|

نبرد روس‌ها ادامه دارد...

جنگ روسیه و اوکراین ازجمله مسائلی است که سیاست‌های جهانی را تغییر داده است و همواره بحث بر سر دلایل این موضوع نظر همگان را به خود جلب می‌کند. امروزه بحث‌های مختلفی درباره ریشه‌های تاریخی جنگ روسیه و اوکراین شکل گرفته که بسیاری از صاحب‌نظران این ریشه‌های تاریخی را به ایوان ایلین می‌رسانند.

سید روح‌‌الله حسینی-کارشناس سیاست بین‌الملل و ژئوپلیتیک: جنگ روسیه و اوکراین ازجمله مسائلی است که سیاست‌های جهانی را تغییر داده است و همواره بحث بر سر دلایل این موضوع نظر همگان را به خود جلب می‌کند. امروزه بحث‌های مختلفی درباره ریشه‌های تاریخی جنگ روسیه و اوکراین شکل گرفته که بسیاری از صاحب‌نظران این ریشه‌های تاریخی را به ایوان ایلین می‌رسانند. ایلین از‌جمله معدود نظریه‌پردازانی است که بر روی ولادیمیر پوتین و سیاست‌های ژئوپلیتیکی او اثر گذاشته است.

ایوان الکساندر ایلین (1883-1954) یک فیلسوف مذهبی و حقوق‌دان روسی است که معتقد به نظام اقتدارگرا بود. بسیاری آثار او را مکمل ماکیاولی و هابز می‌دانند. ایلین انقلاب فوریه 1917 روسیه را مسیری برای آزادی بشر می‌دانست اما از آنجایی که معتقد به نظام سلطنتی بود، از همان ابتدا با انقلاب اکتبر و رژیم بلشویکی مخالفت کرد. به اعتقاد او بلشویسم شیطان است و باید با زور در مقابل شیطان مبارزه کرد و در این راستا استدلال می‌کند که شوروی فرومی‌پاشد؛ ازاین‌رو او را نویسنده‌ای برای ارتش سفید (ارتش سلطنتی) در مقابل ارتش سرخ می‌دانند. تحقیقات گسترده درباره هگل و جایگاه بالای علمی او مانع از اعدام‌شدنش به دست رقیب ایدئولوژیک یعنی ولادیمیر لنین شد، تا جایی که کتاب او درباره هگل تحسین لنین را برانگیخت و در نهایت او را با کشتی موسوم به کشتی بخار فیلسوفان به آلمان تبعید کرد.

از نوشته‌های ایلین چنان برداشت می‌شود که او متأثر از جغرافی‌دانان سیاسی بوده است. تا جایی که بسیاری از آثار ایلین را می‌توان ازجمله مباحث ژئوپلیتیکی دانست. درواقع می‌توان گفت که حقوق بین‌الملل رشته‌ای بود که او را با کارل اشمیت همتای آلمانی خود و اشمیت را با هالفورد مکیندر ژئوپلیتیسین مشهور بریتانیایی پیوند می‌داد؛ ارتباطی که اشمیت خود را وامدار آن می‌دانست.

ایلین که یک وطن‌پرست فاشیست بود، نوعی نگاه ارگانیکی به روسیه داشت و در این زمینه او را به اشمیت و راتزل (ژئوپلیتیسین صاحب‌نام آلمانی) که دیدگاه ارگانیکی به جغرافیای سیاسی آلمان داشتند، نزدیک می‌کرد تا جایی که می‌گوید اروپاییان هرگز حاکمان روسیه (تزارها) را درک نکردند و بین حاکمان روسیه و مردم روسیه یک ارتباط روحی و ارگانیک وجود دارد.

ایوان ایلین که بر روی چهرهای معاصر روسیه مانند الکساندر دوگین و ولادیمیر پوتین تأثیر چشمگیری دارد، در زمینه ژئوپلیتیک و حقوق بین‌الملل نظریه سرزمین پدری و سرزمین مادری را داده است. اما در میان نظریات او آنچه اهمیت بیشتری دارد، روح جمعی روسیه است که نفوذ اندیشه راست هگلی در آن روشن است. به اعتقاد ایلین روسیه دارای یک روح جمعی است که اوکراین بخش جدایی‌ناپذیر آن است.

روح جمعی ایلین به نگاه تاریخی-ارگانیکی برمی‌گردد؛ به آنجایی که در طول قرن 9 میلادی وایکینگ‌ها در شمال اروپا با امپراتوری بیزانس با مرکزیت شهر قسطنطنیه از طریق رودخانه دنیپر تجارت می‌کردند. آنها با تصرف سرزمین‌های اطراف دنیپر شهر کی‌یف را که دارای هویت روسی (اسلاو شرقی) و لهستانی (اسلاو غربی) بود، تأسیس کردند. وایکینگ‌ها با تصرف سرزمین‌های بیشتر یک قلمرو سرزمینی به نام روس‌کی‌یف ایجاد کردند که شامل اوکراین کنونی می‌شود. پادشاه روس‌کی‌یف با کمک به امپراتوری بیزانس در جنگ با بلغارها و سپس ازدواج با خواهر امپراتور بیزانس آیین مسیحیت را می‌پذیرد. اما اولین شکاف از آنجایی آغاز شد که در سال 1054 با ایجاد تنش میان رم و قسطنطنیه مسیحیت به دو بخش ارتدکس و کاتولیک تقسیم شد. این امر باعث تقویت‌شدن هویت روس‌های ارتدکس در مقابل لهستانی‌های کاتولیک شد. در این زمان بود که پادشاهی روس‌کی‌یف (اوکراین) به تصرف مغول‌ها درآمد. از آنجایی که مغول‌ها از ادیان محافظت می‌کردند و از آنها مالیات نمی‌گرفتند، بنابراین مرکزیت ارتدکس از کی‌یف به شهر ولادمیر (Wladimir) در نزدیکی مسکو در رقابت با کاتولیک‌ها منتقل شد. اما دومین شکاف زمانی به وجود آمد که پادشاه لیتوانی برای اتحاد دوباره به سرزمین روس‌کی‌یف حمله کرد و برای اتحاد با لهستان به کاتولیک‌ها پیوست. به‌این‌ترتیب سرنوشت روسیه و اوکراین از هم جدا شد. از آن پس مسکو با هویت روسی با مرکزیت ارتدکس به سمت شرق و شمال گسترش یافت و با تصرف قسطنطنیه به دست عثمانی‌ها ایوان بزرگ خود را وارث بیزانس معرفی کرد و لقب تزار گرفت. از آن پس تا زمان تأسیس اتحاد جماهیر شوروی، روسیه از طرف تزارها کنترل می‌شد. اما با فروپاشی تزارها شکل‌گیری انقلاب اکتبر و اتحاد جماهیر شوروی، اوکراین نیز بخشی از آن شد. پس از فروپاشی شوروی، اوکراین به استقلال رسیده اعلام بی‌طرفی کرد. این امر باعث کاهش نفوذ روسیه در اوکراین شد. با انقلاب 2014 و برکناری ویکتور یانوکویچ سیاست‌مدار مخالف ناتو و اتحادیه اروپا اوکراین بار دیگر به سمت غرب چرخید و پوتین به طرفداری روس‌های شرق اوکراین وارد جنگ شد.

ایلین قبل از جنگ جهانی دوم پیش‌بینی می‌کرد یک آلمان مسلح به روسیه حمله خواهد کرد و دراین‌صورت یک اوکراین مستقل از طریق آلمان فتح می‌شود و امکان حمله مجدد به روسیه را فراهم می‌کند. در نگاه او روسیه کوچک یعنی اوکراین با روسیه بزرگ به معنای تبار اسلاوی که با قبیله، سرنوشت تاریخی، موقعیت جغرافیایی، اقتصاد، فرهنگ و سیاست به هم مرتبط هستند و خارجی‌هایی که برای تجزیه روسیه آماده می‌شوند، باید به خاطر داشته باشند که از این طریق اعلان جنگ برای قرن‌ها علیه کل روسیه می‌کنند.

ایوان ایلین سرانجام در سال 1954 در سوئیس درگذشت و سال‌ها بعد از فروپاشی شوروی ولادیمیر پوتین بقایای جسد او را به روسیه برگرداند و در سال 2005 مقبره او را تطهیر کرد. آثار و دست‌نوشته‌های ایلین که عمدتا به زبان‌های روسی و آلمانی است، در دانشگاه میشیگان بود، از سوی پوتین به روسیه برگردانده شد ولی تاکنون چند اثر آن بیشتر به انگلیسی ترجمه نشده است؛ ازجمله آنها می‌توان به: فلسفه هگل به‌مثابه دکترین عینیت خدا و انسانیت، درباره مقاومت در برابر شیطان با زور، درباره جوهره آگاهی قانونی، مبانی فرهنگ مسیحی، قلب آوازخوان: کتاب بازتاب‌های آرام و گزیده مقالات اشاره کرد. در نهایت ایلین تأکید می‌کند: روسیه مانند یک بدن است و اوکراین به‌عنوان یک سلول، بخش جدایی‌ناپذیر آن است.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها