|

مهندسی اطلاعات سری

«مهندسی به سبک کمونیسم» با عنوان فرعی «چگونه دو آمریکایی برای استالین جاسوسی و سیلیکون‌ولی شوروی را تأسیس کردند» نوشته استیون تی. آسدین، روایت تکان‌دهنده جوئل بار و آلفرد سارانت، دو کمونیست جان بر کف و از اعضای اصلی حلقه جاسوسی رُزنبرگ است که بعدها منجر به شکل‌گیری مک‌کارتیسم در آمریکا شده است.

شرق: «مهندسی به سبک کمونیسم» با عنوان فرعی «چگونه دو آمریکایی برای استالین جاسوسی و سیلیکون‌ولی شوروی را تأسیس کردند» نوشته استیون تی. آسدین، روایت تکان‌دهنده جوئل بار و آلفرد سارانت، دو کمونیست جان بر کف و از اعضای اصلی حلقه جاسوسی رُزنبرگ است که بعدها منجر به شکل‌گیری مک‌کارتیسم در آمریکا شده است. آنها در طول جنگ جهانی دوم اطلاعاتی حیاتی برای ساخت اولین سیستم‌های تسلیحاتی پیشرفته در اتحاد جماهیر شوروی را از سازمان‌های نظامی آمریکایی می‌ربودند و بی‌هیچ چشمداشتی به کمونیست‌های شوروی می‌سپردند. وقتی در آمریکا لو می‌روند و چیزی نمانده که دستگیر شوند، به کمک کا گ ب فرار می‌کنند و تا چندین دهه ناپدید می‌شوند. استیو آسدین براساس مصاحبه‌های مفصل با بار و شواهد جدید به‌دست‌آمده از اسناد طبقه‌بندی‌شده بایگانی‌های اف‌بی‌آی و پنتاگون توضیح می‌دهد که چرا بار و سارانت جاسوس شدند، چگونه اسرار نظامی را به دست می‌آوردند و چگونه اشتباهات مکرر اف‌بی‌آی منجر به فرار موفق‌شان قبل از دستگیری‌شان شد. او به شرح نقش برجسته آنها در پیشرفت صنعت یارانه شوروی، ازجمله موفقیت‌شان در متقاعد‌کردن نیکیتا خروشچف به ساخت یک سیلیکون‌ولی سری در شوروی می‌پردازد. کتاب «مهندسی به سبک کمونیسم» پر از جزئیات زندگی‌های شخصی هیجان‌انگیز و پیچیده بار، سارانت، خانواده‌های‌شان و نحوه آمیخته شدن‌شان با جامعه روسی است. آسدین می‌گوید در نوشتن کتاب سه هدف را دنبال کرده است: اول، تعریف داستانی جذاب و متشکل از جاسوسی، جنگ سرد و درام‌های درهم‌تنیده عشق و خیانت. دوم، ارائه اطلاعاتی که نشان می‌دهد چرا اتحاد جماهیر شوروی نتوانست از استعداد انسانی فو‌ق‌العاده و منابع طبیعی فراوان خود در راستای خلق فناوری‌هایی قابل مقایسه با آنچه در دیگر کشورهای توسعه‌یافته در نیمه دوم قرن بیستم به دست آمد، استفاده کند. هدف سوم عبارت بود از توضیح اینکه چرا جوئل بار کمونیست دوآتشه‌ای بود که می‌خواست همه چیزش را به مخاطره بیندازد تا به شوروی کمک کند. «انگیزه‌های بار، مانند انگیزه‌های دیگر آمریکایی‌های هم‌نسلش که برای شوروی جاسوسی می‌کردند، می‌تواند بیانگر ذهنیتی باشد که فهمیدنش امروز دشوار است؛ ذهنیتی که از رهگذر دنیایی به وجود آمده بود که امروز دیگر وجود ندارد. بار هرگز، آشکارا به فعالیت‌های جاسوسی‌اش اعتراف نکرد و تا جایی که من می‌دانم، سارانت نیز هرگز به چنین چیزی معترف نشد. با وجود انکارهای پرحرارتش در انظار عمومی، وقتی با هم تنها می‌شدیم، او هرگز زیر بار بحث درباره برخی سؤالات درباره جاسوسی نمی‌رفت. او قبول داشت که جولیوس رزنبرگ اطلاعاتی را به شوروی منتقل کرده بود، اما انکار می‌کرد که آن اطلاعات شامل هرگونه اطلاعات محرمانه درباره اتم بودند. با این حال، جوئل بار درباره اینکه چرا او، سارانت و رزنبرگ احساس وفاداری بیشتری به شوروی می‌کردند و اینکه چرا از نظر آنها انتقال اطلاعات سری به شوروی پذیرفتنی بود، حرف می‌زد. او فکر می‌کرد که وفاداری‌اش درست و بحق بوده است، چون شوروی تنها کشور روی زمین بود که تلاش می‌کرد تجسم واقعی آرمان‌شهری کمونیستی باشد که او با دل و جان به آن اعتقاد داشت و این وفاداری، انتقال اطلاعات محرمانه به شوروی در طول جنگ جهانی دوم را توجیه می‌کرد؛ یعنی زمانی که آمریکا و شوروی در نبرد با فاشیسم با هم متحد بودند و نیز پس از جنگ و زمانی که او می‌ترسید، مبادا آمریکا از انحصارش در حوزه ساخت سلاح اتمی برای از میان بردن شوروی استفاده کند». آسدین در این کتاب، از جزئیاتی که جوئل بار در دفترچه‌اش نوشته بود و دیگر اطلاعات دست اولی استفاده می‌کند که همین امر به روایت خواندنی او اعتباری تاریخی نیز بخشیده است.