کیومی: تلاقی کیفیت، خلاقیت و بازاریابی
در دنیای پرشتاب امروز، کیفیت زندگی بهمثابه یک هنر پیچیده نیازمند نگاهی تازه و خلاقانه است. «هوتن هاشمی»، کارآفرین، مشاور برند، مدرس و صنعتگر است. حاصل ترکیب لنز صنعتگری او و خلاقیتش کتابی شده که با نگاهی تازه به بررسی مفهوم کیفیت در زندگی میپردازد.
در دنیای پرشتاب امروز، کیفیت زندگی بهمثابه یک هنر پیچیده نیازمند نگاهی تازه و خلاقانه است. «هوتن هاشمی»، کارآفرین، مشاور برند، مدرس و صنعتگر است. حاصل ترکیب لنز صنعتگری او و خلاقیتش کتابی شده که با نگاهی تازه به بررسی مفهوم کیفیت در زندگی میپردازد. کتاب کیومی، نهتنها به دلیل محتوای جذابش، بلکه به واسطه رویکرد خلاقانهای که در بازاریابی و توزیع آن به کار گرفته شد، توجه بسیاری را به خود جلب کرد. از چندین ماه پیش از انتشار، هاشمی با انتشار پستهای هوشمندانه در صفحات مجازی خود درباره روند نگارش، چالشهای چاپ و موضوع سانسور، مخاطبان خود را بهتدریج با فرایند تولید اولین کتابش آشنا میکرد. هرچند او هیچگاه جزئیات محتوایی کتاب را فاش نکرد، با این شیوه فضای هیجان و انتظار را میان مخاطبان خود ایجاد کرد.
«هاشمی» در گامی جسورانه، برای فروش اولیه فقط ۲۰۰ نسخه از کتاب را عرضه کرد. برخلاف روشهای رایج توزیع کتاب، کیومی به صورت محدود و در چند شهر از ایران و اروپا به فروش رسید. این رویکرد غیرمتعارف، شامل برگزاری ورکشاپی در دانشکده حقوق پاریس بود که فرصتی دیگر برای ارائه کتاب و جذب مخاطب فراهم آورد.
یکی از جنبههای نوآورانه کتاب، قراردادن تاریخ انقضای پنجساله برای آن است. به این معنا که «هاشمی» آگاهانه برخی از مثالهای کتاب را با وضعیتهای خاص دهه جاری مرتبط ساخته و به نوعی اذعان دارد که با گذشت زمان و تغییرات اجتماعی، ممکن است برخی از این مثالها دیگر کارایی کنونی را نداشته باشند و بیات شوند. اما این تصمیم نهتنها انعکاسی از انعطافپذیری نویسنده نسبت به تغییرات جامعه است، بلکه مخاطب را به استفاده بهموقع از محتوای کتاب ترغیب میکند. رویکرد بازاریابی و توزیع کیومی بازتابی از موضوع کتاب است: بازاندیشی درباره معنای کیفیت در زندگی و مواجهه با تغییرات سریع دنیای امروز.
شاید اولین چیزی که مخاطب بعد از غور در طرح جلد خلاقانه کتاب با آن مواجه میشود، زبان فارسی محاورهای و طنز کتاب است. درواقع یکی از ویژگیهای برجسته کتاب، استفاده از طنز در طول متن است. طنزی که نهتنها برای ایجاد خنده یا سرگرمی به کار رفته، بلکه به شکل زیرکانهای به نقد و بررسی مشکلات پایهای اجتماعی و فرهنگی میپردازد. طنز در اینجا نقش مهمی در کاهش سنگینی موضوعات فلسفی و تکنیکی بازی میکند و این امکان را فراهم میآورد که خواننده بهجای احساس فشار، به تفکر عمیقتری بپردازد. این نوع نگاه طنزآمیز، بهویژه در جامعهای مانند ایران که طنز اغلب با بدبینی و واکنشهای منفی مواجه میشود، میتواند راهی برای شکستن قالبهای فکری قدیمی و ایجاد تغییرات فرهنگی عمیق باشد و به این ترتیب مقاومتهای ذهنی مخاطب را در مقابل پذیرش نقد کاهش دهد.
نویسنده با این ساختارشکنی به نوعی ریسکپذیری خود را هم به رخ کشیده است. در جامعهای که سنتهای ادبی و فرهنگی مبتنیبر سوگواری و اندوه است، شادی و طنز ممکن است به عنوان نوعی بیاحترامی به ارزشهای فرهنگی یا حتی سطحینگری تلقی شود؛ اما او این باور که «غم» جدیتر و محترمتر است را به چالش میکشد. این پیامی است که در زیرلایه شوخیهای کتاب نهان است: جوامعی که امکان شوخی و طنز را کمتر به رسمیت میشناسند، معمولا کمتر خلاق و نوآور هستند؛ زیرا طنز به عنوان یکی از ابزارهای اصلی شکستن قالبهای فکری و ارائه دیدگاههای نوین در نظر گرفته میشود. هاشمی در کیومی بهخوبی نشان میدهد که طنز میتواند با احترام به مخاطب، در راستای نقد مسائل روزمره استفاده شود. او جامعه هدف خود را در میان افرادی میجوید که ظرفیت لازم برای بهبود شخصی را دارند.
در این کتاب، نویسنده تلاش میکند تا کیفیت زندگی انسانها را با استفاده از ابزارهای کنترل کیفیت که معمولا در صنایع و برای سنجش عملکرد ماشینآلات و محصولات استفاده میشود، توضیح دهد. این مقایسه به خودی خود جالب است؛ زیرا به طور ضمنی پرسشهای فلسفی و اجتماعی را مطرح میکند: آیا انسانها نیز همانند ماشینها باید با متر و معیارهای قابل سنجش ارزیابی شوند؟ آیا زندگی روزمره را میتوان همانند یک خط تولید مورد بررسی قرار داد و برای بهبود کیفیت آن از ابزارهای مشابه استفاده کرد؟ این سؤالات در طول متن کتاب با تعریف نویسنده و مثالهایش از بیکیفیتی همراه میشود. درواقع، چنین مقایسهای به سؤالاتی در مورد اینکه چهچیزی زندگی باکیفیت را تعریف میکند، منجر میشود. آیا ما همانند ماشینها نیازمند تنظیمات دقیق و بهینهسازی مستمر هستیم؟ آیا رضایت فردی و اجتماعی میتواند به عنوان «محصول نهایی» این فرایند در نظر گرفته شود؟ نویسنده با مطرحکردن این پرسشها و آوردن مثالهایی از زندگی شخصی و اتفاقات روزمره در تلاش برای ایجاد اندیشههای عمیقتر در مخاطب است.
همچنین یکی از ارزشمندترین نکات کتاب معرفی مفاهیم و متفکرین برجسته است بدون آنکه اضافاتی داشته باشد. درواقع نویسنده به نوعی در تلاش بوده تا فقط سرنخهای کلیدی را به خواننده نشان دهد و راه را برای تحقیق و مطالعه بیشتر باز بگذارد.
بخش کلیدی این کتاب مقایسه کیفیت زندگی در ایران و ژاپن است. پیش از این نیز بسیاری از اندیشمندان ایرانی از جمله عباس کیارستمی، سهراب سپهری و شفیعی کدکنی، افسون جادوی ژاپن شده بودند؛ نویسنده هم از این مسئله مستثنا نبوده است. هاشمی برای نوشتن این قسمت با کمکگرفتن از سفری که به ژاپن داشته، برداشت و مقایسههای خود را ارائه میدهد. ژاپن به عنوان کشوری که به نظم، دقت و استانداردهای بالای کیفیت معروف است، نقطه مقابل جامعه ایرانی در نظر گرفته شده است که اغلب با چالشهای سازماندهی، کیفیت پایین خدمات عمومی و حتی نوعی عدم اعتماد عمومی به سازوکارهای کیفیت مواجه است. نویسنده این مقایسه را با نگاهی دقیق انجام میدهد که خواننده را به تعمق درباره تفاوتهای اساسی بین این دو فرهنگ و تأثیر آنها بر کیفیت زندگی و احساس رضایت فردی سوق میدهد.
در این بخش که کتاب با آن پایان مییابد، نویسنده به مسئلهای اساسی میپردازد: آیا کیفیت زندگی در ژاپن فقط به دلیل کنترلهای سختگیرانه و استانداردهای فنی بهتر است یا اینکه نوعی فرهنگ و برنامهریزی بلندمدت نیز در پشت آن قرار دارد؟ آیا ایرانیان میتوانند با ایجاد اصلاحات فرهنگی و اجتماعی به بهبود کیفیت زندگی برسند؟ و مهمتر اینکه، چرا چنین مقایسهای بین این دو کشور از نظر نگاه به زندگی مهم است؟ در انتها کتاب خواننده را با این سؤالات تنها میگذارد تا مدتها بعد از خواندنش خود و جامعه پیرامونش را با متر و معیاری متفاوت از گذشته بسنجد.