زمین هوشمند
هوش مصنوعی و نقشآفرینی آن در حل بحرانهای جهانی
بهتازگی همگرایی فناوری اطلاعات و ارتباطات، در حال ایجاد یک نسل بیش از حد متصل و فوق هوشمند است. با ظهور انقلاب صنعتی چهارم، اهمیت هوش مصنوعی بیشتر شده و فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی نقش مهمی را در زندگی و اقتصاد ما بازی میکنند.
مریم مرامی-کارشناس ارشد علوم شناختی: بهتازگی همگرایی فناوری اطلاعات و ارتباطات، در حال ایجاد یک نسل بیش از حد متصل و فوق هوشمند است. با ظهور انقلاب صنعتی چهارم، اهمیت هوش مصنوعی بیشتر شده و فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی نقش مهمی را در زندگی و اقتصاد ما بازی میکنند. البته نگرانیهایی درباره ازدستدادن شغل، احتمال تقویت پیشداوریها یا احتمال سوءاستفاده از فناوری وجود دارد. با این حال، هوش مصنوعی بهعنوان ابزاری قدرتمند که میتواند به حل بحرانهای جهانی مانند تغییرات آبوهوایی و زیستمحیطی کمک کند، مورد استقبال قرار میگیرد. دشوار است که بگوییم پتانسیل این فناوری بهسرعت در حال توسعه، چقدر میتواند در کاهش انتشار گازهای گلخانهای مؤثر باشد. آنچه واضح است، این است که انتشار گازهای گلخانهای باید کاهش یابد تا از گرمشدن کنترلناپذیر جهانی جلوگیری شود. مطالعهای که از طریق مایکروسافت انجام شده است، فرض میکند که کاربردهای هوش مصنوعی در زمینههای کشاورزی، آب، انرژی و حملونقل میتواند انتشار گازهای گلخانهای را تا سال ۲۰۳۰ تا چهار درصد کاهش دهد.
چالش بحران زیستمحیطی
دوره ما، دورهای است که جامعه انسانی در جستوجوی روابط جدید و پایدار با زمین، در میان یک بحران زیستمحیطی است که موجودیت همه گونههای حیات را در این سیاره تهدید میکند. درحالیکه علل و راهحلهای خاص این بحران از طرف دانشمندان، اقتصاددانان و سیاستگذاران مورد بحث قرار میگیرد، واقعیتهای تخریب گسترده در بسیاری از بخشها باعث ایجاد هشدار میشود. در واقع به نظر میرسد آینده زندگی بشر در معرض تهدید است. زمین در برابر حملات بیسابقه از کاهش منابع و انقراض گونهها گرفته تا بار آلودگی و مازاد سمی، مبارزه میکند. این با انفجار جمعیت، رشد صنعتی، دستکاری فناوری و گسترش نظامی که تاکنون از سوی جامعه بشری ناشناخته است، تشدید شده است. از بسیاری جهات، عناصر اساسی که آب کافی برای زندگی، هوای پاک و زمینهای زراعی را حفظ میکنند، در معرض خطر هستند. چالشها، بزرگ و بهخوبی مستند شدهاند. با این حال، راهحلها گریزانتر و پیچیدهتر هستند. بدیهی است که این بحران دارای ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است که نیاز به تحلیل دقیقتری دارد. بااینهمه کافی است بگوییم: هنگامی که چنین مشکلات زیستمحیطی جهانی در حال حرکت هستند، بازگرداندن آنها دشوار است. آری! جهانی که زمینه تکاملی و زیستمحیطی ما را فراهم میکند، دچار مشکل جدی است. مشکل از نوعی است که توجه فوری ما را میطلبد. با تدوین طرحهای کافی برای رویارویی با این مشکلات وسیع میتوانیم صلح و رفاه را در آینده پایهگذاری کنیم. در مقابل، با نادیدهگرفتن آنها و حرکت منفعلانه در حین توجه به اولویتهای شخصی که ممکن است فوریتر به نظر برسد، به مصیبت میافتیم. با ورود به قرن بیستویکم، یک بخش صنعتی وجود دارد که در آن انتشار کربن به طور درخورتوجهی افزایش یافته و آن بخش فناوری اطلاعات است. همانطور که دادهها، دهها تا صدها بار در فیسبوک و یوتیوب جمع میشوند، انرژی مصرفشده به وسیله سرورها و امکانات فناوری اطلاعات که آن را ذخیره میکنند، به طور طبیعی افزایش مییابد. هنوز مصرف کربن برای تولید برق ضروری است، بنابراین طبیعتا حوزه فناوری اطلاعات نمیتواند دوستی با محیط زیست را نادیده بگیرد. واقعیت این است که مردم در سراسر جهان میتوانند با خالیکردن باکس ایمیل خود یا حذف یک ویدئوی استفادهنشده از یوتیوب، مقدار زیادی انرژی صرفهجویی کنند! یک چیز دیگر که باید بدانید، این است که یک مرکز داده مقدار زیادی برق مصرف میکند که معادل برق یک منطقه است؛ بنابراین شرکتهای جهانی فناوری اطلاعات مانند گوگل، مایکروسافت و آمازون تلاش میکنند تا با توسعه سرورهای اختصاصی ویژه برای کاهش توان مصرفی در مراکز داده یا انتقال تجهیزات به زیرساختهای مشترک، انتشار کربن را به میزان درخورتوجهی کاهش دهند. گفته میشود که مایکروسافت در حال ساخت یک مرکز داده با استفاده از EC3 است که میتواند انتشار کربن را مدیریت کند و در حال طراحی افزایش طول عمر سرورهاست که تا حد امکان، مجدد استفاده شوند. همه این فعالیتها وظایف دشواری هستند که نیاز به در نظر گرفتن هر جنبهای دارند؛ از طراحی اولیه مرکز داده تا تأثیر محیط اطراف. در ایجاد یک شهر هوشمند و حرکت به سمت عصر کمکربن، نهتنها فناوری اطلاعات، بلکه نحوه کار شرکتهای فناوری اطلاعات نیز کمک بزرگی میکند. امروز، ما باید به چگونگی استفاده از فناوری اطلاعات برای سازگاری با محیط زیست، یا بهتر است بگوییم برای احیای زمین توجه کنیم. هوش مصنوعی و حسگرهای جدید امکان حفاظت بهموقع از آبوهوا و محیط زیست را فراهم میکند. اما برای موفقیت در «زمین هوشمند» باید بهخوبی فکر کرد. آیا فناوریهای دیجیتال میتوانند برخی از مهمترین مشکلات زیستمحیطی ما را حل کنند؟ بحران جهانی محیط زیست نشان داده است که نهادهای سیاسی سنتی قادر به مقابله با تغییرات اقلیمی و از دست دادن تنوع زیستی نیستند. اما تحول دیجیتال نگرانیهایی را ایجاد کرده است، درباره اینکه چقدر حریم خصوصی ما آسیبپذیر است، چگونه میتوان کار را خودکار کرد و چگونه دموکراسی را میتوان با اطلاعات نادرست دستکاری کرد. اکنون شماری از حافظان محیط زیست، دانشمندان و کارآفرینان با هم کار میکنند تا راهحلهای دیجیتالی برای بحرانهای زیستمحیطی در سراسر جهان را توسعه دهند. تلاش برای کاهش تغییرات آبوهوایی، ازجمله تلاش برای دستیابی به انتشار خالص صفر تا سال ۲۰۵۰، بسیار مهم است. با این حال، برای به حداقل رساندن آسیب، تلاشها برای سازگاری و تابآوری نیز باید تقویت شود؛ از پاسخ فوری به بحران تا برنامهریزی بلندمدت. هوش مصنوعی در مدیریت این مسائل پیچیده بسیار مفید است. توانایی هوش مصنوعی برای جمعآوری، تکمیل و تفسیر دادههای عظیم و پیچیده در زمینه مسائل کلیدی انتشار و اثرات آبوهوایی میتواند به ذینفعان کمک کند تا از تفکر آگاهانه و مبتنی بر دادهها برای کاهش انتشار کربن و ایجاد جامعه سبزتر استفاده کنند.
هوش مصنوعی بهعنوان محرک فرصتها
هوش مصنوعی یکی از مهمترین فناوریها در دیجیتالیسازی است و درحالحاضر جایگاه ثابتی در زندگی روزمره ما و هم پتانسیل بسیار زیادی برای رویارویی با چالشهای زیستمحیطی زمان ما دارد. بهعنوان مثال، هوش مصنوعی میتواند برای تعیین اینکه کدام گونه درخت باید کاشته شود تا یک منطقه جنگلی با تغییرات آبوهوایی سازگار شود، استفاده شود. جنگلزدایی و تغییر کاربری زمین، مسئول بیش از 10 درصد انتشار گازهای گلخانهای در جهان است. درختان، دیاکسید کربن را جذب کرده و آن را برای مدت طولانی ذخیره میکنند. هنگامی که آنها قطع میشوند، بخش بزرگی از این دیاکسید کربن به اتمسفر بازمیگردد. برای جلوگیری از جنگلزدایی غیرقانونی و برای نجات درختان میتوان از نگهبانان هوش مصنوعی استفاده کرد. حسگرهای هوشمند نظارت صوتی را به درختان متصل میکنند، صداهای اطراف را گوش میدهند و سیگنالهای صوتی را در زمان واقعی به مرکز ارسال میکنند. یک مدل یادگیری ماشینی که برای تشخیص صداها (مانند اره برقی یا کامیون) آموزش دیده، این دادهها را تجزیه و تحلیل میکند. اگر صداهای جنگلزدایی تشخیص داده شود، یک هشدار به مقامات محلی ارسال میشود. براساس گزارشی که بهتازگی منتشر شده است، اگر دولتها توانایی محدودکردن تخریب جنگلهای بارانی با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی را داشته باشند، میتوانند تا سال ۲۰۳۰ حدود ۲۹ گیگا تن از انتشار گازهای گلخانهای را ذخیره کنند. همچنین به کمک هوش مصنوعی میتوانیم کشاورزی هوشمند داشته باشیم. کشاورزی در برابر تغییرات آبوهوایی آسیبپذیر است. دمای پیشبینیناپذیر، رویدادهای شدید آبوهوایی مکرر و آفات مهاجم، محصولات را تهدید میکند و درعینحال کشاورزی به تغییرات آبوهوایی کمک میکند. کشاورزی، جنگلداری و دیگر اشکال استفاده از زمین حدود ۱۸ درصد از انتشار جهانی دیاکسید کربن را تشکیل میدهند. علاوهبراین، آبیاری در کشاورزی حدود ۷۰ درصد از مصرف جهانی آب را تشکیل میدهد. کودها و آفتکشهای استفادهشده در مزارع میتوانند آبهای زیرزمینی و رودخانهها را آلوده کنند. حسگرهای هوشمند، رطوبت هوا و خاک را در مزرعه اندازهگیری میکنند. سپس الگوریتم از این اطلاعات برای ارائه توصیههای دقیق درباره سلامت گیاه و مقادیر مورد نیاز آب و کود استفاده میکند. این موضوع میتواند باعث افزایش بازده و کاهش مصرف آب شود. اقتصاد دایرهای میتواند با استفاده از هوش مصنوعی سازگارتر با محیط زیست و منابع باشد. بهعنوان مثال، هوش مصنوعی توانایی بهینهسازی تفکیک زباله و در نتیجه افزایش نرخ بازیافت پلاستیک، منسوجات یا زبالههای تجاری را دارد. حملونقل بار را میتوان با استفاده از فرایندهای مبتنی بر هوش مصنوعی به طور مؤثرتر و در نتیجه به روشی سازگارتر با آبوهوا کنترل کرد. به عنوان مثال، فولاد و سیمان هنوز در صنعت ساختمان ضروری هستند، اما تولید آنها دیاکسیدکربن زیادی منتشر میکند. بنابراین این بخشها نیاز فوری به کربنزدایی دارند. تولید فولاد بهتنهایی مسئول حدود یکچهارم انتشار گازهای گلخانهای در صنعت تولید است. بخش زیادی از این به دلیل استخراج و حملونقل مواد مورد نیاز برای تولید است. ازاینرو، استفاده از نرمافزارهای بهینهسازی مبتنیبر هوش مصنوعی میتواند کمککننده باشد. در ساختمانها، مصرف انرژی مسئول مقادیر زیادی انتشار دیاکسیدکربن شهر است. برای کاهش مصرف انرژی در ساختمانها میتوان از حسگرهای هوشمند برای جمعآوری دادههای مدیریت انرژی ساختمان در زمان واقعی استفاده کرد. سپس یک الگوریتم این دادهها را تجزیهوتحلیل میکند و نهتنها سیستمهای گرمایشی و سرمایشی را بهینه میکند، بلکه در مورد نیازهای انرژی ساختمان در آینده نیز پیشبینی میکند. براساس گزارش مشارکت جهانی در زمینه هوش مصنوعی، این میتواند ۱۰ تا۳۰ درصد از انرژی مورد استفاده در ساختمانهای تجاری را ذخیره کند. هوش مصنوعی میتواند به حفاظت از طبیعت هم کمک کند: دادههای مربوط به فراوانی و پراکنش گونههای جانوری و گیاهی در خطر انقراض را میتوان بهتر ارزیابی کرد و امکان توسعه اقدامات حفاظتی مناسب را به شیوهای هدفمندتر فراهم کرد. زمینههای کاربرد هوش مصنوعی برای حفاظت از محیط زیست و آبوهوا متنوع است. درعینحال، استفاده از آن همیشه با مصرف بالای برق و منابع همراه است؛ به عنوان مثال در مراکز داده. بنابراین مهم است خطرات و اثرات منفی مستقیم و غیرمستقیم زیستمحیطی را زیر نظر داشته باشیم و آنها را به حداقل برسانیم. سپس هوش مصنوعی میتواند به محرک واقعی فرصتها برای حفاظت از محیط زیست و آبوهوا تبدیل شود. رهبران بخش دولتی و خصوصی از سراسر جهان موافق هستند که هوش مصنوعی بیشترین ارزش تجاری را در کاهش و اندازهگیری انتشار گازهای گلخانهای دارد. اما روشهایی که رهبران جهانی از هوش مصنوعی برای دستیابی به این هدف استفاده میکنند بسیار متفاوت است. هوش مصنوعی میتواند برای بهبود پیشبینی خطر برای پدیدههای طبیعی بلندمدت خاص منطقه، مانند افزایش سطح دریا و بلایای طبیعی شدید، مانند توفان، استفاده شود. این برنامهها شامل مدیریت آسیبپذیری و توسعه زیرساختهایی است که اثرات مخاطرات آبوهوایی را به حداقل میرساند. همچنین میتوان از هوش مصنوعی در تحقیقات بیشتر و مدلسازی آبوهوا، آموزش، تحریک و تغییر رفتار استفاده کرد؛ مانند پیادهسازی ابزارهای سفارشی برای اندازهگیری ردپای کربن یک فرد یا توصیه خریدهای سازگار با محیط زیست. هوش مصنوعی ابزاری است که میتواند به ذینفعان اعم از کسبوکار و دولت گرفته تا سازمانهای غیردولتی و سرمایهگذاران کمک کند تا رویکردی آگاهانه و مبتنیبر داده داشته باشند. بدین ترتیب فرصتی برای ایجاد تغییرات معنادار فراهم میکند. مهم است یادآوری کنم که هوش مصنوعی به خودی خود یک راهحل نیست، بلکه ابزاری برای کمک به رهبران و شهروندان در تصمیمگیری آگاهانه در مورد چگونگی مقابله با چالش آبوهواست. اگرچه برخی از زمینهها وجود دارد که راهحلهای هوش مصنوعی بهخوبی تثبیت شده و به طور گسترده قابل اجرا هستند، مانند اندازهگیری انتشار گازهای گلخانهای و نظارت بر مخازن کربن طبیعی، اما راهحلهای موجود مربوط به تغییر آبوهوا معمولا پراکنده هستند، دسترسی به آنها دشوار است و واقعیت این است که منابع برای انجام این کار کافی نیست. برای دستیابی به پذیرش گسترده، راهحلهای هوش مصنوعی باید به گونهای طراحی شوند که کاربرپسند باشند، چه برای مشاغل، دولتها یا عموم مردم باید بهراحتی در دسترس باشد، مزایای ملموسی را برای کاربران فراهم کند و اطلاعات واضحی را برای هدایت رفتار کاربر ارائه دهد. اگر بخواهیم پتانسیل هوش مصنوعی در مورد مسائل تغییرات آبوهوایی را به حداکثر برسانیم، به منابع و شبکههای فراوانی نیاز داریم. گسترش جذب مستلزم دسترسی به سرمایهگذاری، تصمیمگیرندگان و متخصصان بسیار ماهر است. حمایت مالی میتواند شکاف بین تحقیقات دانشگاهی و موارد استفاده را پر کند و شبکهسازی با سیاستگذاران و رهبران کسبوکار میتواند آگاهی و پذیرش را تقویت کند. علاوهبراین، با به اشتراک گذاشتن دانش در موارد استفاده بهینه و کاربردهای امیدوارکننده، قادر خواهیم بود راهحلهای مناسبی را برای طیف گستردهای از برنامههای کاربردی دولتی و شرکتی آماده کنیم. ایجاد قابلیتهای قوی برای راهحلهای موفق ضروری است. مقامات دولتی، مدیران بخش خصوصی و سایر ذینفعان میتوانند برای استفاده مؤثر و تفسیر راهحلهای هوش مصنوعی در بحرانیترین شرایط، آموزش و مهارت مجدد کسب کنند. با توجه به پیچیدگی و خطر رفتار غیراخلاقی، عمدی یا غیرعمدی، کاربران هوش مصنوعی باید اعتماد رهبران آبوهوا را جلب کنند. بنابراین، باید از راهحلها با مسئولیتپذیری از هوش مصنوعی استفاده کنند، از مجموعه دادههای اساسی و قابل اعتماد استفاده کنند و بر درک و نتایج قابل تفسیر تأکید کنند. با وجود این پتانسیل، هوش مصنوعی نمیتواند بهتنهایی برای حل بحران آبوهوا مورد استفاده قرار گیرد. هوش مصنوعی فقط یکی از ابزارهاست برای حل مشکلاتی که جهان با آنها مواجه است. بنابراین افراد، جوامع و سازمانهایی که برای غلبه بر بحران آبوهوا کار میکنند، صرفنظر از نقش رسمی آنها در هوش مصنوعی یا مسائل آبوهوایی، باید در نظر بگیرند که چگونه سایر فناوریهای نوظهور میتوانند به رفع موانع پیشروی هوش مصنوعی کمک کنند. بااینحال، مواردی وجود دارد که هوش مصنوعی در مبارزه با تغییرات اقلیمی نقشآفرینی میکند که مشخصا به آن میپردازیم.
- نقش کمککننده هوش مصنوعی در تغییرات اقلیمی
تغییرات اقلیمی یک وضعیت اضطراری جهانی است که دانشمندان، مهندسان و کارشناسان صنعت را از طیف گستردهای از رشتهها به چالش میکشد تا از دانش و مهارتهای خود برای پیگیری راهحلهایی برای محافظت از سیاره ما استفاده کنند. جای تعجب نیست که برخی از این راهحلها احتمالا با هوش مصنوعی امکانپذیر میشود. تغییر اقلیم یکی از دشوارترین مشکلات علمی است که بشر تاکنون با آن روبهرو بوده است. این یک سیستم فوقالعاده پیچیده با تعداد زیادی متغیر است. هنگامی که مردم در مورد تغییرات آبوهوایی صحبت میکنند، تمایل دارند بر جنبههای فیزیکی آبوهوا، مانند میزان دیاکسیدکربن در جو، دما، سطح بارش و الگوهای باد تمرکز کنند. اما این ویژگیها همه توسط یک سیاره زنده شکل گرفتهاند که دائما درحال تغییر است. اگر زندگی را از سیاره زمین بردارید، محیط بسیار متفاوتی خواهد داشت. مجموعه دادههای آبوهوا بسیار زیاد است و جمعآوری، تجزیهوتحلیل و استفاده برای تصمیمگیری آگاهانه و اعمال تغییر سیاست واقعی، زمان زیادی میبرد. استفاده از هوش مصنوعی برای تعیین عناصر تغییرات آبوهوایی که دائما درحال تغییر هستند به ما کمک میکند تا پیشبینیهای آگاهانهتری در مورد تغییرات محیطی داشته و بتوانیم زودتر تلاشهای کاهشی را انجام دهیم. یکی دیگر از کاربردهای هوش مصنوعی کمک به کاهش کربن آزادشده در جو است و هوش مصنوعی به کل زنجیره فعالیتهای مربوط به انتقال از اقتصاد مبتنیبر کربن به اقتصاد خالص صفر کربن وارد میشود. توانایی ساخت آسیابهای بادی بزرگتر، به داشتن موادی بستگی دارد که بسیار سبک و فوقالعاده قوی هستند، اما میتوانند شرایط آبوهوایی شدید را حفظ کنند. هوش مصنوعی در ترکیب با سایر گرایشها، مانند برقرسانی حملونقل، تولید مواد افزودنی، تحولات در کشاورزی و شبکههای الکتریکی هوشمند، یک قابلیت قدرتمند برای راهحلهای کارآمدتر انرژی و صرفهجویی در هزینه است. فناوری هوش مصنوعی برای کاربردهای مرتبط با تغییرات اقلیمی مناسب است؛ زیرا پیشبینیهای مبتنیبر روندها و الگوها را با دادههای گسترده جمعآوریشده ترکیب میکند. مدلها، هسته اصلی پیشبینی هستند، اما برای تکیه بر این مدلها در تصمیمگیری، افراد باید به مدلها اعتماد کنند. هوش مصنوعی ابزاری است که بینشهایی در مورد اینکه ابهامات مربوط به تغییرات اقلیمی از کجا میآیند ارائه میدهد و میتواند به ما کمک کند بفهمیم مدلها چهچیزی به ما میگویند که میتواند به برنامههای مشاهده بهتر، بهبود مدلها و حتی استفاده از هوش مصنوعی به عنوان بخشی از برنامه، بازخورد داده شود. سیستم مدل اطمینان یا اعتماد، جنبه کلیدی استفاده از هوش مصنوعی است. یکی دیگر از کاربردهای هوش مصنوعی در تغییرات اقلیمی این است که چگونه از ماهوارههایی که در فضا درحال گردش هستند برای انجام مشاهدات و ارزیابی تغییرات زمین استفاده میشود. ماهوارهها میتوانند به نظارت بر آتشسوزی در جنگلها و تعیین منابع بالقوه دیاکسیدکربن موجود در محیط کمک کنند. بااینحال، با افزایش تعداد ماهوارهها در مدار، مهم است مطمئن شوید که فضا میتواند به طور ایمن تمام ماهوارههای جمعآوری اطلاعات را نگه دارد و نگهداری کند. همانطورکه گفته شد فناوری هوش مصنوعی میتواند به ما در مبارزه با تغییرات اقلیمی کمک کند، اما مشکل انرژی دارد؛ یعنی این هم برای زمین هزینه دارد. هوش مصنوعی انرژی زیادی مصرف میکند. ذخیرهسازی و بهویژه پردازش دادهها برای آموزش الگوریتمها در مراکز داده یا در مراکز مختلف با ماشینهایی که محاسبات را انجام میدهند، انرژی مصرف میکند. به عبارتی، هوش مصنوعی به رایانهها متکی است و رایانهها برای عملکرد به نیروی الکتریکی نیاز دارند و برق مصرف میکنند. دانشمندان و محققان باید هنگام ارزیابی میزان سودمندی این فناوری در مقابله با تغییرات اقلیمی، استفاده از برق مصرفی برای تقویت فناوری هوش مصنوعی را در نظر داشته باشند. بهطور متوسط، هر نسل جدید پردازنده، محاسبات بیشتری را برای توان کمتر انجام میدهد، اما نیازهای هوش مصنوعی برای محاسبات، به انفجار سرمایهگذاری در توان محاسباتی دامن میزند. فناوری هوش مصنوعی امروز ما، تا حدی به دلیل قدرت محاسباتی عظیمی است که داریم.
- تشدید بحران زیستمحیطی توسط هوش مصنوعی
هوش مصنوعی اغلب بهعنوان یک فرصت عالی در مبارزه با تغییرات آبوهوا و سایر مشکلات زیستمحیطی مورد استقبال قرار میگیرد. بااینحال، هوش مصنوعی میتواند اثرات مخربی بر محیط زیست داشته باشد که در نتیجه رشد اقتصادی، افزایش یافته است. اکنون باید به این تناقضات پرداخته شود تا از اثرات منفی در زیرساختها جلوگیری شود. هوش مصنوعی روی لبان همه است. در حالی که سازمانها شروع به زیر سؤال بردن برخی از پیشرفتهای هوش مصنوعی از منظر اخلاقی کردهاند، اکثر آنها مطمئن هستند این فناوری پتانسیل بالایی برای رسیدگی به مسائل کلیدی زمان ما، ازجمله مشکلات زیستمحیطی دارد. برای مثال، چندین برنامه کاربردی هوش مصنوعی برای مبارزه با تغییرات آبوهوایی امیدوارکننده هستند، مانند برنامههای کاربردی یادگیری ماشین برای بهبود بهرهوری انرژی ساختمانها یا سیستمها برای پیشبینی عرضه و تقاضای برق. بااینحال، وقتی به تأثیر واقعی و بالقوه هوش مصنوعی بر محیط نگاه میکنیم، یک تصویر بسیار شفاف ظاهر نمیشود. هوش مصنوعی نهتنها تأثیر مستقیم درخور توجهی بر محیط زیست دارد، بلکه میتواند نقش مهمی در تسریع و رشد اقتصادی پایدار داشته باشد و در نتیجه ریشه بحرانهای زیستمحیطی را تقویت کند. هوش مصنوعی از سختافزار و زیرساختی مشابه سایر فناوریهای دیجیتال (کامپیوتر، سرور و...) استفاده میکند. این به آن معناست که اثرات زیستمحیطی مشابهی مانند بهرهبرداری از عناصر کمیاب خاک، فرایندهای تولید انرژیبر و مقادیر بسیار زیاد زبالههای الکترونیکی دارد. اما هزینههای محیطی نیز به همراه دارد: مدلهای ML، مبتنی بر یادگیری از دادهها هستند. مقادیر بسیار زیادی داده، منجر به زمانهای محاسباتی طولانی و نیاز به ذخیرهسازی بزرگ میشود که بسیار انرژیبر هستند. مراکز داده نیز در حال ساخت و توسعه هستند که آب و فضای زیادی مصرف میکنند. اما این تنها یک روی سکه است. هوش مصنوعی میتواند با تسریع رشد اقتصادی تأثیرات زیستمحیطی داشته باشد. رشد، یکی از دلایل اصلی مشکلات زیستمحیطی بوده و همچنان ادامه دارد؛ زیرا هیچ چشماندازی برای جداسازی مطلق کافی از رشد اقتصادی و اثرات زیستمحیطی وجود ندارد. درحالیکه فناوری همیشه محرک اصلی رشد اقتصادی بوده است، هوش مصنوعی میتواند رشد اقتصادی را به شیوهای منحصربهفرد و بیشتر از سایر فناوریها تسریع کند. اولین مکانیسمی که میتواند این توسعه را تسهیل کند، تولید شتابان ایدهها و دانش جدید است. مکانیسم دیگر، توانایی هوش مصنوعی برای یادگیری است. برخی از مدلهای یادگیری ماشین طوری برنامهریزی شدهاند که دائما یاد بگیرند و هرچه دادههای بیشتری دریافت میکنند، دقیقتر شوند. این به آن معناست که برخلاف سایر انواع سرمایه که در طول زمان فرسوده میشوند، یادگیری ماشینی قادر است بهطور مداوم سهم خود را در بهرهوری افزایش دهد و در نتیجه رشد اقتصادی را بهطور مداوم و با سرعت فزاینده ارتقا دهد. پتانسیل افزایش رشد هوش مصنوعی بهشدت توسط شرکتهای مشاور و دولتهای بزرگ مورد تأکید قرار میگیرد و مفروضات آنها باعث میشود که آنها و دیگران سرمایهگذاری هنگفتی روی این فناوری داشته باشند. اینجا یک تناقض آشکار در گفتمان هوش مصنوعی وجود دارد: از یک سو، هوش مصنوعی بهعنوان یک فناوری مفید برای کاهش تغییرات آبوهوایی و سایر مشکلات زیستمحیطی ارائه میشود، درحالیکه از سوی دیگر، برای محیط زیست مخرب است، ازجمله با افزایش رشد اقتصادی. اگر این تناقض را خیلی زود حل نکنیم، سرمایهگذاریهای امروزی در هوش مصنوعی میتواند از یک طرف باعث افزایش رشد و از سوی دیگر منجر به یکسری محدودیتهای زیرساختی مضر برای محیط زیست شود. این میتواند جامعه پایداری را که ما به آن نیاز فوری داریم، دورتر کند.
یک شروع تازه
ما چیز زیادی در مورد آینده نمیدانیم، اما یک چیز را بهطور قطع میدانیم؛ کار تجارت در آینده به آسانی امروز، قابل پیشبینی نخواهد بود. روز به روز افراد بیشتری در این سیاره به معیشت و چشمانداز نیاز دارند، راهحل بحرانهای اقلیمی و محیطی بیش از پیش دورتر میشود و اخلاق در صحنه ژئواستراتژیک بهطور فزایندهای خشن میشود. پیچیدگی و بغرنجی همراهان همیشگی هستند. بازارها، رقابت و نیازهای مشتریان دستخوش تغییرات متلاطم و دائمی هستند که شرکتها را ملزم میکند به شیوههای جدید فکر و عمل کنند. به قول ارسطو، نمیتوانیم باد را تغییر دهیم، اما میتوانیم بادبانها را بهگونهای دیگر تنظیم کنیم. به گمانم زمان آن فرارسیده است که عادات قدیمی را کنار بگذاریم و شرارت قرن بیستم را از سازمانها بیرون کنیم. سلسلهمراتب و جایگاه، تفکر خطی و چرخههای راهبردی سفت و سخت، جهتگیری سود تکبعدی و پیگیری موفقیت کوتاهمدت در جعبه فشنگ مدیریت کسبوکار قرار دارند. شرکتها با تمرکز تدریجی بر روی یک پیچ تنظیم، رقابت طولانیمدت خود را تضمین نمیکنند. در عوض، زمان تخریب فعال آنها فرارسیده و عوامل تولید باید یک بار دیگر بازتکانی شوند. در بهترین حالت، شرکتها به یک اقتصاد دیجیتالی و شبکهای جهانی میپردازند، دگرگونی زیستمحیطی و دیجیتال را در یک تغییر استراتژی همافزایی ادغام میکنند و مسئولیت جامع پیامدهای تصمیمهای خود را بر عهده میگیرند. با توجه به محدودیتهای زمانی که بشر در حال حاضر با انتشار کنترلنشده دیاکسید کربن، کاهش تنوع زیستی، مصرف بیش از حد منابع و گرسنگی در جهان در آن قرار دارد، نادیدهگرفتن و بیرونیکردن هزینههای اجتماعی و زیستمحیطی دیگر امکانپذیر نخواهد بود. زمان شروع جدیدی فرارسیده است که در آن هدف و ارزشها چراغ راه و قطبنما برای همه ذینفعان باشد و چارچوبی را برای فعالیت کارآفرینی تعیین کند. در مواجهه با درگیریهای اقتصادی، بحثهای حقوق بشر و فقدان موافقتنامههای تجارت آزاد، اخلاق شرکتی شخص به ساختاردهی اقدامات خود و تضمین استقلال تصمیمگیری کمک میکند. صداقت چیزی نیست که در برابر فشار سیاستمداران و افکار عمومی تسلیم شود، بلکه چیزی است که به ارزشهای فرد وفادار بماند و تضمین کند که همه چیز در حوزه نفود او مرتب است. از منظر استراتژیک، آینده ممکن است مبهم به نظر برسد، اما شرکتها نسبت به آنچه در راه است کاملا کور نیستند. آنها باید یاد بگیرند که سیگنالهای ظریف تغییر را بخوانند و در سناریوها و تصاویر بزرگ با تحولات صنعت و تحقیقات روند ترکیب کنند و گزینههای استراتژیک را به صورت مستمر و با آگاهی فوقالعاده توسعه دهند. این تفاوت با کار استراتژی کلاسیک است که در نظر گرفته شده تا کل شرکت را بهعنوان یک تلاش اصلی و برنامه جامع در مسیر قرار دهد. اما شرکتهای آینده، نفتکش نیستند، بلکه ناوگانی از قایقهای سریع و فرز هستند. استراتژیهای متحرک، چرخههای کوتاه ارزیابی مجدد، فضایی برای ابتکارات استراتژیک در موضوعات کلیدی؛ اینگونه است که سرعت، سازگاری و انعطافپذیری ایجاد میشود. علاوه بر این، شرکتها اولین گام را به سمت ابرقدرت قرن بیستویکم برمیدارند و آن انعطافپذیری است. اگر شرکتها فقط در موارد استثنائی مجبور به جذب شوکهای خارجی در بازارهای خود شوند، بسیار مطلوب خواهد بود. اما واقعیت این است آنها باید در هر زمان انتظارش را داشته باشند؛ اینکه آیا یک اختلال تکنولوژیکی ساختار رقابتی را متزلزل میکند، بلایای طبیعی یا آبوهوایی بر تجارت تأثیر میگذارد یا کاهش سیاسی جهانی دوباره تهدید میشود. خوششانس کسانی هستند که میتوانند بر دادهها، سیستمهای گزارشدهی و غرایز کارمندان خود تکیه کنند؛ زیرا مهم است که تشکیلات و رهبری، سازهها و سیستمها را بهگونهای هماهنگ کنیم که ماهیت بحران را بتوان فورا درک کرد و به گزینههایی برای اقدام تبدیل کرد. البته بدون تیمی باانگیزه، متعهد و بااعتمادبهنفس، این موضوع دور از ذهن است. بنابراین فرهنگ و رهبری در قلب این تغییر قرار دارند. تقویت مسئولیت شخصی و احساس اجتماعی، معرفی روشهای کاری سریع و انعطافپذیر، پیونددادن انگیزه بیشتر به ارزشها و توسعه شخصی به جای پول و ضوابط ارزش پولی، این راهی است که باید طی شود. تنوع در نیروی کار و نهادهای تصمیمگیر و گوش باز برای غنیسازی تفکر نسل z و گسترش گزینههای موجود برای شرکتهاست. کلید موفقیت در اختیار مدیرانی است که خود را مربی و شریک میدانند و فرصتهایی را برای توسعه نیروی کار خود ایجاد میکنند. آنها میتوانند در مورد خود و کارشان تأمل کنند و در صورت شک و تردید، به سرعت دنیای اطرافشان تغییر کنند.