|

تأملی بر برنامه‌های وزرای پیشنهادی

نقد بعضی از صاحب‌نظران درباره برنامه‌هایی که این روزها وزرای محترم پیشنهادی به مجلس شورای اسلامی برای اخذ رأی اعتماد از ایشان به منظور راهبری وزارتی که برای آن مأموریت خواهند یافت، ارائه کرده‌اند را به دقت مطالعه کردم.

تأملی بر برنامه‌های وزرای پیشنهادی

رضا کچوئیان‌جوادی-استاد دانشگاه: نقد بعضی از صاحب‌نظران درباره برنامه‌هایی که این روزها وزرای محترم پیشنهادی به مجلس شورای اسلامی برای اخذ رأی اعتماد از ایشان به منظور راهبری وزارتی که برای آن مأموریت خواهند یافت، ارائه کرده‌اند را به دقت مطالعه کردم.

واقع امر این است که اساسا آنچه به عنوان «برنامه» این روزها می‌شنویم و می‌خوانیم، اساسا برنامه نیستند. شاید بهترین اسمی که بتوان برای این مطالب پیشنهاد کرد «آمال و آرزوهای» ارائه‌کنندگان این مطالب (وزرا یا مشاوران و دستیاران و...) باشد، زیرا شما نمی‌توانید در حوزه ترمینولوژی واژگان وارد شوید، بدون اینکه ملاحظات همه‌جانبه را درباره آنها مراعات کنید.

اساس برنامه و برنامه‌ریزی مبتنی بر انجام نیازسنجی‌های اصولی و دقیق، تحلیل وضع موجود (آنچه وجود دارد) و ترسیم وضعیت مطلوب (آنچه می‌تواند و باید وجود داشته باشد) با عنایت به مدل‌های برنامه‌ریزی علمی قابل دفاع و در یک چارچوب (Frame Work) نگرش و تفکر سیستمی مبتنی بر راهبردهای قابل سنجش و تحقق در هر کشور و سازمانی باید انجام شود.

همچنین، واژه برنامه (plan) و مقدم بر آن برنامه‌ریزی (planning) یکی از کلمات مهم «مدیریتی» است که انواع و اقسام و سطوحی دارد. فارغ از انواع، اقسام و سطوح متفاوت برنامه و برنامه‌ریزی، در طراحی یک برنامه باید شاخص‌های مرتبط با آن از جمله: اولویت، هدف یا اهداف، زمان اجرا، منابع مالی و انسانی مورد نیاز، محل تأمین منابع مالی و انسانی، امکان‌پذیری اجرا، نحوه ارزیابی، شاخص‌های ارزیابی، دوره‌های ارزیابی، ناظران، ذی‌ربط‌ها، ذی‌نفوذان، ذی‌مدخلان و… درج و به صورت کاملا شفاف قید شوند تا در فردای قرارگرفتن فرد تأییدشده در جایگاه تصمیم‌گیری (ستاد) و اجرا (صف) بتوان مبتنی بر این شاخص‌ها نسبت به پاسخ‌گوکردن او اقدام کرد.

حتی معتقدم برنامه چشم‌انداز در افق ١٤٠٤ و برنامه‌های توسعه کوتاه‌مدت در کشور ما نیز (و از جمله همین برنامه هفتم توسعه) فاقد بخش‌هایی از این شاخص‌هاست که آقای رئیس‌جمهور به صورت متواتر بر آن پافشاری می‌کنند.

یک نکته مهم دیگر استلزامات و الزامات مرتبط با برنامه‌هاست که حقیقتا حلقه مفقوده برنامه‌هایی است که امروزه از جانب وزرای محترم پیشنهادی و نوعا از تریبون مجلس شنیده می‌شود. به عنوان مثال روز یکشنبه مورخ 28/05/1403 آقای همتی برنامه‌هایی ارائه کرده که بدون پیوست آن با موفقیت در برجام، FATF و پذیرش گفتمان اقلیت متوهم به عنوان اکثریت در جامعه و… وجاهت بیانی هم ندارد چه برسد به اینکه به این گزاره‌ها عنوان برنامه استراتژیک یا عملیاتی کوتاه، میان یا بلند مدت اطلاق کنیم.

اینکه این مقوله مهم را به حساب کمی وقت وزرای محترم پیشنهادی بگذاریم، استدلال معقولی نیست. ما عادت نکرده‌ایم یا به ما یاد نداده‌اند که هر کاری را به اهلش واگذار کنیم تا در بین خودمان و حوزه جهانی این‌گونه مورد نقد قرار نگیریم. اگر قرار باشد بدون ملاحظاتی که در ارائه برنامه‌ها به عنوان شاخص، الزامات و استلزامات فهرست شد، برنامه بدهیم، می‌توان بر فهرست‌های اعلامی، ده‌ها گزاره دیگر نیز اضافه کرد.

این‌طور به نظر می‌رسد که نوعا نمایندگان مجلس نیز اطلاعات درستی از برنامه و فرایند برنامه‌ریزی ندارند و می‌توان در صحن علنی، تمناها و آمال و آرزوها را به نام «برنامه» برای آنان قرائت یا تحریر کرد و صدای احسنت احسنت آنان را نیز شنید.

شاید نتوان در صحن علنی تمامی شاخص‌ها را بیان کرد اما ضروری است در متن‌های مکتوب شاخص‌های مرتبط با هر برنامه را درج کرد، آنچه البته در متن‌های مکتوب نیز دیده نشد.