|

چین و چالش نوآوری

چین به‌‌سرعت رشد کرده و به یکی از بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان تبدیل شده است. این کشور فناوری‌های پیشرفته‌ای را توسعه داده و در ثبت اختراعات هوش مصنوعی در جهان پیشتاز است. با این‌حال، هیچ‌کدام از اینها به این سؤال ساده پاسخ نمی‌دهند که آیا اقتصاد چین می‌تواند دست به نوآوری بزند یا خیر. با توجه به هیاهوی تبلیغاتی محصولات چینی- از خودرو گرفته تا پنل‌های خورشیدی- شاید پاسخ به اینکه آیا اقتصاد چین می‌تواند دست به نوآوری بزند یا خیر، بدیهی به نظر برسد.

چین و چالش نوآوری

کریستوفر بالدینگ-استاد دانشگاه فولبرایت ویتنام: چین به‌‌سرعت رشد کرده و به یکی از بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان تبدیل شده است. این کشور فناوری‌های پیشرفته‌ای را توسعه داده و در ثبت اختراعات هوش مصنوعی در جهان پیشتاز است. با این‌حال، هیچ‌کدام از اینها به این سؤال ساده پاسخ نمی‌دهند که آیا اقتصاد چین می‌تواند دست به نوآوری بزند یا خیر. با توجه به هیاهوی تبلیغاتی محصولات چینی- از خودرو گرفته تا پنل‌های خورشیدی- شاید پاسخ به اینکه آیا اقتصاد چین می‌تواند دست به نوآوری بزند یا خیر، بدیهی به نظر برسد. اما پاسخ به این سؤال در عمل آسان نیست. اقتصادی که دست به نوآوری می‌زند، مولدتر و کارآمدتر می‌شود. اقتصاددان‌ها به این پدیده رشد بهره‌وری کلی عوامل تولید می‌گویند. به تعبیر دیگر، آیا می‌توانیم با عوامل کمتر چیزهای بیشتری تولید کنیم؟ فناوری و سرمایه به ما اجازه می‌دهد که با توسعه توانمندی‌های خود بهره‌وری بیشتری داشته باشیم. اینکه اقتصاد چین نوآوری دارد یا خیر، شاید بدیهی به نظر برسد اما لازم است که بین نوآوری شرکت‌ها یا بخش‌های خصوصی و نوآوری اقتصادی تمایز قائل شویم. حتی اقتصادهای به‌شدت معیوب مانند اتحاد جماهیر شوروی سابق یا کره شمالی نیز می‌توانند محصولات نوآورانه تولید کنند اما این بدان معنی نیست که اقتصاد نوآورانه دارند.

در واقع، اقتصاد چین سال‌هاست که از کمبود نوآوری رنج می‌برد. اقتصاددان‌های چینی نگرانِ بهره‌وری پایین عوامل تولید هستند. رشدی که بیشتر مردم از آن حیرت‌زده هستند، اساسا ربطی به افزایش نوآوری، کارایی یا نیروی کارِ برخوردار از مهارت بالاتر ندارد بلکه از سرمایه و افزایش بدهی نشئت می‌گیرد. محصولات چینی- از قطار پرسرعت گرفته تا سیستم‌های عامل و هواپیماها- محصول فناوری خارجی هستند و شرکت‌های بومی آنها را با کمک یارانه‌های هنگفت دولتی می‌سازند. در عمل، تنها راه پیشرفت اقتصاد بهره‌وریِ بیشتر است اما اقتصاد چین روی برنامه‌ریزی و جهت‌گیری متمرکز است که انگیزه‌های انحرافی ایجاد می‌کند. یکی از اتفاقات مربوط به جریان «یک گام بزرگ به جلو» این بود که مائو تسه‌تونگ دستور افزایش تولید فولاد را صادر کرد. مردم در کوره‌های خانگی فلز ذوب می‌کردند تا سهم فولاد خود را تولید کنند. این تصمیم هیچ تأثیری روی وضعیت فولاد کشور نداشت، چراکه مردم صرفا اثاثیه فلزی را ذوب می‌کردند و فولاد نهایی به دلیل کیفیت پایین کاربرد صنعتی نداشت.

در چین مدرن نیز شاهد اتفاقات مشابهی هستیم. پکن اعلام کرد که می‌خواهد تولید نیمه‌رساناها را افزایش دهد و موجی از تولید نیمه‌رساناها به راه افتاد. شرکت‌های مختلف- حتی شرکت‌های غیرمرتبط با حوزه فناوری- به تولید نیمه‌رساناها روی آوردند و خواستار دریافت کمک‌های دولتی شدند. این جریان با موج قریب‌الوقوع فروپاشی و ورشکستگی همراه شد. شرکت‌هایی هم که جان سالم به در بردند، برای ادامه حیات خود به دریافت یارانه‌های هنگفت احتیاج پیدا کردند. این مسئله یکی از دلایل اصلی ناتوانیِ چین در خلق نوآوری در حیطه اقتصاد است. در یک اقتصاد متمرکز، نوآوری و کیفیت محصولات نسبت به گشاده‌دستی و جلب رضایت بخش عمومی ارزش کمتری دارد. این مسئله با نتیجه پژوهش‌های اقتصادی مطابقت دارد. شرکت‌های نوپای چینی به لحاظ نوآوری و کارایی، سطح بالایی دارند. هرچه شرکت بزرگ‌تر می‌شود، منفعل‌تر شده و وابستگی بیشتری به سرمایه‌گذاری مالی و بودجه دولتی پیدا می‌کند.

چنان‌که چینی‌ها می‌گویند، بسیاری از نوآوری‌ها در چین حول محور حزب کمونیست چین می‌چرخند. برای نمونه، با اجبار حزب به تمرکز روی «مکتب فکری شی جین‌‌پینگ»، کارگران در طول روز به مطالعه ایدئولوژی او می‌پردازند و کاری با نیازهای کسب‌و‌کار و نحوه پیشرفت خود ندارند. مشکل این نیست که چینی‌ها- مردم چین و کشور چین- قادر به نوآوری و انجام کارهای بزرگ نیستند. مشکل این است که مشوق‌ها و ساختارهای اقتصادی اقتدارگرایانه چین باعث می‌شوند که تحقق نوآوری به شکلی باورنکردنی دشوار شود. رسانه دولتی چاینادیلی در کنفرانس ملی علم و فناوری که ماه گذشته برگزار شد، گزارش داد که شی روی اهمیت «رهبری متمرکز و یکپارچه کمیته مرکزی حزب در حیطه علمی-فناوری» تأکید دارد. ماهیت دوگانه انجام فعالیت‌های نوآورانه تحت نظارت حزب با ذات نوآوری و اقتدارگرایی سفت و سخت حزب مغایرت دارد. بعید به نظر می‌رسد که حزب کمونیست چین در مواجهه با اقتصاد منفعل و کاهش بهره‌وری اقدامی جز کنترل بیشتر انجام دهد.

منبع: اپک‌تایمز