه نیاز است. طبیعی است که بدون منابع و سرمایه امکان پیشبرد چنین طرحهایی وجود ندارد.
موانع جذب سرمایهگذاران خارجی چیست؟
طبیعتا تحریم و قرارداشتن نام ایران در لیست سیاه افایتیاف ازجمله عمدهترین موانع نبود سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در صنعت انرژی ایران هستند.
چرا چین و روسیه حاضر به سرمایهگذاری درخورتوجهی در صنعت نفت و گاز ایران نشدند؟
چینیها و روسها در لفظ وعده سرمایهگذاری میدهند، اما در عمل ارقام بسیار کوچکی سرمایهگذاری میشود که اصلا به حساب نمیآید. برای مثال ۵۰ میلیون دلار در یک طرح کوچک هزینه میکنند تا بگویند که ما کماکان در ایران حضور داریم. ضمن اینکه چینیها همان پولهای بلوکهشده خودمان را به اسم سرمایهگذاری آنهم در مقیاس بسیار کوچک، هزینه میکند. به عبارتی از جیب خودمان برای خودمان خرج میکنند و عملا هیچ سرمایهگذاری مولدی در ایران انجام نمیشود.
این کشورها در زنجیره تولید و زنجیره اقتصادی جهان قرار دارند و زمانی که ما تحریم هستیم، ریسک کارکردن با ما را قبول نمیکنند. این مسئله به چین و روسیه هم محدود نمیشود، حتی ژاپن، ویتنام، بنگلادش و... هم از کار با ایران امتناع میکنند. چین بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار مراوده اقتصادی دارد، درحالیکه با ایران نهایتا این رقم به ۴۰ میلیارد دلار میرسد. طبیعی است که پکن تمایلی برای بهخطرانداختن منافع اساسی خود نداشته و تجارت خود با ایالات متحده را فدای تجارت محدود با ایران نخواهد کرد.
وقتی گفته میشود که ما کشورهای غربی را کنار میگذاریم، در واقع بیش از ۶۰ درصد GDP جهان را نادیده گرفتهایم. ۴۰ درصد مابقی نیز به میزان بسیار زیادی با اقتصادهای غربی در ارتباط تنگاتنگ است و نمیتوان این دو را از یکدیگر جدا کرد.
دولت سیزدهم بر فروش دو میلیون بشکهای نفت و دریافت پول آن تأکید دارد، اما در این بین صحبت از تخفیفهای نجومی در زمینه صادرات نفت به چین شده است. آیا رقم دقیقی در این زمینه وجود دارد که بتوان میزان تخفیف ایران به چین را محاسبه کرد؟
عدد دقیقی در این زمینه در اختیار من نیست. طبیعی است که این اعداد و ارقام محرمانه بوده و قیمت را فقط دولت میداند.
برآورد تخمینی هم وجود ندارد؟
میتوان با توجه به قیمت فروش نفت روسیه به چین، این اعداد و ارقام را برآورد کرد. روسها نفتی را که کیفیت بسیار نزدیکی به نفت ایران دارد، با قیمت ۵۱ دلار به پکن صادر میکنند. میتوان انتظار داشت که سقف قیمتی صادرات نفت ایران به چین هم ۵۰ دلار باشد؛ چراکه روسها به میزان بسیار زیادی نفت روی دریا دارند و امکان صادرات گسترده نفت به چین وجود دارد. ما هم اگر بخواهیم چینیها را برای خرید نفت ایران ترغیب کنیم، لاجرم چارهای جز وضع تخفیف بیشتر در مقایسه با روسیه نداریم. از همین رو گفته میشود ایران نفت خود را حدود ۱۵ تا ۲۰ دلار زیر قیمت نفت خلیج فارس یا مدیترانه به چین میفروشد.
هرچند در زمینه میزان صادرات هم بعید میدانم بهطور مداوم به دو میلیون بشکه رسیده باشیم. ممکن است در برخی روزها چنین رقمی به ثبت رسیده باشد، اما تا زمانی که ظرفیت تولید افزایش پیدا نکند، نمیتوان به صورت پایدار به این اعداد دست پیدا کرد. البته این میزان صادرات نیز با وجود تلاشهای انجامشده در بخشهای مختلف که بسیاری از آنها مدیرانی بودهاند که در زمان مسئولیت بنده شروع به کار کردند، به دلیل کمبود منابع به ثبت رسیده است. نباید فراموش کرد صنعت نفت ایران با مشکلاتی جدی مواجه است و همین میزان تولید نیز در پی تلاش بدنه این صنعت انجام گرفته است.
این روزها انتخابات آمریکا به جای حساسی رسیده است. کارشناسان اعتقاد دارند شانس دونالد ترامپ برای بازگشت به کاخ سفید بیشتر از جو بایدن است. اگر چنین اتفاقی رقم بخورد، احتمالا سیاست فشار حداکثری بار دیگر از سوی دولت ترامپ بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل خواهد شد. به نظر شما برای حل این مشکل در زمینه صنعت نفت و گاز چه باید کرد؟
ما باید از همین حالا به فکر یک تیم مذاکرهکننده قوی و کارکشته باشیم تا بتوان مشکلات را از طرق دیپلماتیک حل کرد. از طرفی هم نیازمند انسجام داخلی هستیم. خوشبختانه با پیروزی دکتر پزشکیان در رقابتهای انتخاباتی اخیر، زمینه برای انسجام و اتحاد داخلی به صورت نسبی فراهم شده است. اصولگراها و اصلاحطلبان این روزها کنار یکدیگر مینشینند و سعی در پیشبرد کارها دارند که این اتفاق مبارکی است.
از طرفی هم باید مشکلات را با همسایگان تا حد ممکن برطرف کنیم. اما کماکان مهمترین مسئله، حل موضوع از طریق دیپلماسی و گفتوگو است. اگر ترامپ روی دنده اعمال سیاست فشار حداکثری بیفتد و این طرف هم بر طبل مواجهه کوبیده شود، همان مشکلاتی به وجود میآید که دولت دوم آقای روحانی با آنها مواجه بود. بنابراین حل مشکل از راههای دیپلماتیک بسیار ضروری است.
این روزها بحث ناترازی انرژی و خصوصا بنزین داغ است. هرازگاهی لزوم اصلاح این وضعیت از تریبونهای دولتی و حتی مجلس شنیده میشود. این بحث حتی در مناظرات انتخاباتی هم بارها طرح شد و مباحث داغی را نیز ایجاد کرد. به نظر شما قیمت بنزین باید تغییر کند؟
به باور من قبل از هر تغییر قیمتی باید شرایط جامعه را در نظر گرفت. اگر چنین بررسی و مطالعهای انجام نشده، بهتر است دست به قیمت بنزین زده نشود. باید توجه داشت که در زمینه سوخت نیروگاهها و همچنین سوخت خودروها هدررفت بسیاری وجود دارد. خاطرم هست زمانی که ما در مجلس بودیم، گفته میشد اگر دولت به ازای هر دستگاه خودروی پیکان که در اختیار شهروندان ایرانی است، یک دستگاه پیکان صفرکیلومتر رایگان بدهد، هزینه کمتری از ادامه وضع جاری بر دولت و کشور تحمیل میشود.
این مشکل در حال حاضر وجود دارد. متأسفانه به دلیل نبود رقابت در زمینه تولید خودرو، شاهد هستیم که محصولات موجود در بازار میزان سوخت بالایی را مصرف میکنند و همین امر باعث هدررفت بالای بنزین شده است. برای حل این معضل نیز باید عنصر رقابت در عرصه تولید در جریان باشد تا محصولات ایمنتر و کممصرفتر در اختیار مصرفکنندگان قرار بگیرد.
شما سابقه مدیریت در صنعت فولاد و معادن را هم دارید؛ به نظر شما مشکلات اصلی و موانع تولید در این بخشها چیست؟
من سالها در صنعت فولاد و معادن نیز کار کردهام. الگوی انتصابات تخصصمحور باید در همه بخشهای اقتصادی کشور اعمال شود. تنها در این صورت است که میتوان از دولت انتظار داشت برنامهها را به شکل کارآمدی پیاده کند. برای مثال، ماشینآلات معادن بسیار فرسوده هستند؛ دولت در این صنعت باید زمینه را برای حل این مشکل فراهم کند.
تا حدودی هم فشارهایی که از سوی حاکمیت به معادن وارد میشود، باعث شده کار برای فعالان این صنعت دشوارتر شود. برای مثال، وضع مالیات و عوارض بهخصوص برای معادن کوچک و متوسط باید کاهش یابد؛ به نحوی که مسیر برای فعالیت بخش خصوصی در این صنعت هموارتر شود. اگر دولت آقای دکتر پزشکیان دست بخش خصوصی را در این حوزه باز بگذارد، میتوان انتظار داشت که بهرهوری و در نتیجه میزان تولید افزایش درخور توجهی داشته باشد. اتاق بازرگانی هم میتواند در این زمینه نقشی محوری و اساسی بازی کند.
ترکیب دولت مسعود پزشکیان در ماه آینده مشخص خواهد شد. به نظر شما در زمینه صنعت انرژی، مهمترین و اصلیترین اولویت دولت چیست؟ درواقع دولت پزشکیان در صنعت نفت و گاز چه موضوعی را باید در صدر فهرست ملزومات اجرائی قرار دهد؟
مهمترین کاری که باید انجام شود، حل مشکلات خارجی ازجمله تحریمهاست. باید به فهم بازارهای جهانی دست پیدا کنیم تا بتوانیم سهم بیشتری در بازار انرژی به دست آوریم. طبیعتا برای جذب سرمایه خارجی نیز باید مشکلاتی مانند قرارداشتن نام ایران در لیست سیاه FATF را هرچه زودتر رفع کنیم. دولت آقای دکتر پزشکیان باید در انتصابات فارغ از ایدئولوژی و سمتوسوی سیاسی تصمیم بگیرد. تنها معیاری که باید در نظر گرفته شود، توانایی افراد و مدیران برای اجرای طرحها و برنامههای توسعهای در صنعت نفت و گاز است.