|

از سخت‌کشی تا تفریحات امروزی

شاید شما جزء آن‌دسته از افرادی باشید که از بازی‌های کامپیوتری لذت نمی‌برید و آنها را بیهوده یا خشن می‌دانید یا حداقل تصور می‌کنید که خشونت برخی بازی‌ها برای کودکان مناسب نیست و کودکان در گذشته کمتر با این خشونت‌ها درگیر می‌شدند.

از سخت‌کشی تا تفریحات امروزی

علی مرسلی

 

شاید شما جزء آن‌دسته از افرادی باشید که از بازی‌های کامپیوتری لذت نمی‌برید و آنها را بیهوده یا خشن می‌دانید یا حداقل تصور می‌کنید که خشونت برخی بازی‌ها برای کودکان مناسب نیست و کودکان در گذشته کمتر با این خشونت‌ها درگیر می‌شدند.

یک جست‌وجو در گذشته شاید نظرتان را عوض کند و قبول کنید ما در دوران تفریح به سر می‌بریم و در هیچ دوره‌ای از تاریخ اسباب تفریح بشر این‌قدر فراهم نبوده‌ است.

اما تفریحات ما ایرانی‌ها در طول تاریخ چه بوده است؟

«رودی مته» کتابی به اسم «تفریحات ایرانیان» دارد که بیشتر روی شراب و مواد مخدر به عنوان تفریحاتی در تاریخ صفویه بحث می‌کند. در کل به نظر می‌رسد تفریح در فرهنگ قدیم، نوعی هدردادن وقت و مذموم و از جنس تفریحات بد بوده. انسان مؤمن و معتقد سرگرم کار و عبادت بوده‌ و تفریحاتش هم از جنس معنوی بوده است.

در مردم‌نگاری دوران قاجار، رفتن به امامزاده‌ها یا نوعی پیک‌نیک در قبرستان‌های اطراف تهران، نوعی از تفریح ایرانی‌هاست. البته در کنار آن تفریحات نکوهش‌شده مثل قمار، شرب خمر و مواد مخدر هم ذکر شده که تفریحات اقلیت خارج از تأیید نرم‌های جامعه متدین بوده‌ است.

اما یکی از اصلی‌ترین تفریحات ایرانی‌ها که در آن زمان مخالف نرم جامعه و شرع هم نبوده، احتمالا تماشای مجازات و اعدام بوده است. تفریح تماشاکردن مجازات یا اعدام، گروه‌بندی سنی و جنسیتی نداشته (و ندارد) و برای زن و بچه و... فراهم بوده است.

این تفریح آن‌قدر جذاب بوده که میرغضب‌ (جلاد) حقوقی بابت کارش نمی‌گرفته بلکه با گرداندن محکوم بخت‌برگشته از مردم «حق تیغ» می‌ستانده است!

این تفریح در ساعات اعدام (اعدام مجرم ممکن بود ساعت‌ها طول بکشد!) تبدیل به یک نمایش تمام‌عیار می‌شده است. جلاد از بریدن گوش و بینی مجرم شروع می‌کرده و عمدا از تیغ‌های کند استفاده می‌کرده تا نمایش ضرباهنگ کند‌تر داشته باشد و پول بیشتری برای این شو از مردم جمع کند. دست آخر اگر مجرم کس و کار دلسوزی داشته، مبلغی باید به جلاد می‌دادند تا نمایش را زودتر تمام کند و محکوم را خلاص کند. سر بریده مجرم هم برای مدت‌ها ممکن بود روی قاپوق در  میدان بماند.

اگر تصور می‌کنید که این تفریح غیرانسانی، خیلی از معیار‌های اخلاقی فعلی دور است باید بدانیم که تصاویر اعدام در میدان پاقاپوق یا همان محمدیه فعلی (میدان اعدام) در دوربین‌های عکاسی ثبت شده پس پدربزرگ یا پدرِ پدربزرگ ما بعید نیست که یکی از تماشاگران این اعدام‌ها بوده‌ باشد.

تازه اگر خود من و شما یکی از آنهایی نباشیم که در طول زندگی خود، بالا کشیده‌شدن یک نفر با جرثقیل را در وسط شهر خود تماشا کرده‌ایم.

«عباسقلی غفاری» هم کتابی با عنوان «تاریخ سخت‌کشی» دارد و به روایت تاریخی داستان مرگ کسانی می‌پردازد که با مرگ سخت (با اثر شکنجه‌های وحشتناک) کشته می‌شوند. در این شکنجه‌ها از ابتکارات متنوعی استفاده می‌شد، از قطعه قطعه‌کردن، زنده‌سوزی و حتی زنده‌خورده‌شدن تا تازیانه و داخل پوست حیوانات قرار گرفتن و مرگ‌های دردناک تدریجی... اما نکته اصلی این است که از دوران باستان تا همین اواخر (مثلاً کشتار بابیان بعد از ترور ناصرالدین‌شاه) این دست سخت‌کشی‌ها ادامه‌ داشته و رسم زمانه بوده و مختص هیچ دوره تاریخی خاص یا  گروهی نبوده!

اگرچه در حال حاضر به راحتی اسامی‌ای مثل سادیسم جمعی و توحش ممکن است به این وقایع داده شود ولی به سادگی صرفا می‌توان آنها را در زمره تفریحات با کارکرد‌های اخلاقی و اجتماعی (عبرت جمعی) طبقه‌بندی کرد. احتمالا مادری که در دوران قاجار فرزندش را برای تماشای شکنجه و اعدام یک محکوم به میدان اعدام تهران می‌برده، ‌این را هم در نظر داشته که ضمن تفریح و تماشای یک نمایش مهیج، این سرنوشت آینه عبرت فرزندش هم خواهد شد که خطای مشابهی از او سر نزند و آدم خوبی با معیار‌های زمانش باشد.