بمبهای شبگرد
هوا ۲۶ درجه، شرجی، بادی ملایم، اما ناسالم. دود باروت و غبار انفجارها که از صبح شروع شده و در نیمههای شب به اوج میرسند، نفس را تنگ میکند. هرچه به حومه جنوبی نزدیکتر باشی، بیشتر و بدتر.
هوا ۲۶ درجه، شرجی، بادی ملایم، اما ناسالم. دود باروت و غبار انفجارها که از صبح شروع شده و در نیمههای شب به اوج میرسند، نفس را تنگ میکند. هرچه به حومه جنوبی نزدیکتر باشی، بیشتر و بدتر.
و راستی کسی میداند که چرا اغلب بمبارانها در شب است؟ اف-۱۵هایشان که دیده نمیشوند، لبنان هم امکانات دفاع هوایی ندارد، جای پدافندهای حزبالله هم که همان روز اول -مثل بقیه ادواتشان- لو رفت و هنوز جایگزین نشدهاند یا اگر شدند، محسوس نیستند؛ پس چه فضیلتی است در شب که شعلههای آتش در زمینه ظلماتِ بیبرقی نمایانتر است و کار آواربرداری و امدادرسانی صد هزار برابر سختتر، بمباران میکنند؟
۲. راه را اشتباه رفتیم و مثل آن بازی قدیمی که میشد از کاهش یا شدت صدا، دوری و نزدیکی به سوژه را یافت، باید از میزان لرزیدن پرده گوشها -و نه شانههایمان- فهمید که چقدر با ضاحیه و مرکز انفجارها یا از ارتفاعات بعبدا و محل قرار اغلب خبرنگاران فاصله داریم.
چرا؟ چون «جیپیاس»ها بلافاصله از کار میافتند و گوگل شما را در پایتخت اردن نشان میدهد و درحالیکه کمتر از دو دقیقه با پناهگاه فاصله داری، میگوید که فردا میرسی.
بهناچار و کورمالکورمال و اشتباهی میآیی پایین و میبینی در اردوگاه فلسطینی شاتیلا هستی و چارهای نداری، جز آنکه ببینی یکی از اهداف، تنها 200 متر با بیمارستان حضرت رسول بیروت فاصله داشت.
۳. عزیزان لبنانی از اساس در لیگ دیگری توپ میزنند. هنوز چادر سفری بر ساحل نینداخته و غبار آوار خانه از سر و صورت نتکانده، چنان قلیانی چاق کرده و به افق فوت میکنند که مپرس! آن یکی مقیدتر از خشاب مسلسل، پابند خط پیرهن و عطر اروپایی است!
حیرتانگیزتر از چهره آن بستنیفروش الحمرا نبود که به صدای بمباران محلهای دیگر- حتی پشتش را نگاه نکرد، حیرتانگیز آن هواپیمای مسافری است که در میانه آتش و دودی که از فاصله نهایتا دو، سه کیلومتریاش با چراغهای روشن و چرخهای باز رد میشود. فرودگاه بینالمللی رفیق حریری، بخشی از منطقه
ضاحیه است.
۴. و بله، اگر مهدی جان این سطرها را سانسور نکند، سرعت اینترنت بد نیست و اگر با کندی فیلترنت وطنی مقایسه شود، حتی عالی است.
شبکههای اجتماعی باز هستند و جز برخی از سایتهای خاکبرسری -که والله صرفا از باب اطلاع، بررسی کردم- چیزی فیلتر نیست که فیلترشکنی باشد و فروخته شود. دسترسی به بانکهای ایرانی نیز، محال است.
۵. سه نوع مجوز لازم است، از این جاها: «مخابرات الجیش اللبنانیة، مدیریة التوجیه/ العلاقات الإعلامیة فی حزبالله، السیدة رنا الساحلی/ وزارة الاعلام فی الجمهوریة اللبنانیة، قسم الصحافیین العرب و الاجانب، السید محمد ملی المحترم» و با این مدارک: «صورة الصفحة الأولى من جواز السفر، رسالة الطلب من وسائل الإعلام التی أرسلت الشخص إلى البعثة، أصل بطاقة المراسل الدولی، صورة ختم الدخول إلى لبنان، تذکرة العودة،
تأکید الإقامة».
همه اینها لازماند، ولی کافی نیستند و مثل مملکتِ خودمان، بسته به ابر و باد و مه و خورشید و فلک است.