نگهداشتن چراغ از بهر تاریکی
این روزها پرستاران کشورمان اعتراضاتی به وضع کاری خود دارند. این اعتراضات با هر ماهیت یا مطالبهای که در پشت آن وجود دارد، برای همه مردم کشورمان میتواند مهم باشد. همه انسانها از کودک شیرخواره تا کهنسالان بالاخره سروکارشان به مراکز درمانی افتاده و خواهد افتاد.
این روزها پرستاران کشورمان اعتراضاتی به وضع کاری خود دارند. این اعتراضات با هر ماهیت یا مطالبهای که در پشت آن وجود دارد، برای همه مردم کشورمان میتواند مهم باشد. همه انسانها از کودک شیرخواره تا کهنسالان بالاخره سروکارشان به مراکز درمانی افتاده و خواهد افتاد.
بهطور کلی دولتها تلاش دارند با دو گروه از جامعه سرشاخ نشوند؛ ابتدا اهالی بهداشت و درمان و دیگری اهالی حملونقل سنگین. وقتی صحبت از کادر درمان میشود، بلافاصله ذهن بیشتر ما به سمت پزشکان میرود. پزشکان یکی از اجزای این تشکیلات هستند ولی تمام آن نیستند.
یک بیمار بستری را برای 24 ساعت در نظر بگیرید. بهطور متوسط خدماتی که او از «پزشکان» دریافت میکنند، زیر 30 دقیقه در روز است. بقیه زمان در این 24 ساعت را سایر کادر درمان و در رأس آنها پرستاران مسئولیت دارند.
بحث مقایسه علمی و دانش پزشکی در نزد پزشکان و پرستاران نیست. پزشکان سطح تحصیلات بالاتری دارند و هیچکس اعتراضی به دریافتی یا مناسبات مالی آنها با بخش بهداشت ندارد.
واقعیت آن است که یک پرستار زمان و انرژی و توان عاطفی و ذهنی بسیار زیادی را صرف میکند تا یک بیمار در وضعیت باثبات قرار داشته باشد تا پزشک مربوطه بر بالین او حضور پیدا کرده و دستورات مربوطه را صادر کند.
پرستاران طیف بسیار متنوعی از خدمات را از اولین مرحله تریاژ تا هماهنگی بستری، کنترل شاخصهای حیاتی، حال عمومی، اجرای دستورات پزشکان، اجرای برنامه دارویی و خیلی امور دیگر انجام داده و در واقع هسته اصلی مدیریت بیمار را بر عهده دارند.
فرض کنید یک مشکل پزشکی در یک نقطه از کشور ایجاد شود و نیاز به اعزام کادر درمان باشد. برای مواقعی از این دست، اساسا پزشکان بدون کمک سایر نیروهای کادر درمان (ازجمله پرستاران) امکان ارائه خدمات پزشکی ندارند.
یک پزشک با هر درجه از تخصص بهندرت میتواند بهخوبی یک پرستار معمولی سرم وصل کند. در موقعیتهای اورژانس نیز کار تیم پرستاران میتواند نقش تعیینکنندهای در وضعیت بیمار داشته باشد.
مقام معظم رهبری نیز نقش بیبدیلی برای پرستاران قائل هستند. معظمله از پرستاران بهعنوان فرشتگان رحمت براى بیماران یاد و خاطرنشان کردند جایگاه پرستار و حرفه پرستارى در تأمین و حفظ سلامت جامعه، جایگاهى ممتاز و طراز اول است.
در حالی که ایشان از مسئولان خواستهاند در برنامهریزیهاى خود نگاه ویژهاى به شغل پرستارى داشته باشند و براى حل مشکلات آنان ازجمله مسائل معیشتى، استخدامى، آموزش حین خدمت و دوران استراحت آنها در چارچوب مقدورات و امکانات دولت تلاش بیش از پیش کنند، با این اوصاف چگونه برخی مسئولان به خود جرئت دادهاند که نقش این قشر محترم را تا به این حد حاشیهای تنزل بدهند.
با این همه ذهنیت غالب در جامعه در خدمات پزشکی معطوف پررنگترکردن نقش پزشک است.
آنگونه که دبیرکل خانه پرستاری گفته گویا این «پزشکسالاری» همچنان در وزارت بهداشت حرف اول را میزند و پرستاران به قدر کافی ارج و قرب ندارند و این مشکل در تعرفهگذاری خدمات آنها -ارقامی که این دبیرکل اعلام کرده- واقعا بسیار ناچیز و به دور از شأن این قشر محترم است. این در حالی است که رئیس کل سازمان نظام پرستاری بهصراحت اعلام کرده این مشکل «خیلی بغرنج» است و کشورمان با کمبود نیروی کار در بخش پرستاری مواجه است.
این مقام معتقد است در حال حاضر پرستاران ما با نصف استاندارد نیروی پرستاری مشغول خدمت به مردم و بیماران هستند که همین موضوع سبب انجام اضافهکاریهای اجباری میشود. بدیهی است اضافهکاری اجباری علاوه بر خستگی جسمی و روحی موجب کاهش کیفیت خدمات نیز میشود.
یک عضو شورای عالی نظام پرستاری ایران معتقد است مهمترین مطالبه پرستاران همانا اجرای صحیح قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری است. او گفته مدت زیادی است که تعرفه خدمات پرستاران به حساب آنها واریز نشده و بیش از یک سال است که این تعرفه به دست پرستاران نرسیده است.
اکنون مسئله گویاتر است. پرستاران ما به محاسبات و شیوه تعرفهبندی اعتراض دارند و در عین حال همان میزان تعرفهها نیز به آنها تعلق نگرفته و به این ترتیب مطالبات آنها عمدتا معطوف به مسائل مالی است.
آنگونه که در شبکههای اجتماعی بر سر زبانها افتاده، بسیاری از پرستاران همچون سایر تحصیلکردهها به فکر مهاجرت و ترک کشور هستند و ازقضا کشور آلمان (و کشورهای آلمانیزبان) را به عنوان مقصد خود انتخاب کردهاند. چهبسا تقارن اعتراضات پرستاران با تعطیلی و پلمب مؤسسه گوته نیز بیربط نباشد.
مدت زیادی نیست که کشور از مهلکه کرونا خارج شده است. در این مقطع پرستاران بودند که بار اصلی مقابله با کرونا را بر دوش گرفتند و کشور را از آن موقعیت مستخلص کردند. آوار کرونا یکباره بر سر دنیا فرود آمد. کسی نمیداند که چه موقع قرار است مصیبت دیگری از همین جنس مجددا نازل شود. در آن صورت با این پرستاران زخمخورده و ناراضی چگونه میتوان به مبارزه با چنین بلیههایی برخاست؟
به قول شاعر «چو باران رفت بارانی میفکن/ چو میوه سیر خوردی شاخ مشکن»؛ چراکه دولت عاقل همواره مفروض نمیدارد که همه چیز به خوبی و خوشی برگزار میشود و قرار نیست دنیا همیشه روشن و نورانی باشد. هرآینه ممکن است روزهای سیاه سر برسند و از اینرو «چراغ از بهر تاریکی نگه دار».