نگاهی مختصر به پدیده خشونت علیه زنان در جامعه و خانواده
خشونت علیه زنان بیشتر در خانواده است
متأسفانه خشونت علیه زنان در طول تاریخ در جوامع بشری به اشکال مختلفی وجود داشته و دارد. خشونت علیه زنان و دختران یکی از آسیبهای اجتماعی بسیار دردناکی است که میتواند سلامت جسم، روح و روان زنان جامعه را تا حد زیادی به خطر بیندازد که این مسئله به خانوادهها و به تبع آن به بنیان جامعه هم آسیبهای جبرانناپذیری وارد میکند.
امیرحسین صفدری
متأسفانه خشونت علیه زنان در طول تاریخ در جوامع بشری به اشکال مختلفی وجود داشته و دارد. خشونت علیه زنان و دختران یکی از آسیبهای اجتماعی بسیار دردناکی است که میتواند سلامت جسم، روح و روان زنان جامعه را تا حد زیادی به خطر بیندازد که این مسئله به خانوادهها و به تبع آن به بنیان جامعه هم آسیبهای جبرانناپذیری وارد میکند. اکثر افراد درون جامعه ما فکر میکنند منظور از خشونت علیه زنان فقط کتکزدن یا تنبیههای بدنی زنان و دختران است؛ اما این فقط یک تصور اشتباه است، بلکه خشونت علیه زنان انجام رفتارهایی مثل: لمس بدن، توهین و تحقیر در جمع، بدبینی، متلک انداختن، نگاههای معنیدار، سوءاستفادههای احساسی و عاطفی، تهدید آنها، تحریک و اجبار آنها، بیتوجهی به نیازهای زنان، ارسال پیامهای غیراخلاقی برای زنان، شوخیهای جنسی و جسمی با زنان یا در برابر آنها و... که همه اینها میتواند ازجمله خشونت در جامعه علیه زنان و دختران تلقی شود. پس از تحقیق و پژوهش میدانی در سطح جامعه متأسفانه باید بگویم که در ایران خشونت علیه زنان وجود دارد که بیشتر این خشونتها در خانوادههای زنان و دختران اتفاق میافتد تا جامعه، که این مسئله دلایل فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی و... دارد. جالب است که بدانید این خشونتها علیه زنان و دختران بیشتر از طرف آشنایان یا خانواده مثل: همسر، پدر، عمو، دایی، برادر و... رخ میدهد.
چهار نوع از رایجترین خشونتها علیه زنان در جهان شامل موارد زیر است:
1. خشونت فیزیکی: خشونت فیزیکی یا همان جسمی میتواند آسیبهای جدی و جبرانناپذیری را به زنان و دختران وارد کند. خشونت فیزیکی یا همان جسمی بیشتر با کتکزدن، قتلهای ناموسی، قطع عضو، کبودی، شکستگی اعضای بدن، سوختگی، اسیدپاشی، لگد زدن، اجبار به مصرف مواد مخدر یا مشروبات الکلی و... شناخته میشود. باید این نکته را هم بگویم که گاهی تحت شرایطی میتوانیم محدودکردن زنان و دختران یا حتی تحت کنترل درآوردن آنها یا اجبار به کاری که زنان دوست ندارند و... را در زمره خشونتهای فیزیکی و جسمی بیاوریم.
2. خشونت روانی: این نوع از خشونتها میتواند آسیبهای جدی به روح و روان زن وارد کند، بهطوریکه با تهدید یک زن برای از بین بردن آبروی او میتواند شروع شود و تا تهدید به افشای اسرار خصوصی او مثل تهدید به انتشار عکسها، فیلمها، صداها یا پیامهای یک زن، تحقیرکردن، توهینکردن، تحریککردن، لمس بدن، شوخیهای مختلف، آزارهای کلامی و... که فشار روحی و روانی زیادی را به زن وارد میکند، خشونت روحی و روانی محسوب میشود که این رفتارها از طرف هر شخصی انجام شود، بیشک یک رفتار غیرانسانی و غیراخلاقی است.
3. خشونت عاطفی: این نوع از خشونت میتواند به احساسات یک زن تا حد زیادی آسیب بزند، مثل اینکه یک مرد جلوی همسرش از زنان دیگر صحبت کند یا به دیگر زنان بیشتر از همسر خود محبت و توجه کند و حتی به طور عمد نیازهای عاطفی و جنسی همسر خود را برآورده نکند، یا از طرف اعضای خانواده فشارهای روحی وارد شود مثل: چِککردن وسایل شخصی زنان و دختران، منع خروج از خانه، سوءظنداشتن به زنان و... که این مسئله میتواند درباره نیازهای فیزیولوژیک یک زن هم باشد که بهشدت به زن آسیب عاطفی وارد میکند که گاهی این آسیبها اصلا جبرانکردنی نیست.
4. خشونت جنسی: یکی از مهمترین و دردآورترین خشونتها علیه زنان، خشونتهای جنسی است. این نوع از خشونت ممکن است در زندگی خصوصی یک زن یعنی زندگی زناشویی و خانوادگی او اتفاق بیفتد یا گاهی این خشونتها در قالب تجاوز بهعنف یا حتی رابطه جنسی به اجبار یا به اکراه در فرایند زناشویی بین زن و شوهرش یا افراد دیگر رخ بدهد، البته در علم حقوق تجاوز بهعنف مجازات سنگین اعدام را در پی دارد.
بهعنوان یک پژوهشگر علم حقوق باید بگویم که از نگاه علم حقوق مطابق با ماده 224 قانون مجازات اسلامی، قانونگذار ما بهصراحت بیان میکند: مجازات حد زنا در موارد زیر اعدام است: الف) زنا با محارم نسبی. ب) زنا با زن پدر که موجب اعدام زانی است. پ) زنای مرد غیرمسلمان با زن مسلمان که موجب اعدام زانی است. ت) زنای بهعنف یا اکراه از سوی زانی که موجب اعدام زانی است. و در تبصره 2 این ماده قانونگذار ما تأکید میکند: هرگاه کسی با زنی که راضی به زنای با او نباشد، در حال بیهوشی، خواب یا مستی زنا کند، رفتار او در حکم زنای بهعنف است. در زنا از طریق اغفال و فریبدادن دختر نابالغ یا از طریق ربایش، تهدید یا ترساندن زن اگرچه موجب تسلیمشدن او شود نیز حکم فوق جاری است.
از آنجایی که خشونت جنسی مهمترین نوع خشونت علیه زنان و دختران است، بهعنوان یک محقق علم حقوق در این زمینه باید نکاتی را بگویم که اگر خدایی نکرده مورد تجاوز بهعنف (جنسی) قرار گرفتید، بهتر است که این مسئله را هرگز پنهان نکنید، چراکه شما یک قربانی هستید و اصلا مقصر این اتفاق نخواهید بود، پس این مسئله را پنهان نکنید و برای شکایت حتما اقدام کنید. ضمنا به یاد داشته باشید برای اینکه روند رسیدگی به پرونده شما در دستگاه قضائی کشور آسانتر انجام شود، بهتر است نکاتی را که در ادامه گفته میشود، رعایت کنید تا اثبات جرم تجاوز بهعنف راحتتر باشد، چراکه اثبات این جرم خشن در دادگاههای کیفری بنا به دلایلی بسیار سخت است.
1) حتما پس از رهایی از دست فرد متجاوز سریعا به نزدیکترین کلانتری مراجعه کرده یا اگر از نظر شرایط روحی و روانی در حالت مساعدی نبودید، مسئله تجاوز را حداقل به صورت تلفنی به پلیس اطلاع بدهید.
2) معمولا قربانی تجاوز جنسی فقط 96 ساعت پس از تجاوز جنسی وقت دارد که خود را به یک بیمارستان یا مرکز پزشکی قانونی برساند تا تشخیص اولیه آثار تجاوز جنسی از طرف یک پزشک معتمد بررسی و تأیید شود. حتما پس از آن به پزشک زنان مراجعه کرده و در صورت تأیید ازبینرفتن بکارت خود گواهی دریافت کنید و تست بارداری هم بدهید.
3) متأسفانه به دلیل اینکه اکثر تجاوزهای جنسی همراه با خشونت و زور است، ممکن است شما آسیبهای جسمی و روحی زیادی دیده باشید. پس پیشنهاد میشود حتما در کوتاهترین زمان ممکن به یک روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید و تحت درمان قرار بگیرید.
4) قبل از معاینه کامل از سوی پزشک این کارها را انجام بدهید: 1. از استحمامکردن خودداری کنید. 2. لباسهای (خصوصی) خود را آهسته دربیاورید و آنها را در یک کیف جدا نگهداری کنید. 3. آثار کبودی یا زخم را حتما به پزشک نشان بدهید و خودتان بهتنهایی درمان نکنید. 4. زیر ناخنهای خود را تمیز نکنید. 5. از مسواکزدن خودداری کنید.
5) تجاوز جنسی قطعا سخت و غیرقابل درک است، اما دقت کنید که در هنگام تجاوز تمام جزئیات را مثل: زمان حدودی تجاوز، مکان تجاوز، تعداد افراد متجاوز یا مشخصات خاص افراد متجاوز مثل: خالکوبی روی دست، تتوی هر جای بدن متجاوز، نشانی خاصی روی بدن متجاوز، چهره خاص، لهجه خاص، حرکت خاص و... را که یادتان هست، به پلیس حتما بگویید، چراکه این نکات به شناسایی و دستگیری فرد متجاوز بهشدت کمک میکند.
6) مکانهایی را که چند ساعت قبل از تجاوز رفتهاید، پس از رهایی از دست متجاوز یادداشت کرده یا به پلیس آدرس آن مکانها را بدهید تا پلیس دوربینهای مداربسته آن مکانها را بررسی کند. علت این مسئله این است که معمولا افراد متجاوز قربانی خود را دنبال کرده و سعی میکنند در یک مکان خلوت مورد آزار و اذیت قرار بدهند.
7) متأسفانه در برخی از تجاوزها متجاوزان امکان دارد به شما داروی بیهوشی یا مواد مخدر یا الکل یا یک چیز توهمآور و... به حیله بدهند تا شما در حالت عادی نباشید، بهویژه در تاکسیهایی که گذری سوار میشوید و راننده را نمیشناسید، اولا از آن تاکسی گذری سعی کنید استفاده نکنید، ثانیا درصورتیکه مجبور به استفاده شدید، تحت هیچ شرایطی از آنها چیزی برای خوردن نگیرید و درصورتیکه مسیر دلخواه شما را راننده نرفت، اول از همه به پلیس زنگ بزنید، بعد سعی کنید مانع راننده شوید.
8) متأسفانه گاهی ممکن است فرد متجاوز از خانواده یا آشنایان شما باشد. در این زمینه هر چیزی را که از فرد متجاوز دارید که ثابت میکند او قصد تجاوز یا هر پیشنهاد دیگری داشته است، به پلیس ارائه بدهید.
مطابق اصل ۲۱ قانون اساسی دولت موظف به تضمین حقوق زن در تمام جهات است. علاوه بر دولت، قوه قضائیه نیز مطابق اصل ۱۵۶ قانون اساسی پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحققبخشیدن به عدالت و عهدهدار وظایفی است، بنابراین باید توجه داشت که در صورت تعرض به امنیت اجتماعی اطفال و زنان، آنان حق دارند در حداقل زمان ممکن و با نهایت سهولت به امنیت اجتماعی و عمومی دسترسی داشته باشند و مراجع و مأموران قضائی و انتظامی باید بدون وقفه و تبعیض و متناسب با تعرض و تهدیدی که متوجه آنان شده است، خدمات قانونی خود را ارائه دهند.
نکته مهم دیگر این است که آسیبپذیری اطفال و بانوان بسیار بیشتر از دیگر افراد در جامعه است. در همین راستا قانونگذار در قانون مجازات اسلامی در ماده 619 بخش تعزیرات میگوید: هرکس در اماکن عمومی یا معابر متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان بشود، یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت به آنان توهین کند، به حبس از دو تا شش ماه و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد. البته باید بگویم این یک ماده بهتنهایی نمیتواند تأثیر مثبتی درباره کاهش خشونت علیه زنان و اطفال در جامعه داشته باشد، پس بهتر است قانونگذار به فکر تصویب یک قانون خاص به صورت جامع و علمی باشد که از حقوق زنان و کودکان حمایت ویژهای کند. در پایان هم بهعنوان یک محقق و پژوهشگر باید بگویم که مهمترین نکته درباره خشونت علیه زنان در ایران وجود خلأ قانونی است. متأسفانه جرمانگارینشدن درباره مقوله خشونت خانگی علیه زنان سبب شده که در این سالها ما شاهد قتلهای بهاصطلاح ناموسی زیادی در جامعه خود باشیم. اگر قانونگذار ما خشونتهایی را که علیه زنان در جامعه و خانواده که بیشتر هم از طرف همسر، برادر، پدر و... رخ میدهد، جرمانگاری کند و مجازاتهای متناسب با آن جرم را هم تعیین کند و ضمانت اجرای قوی هم پیشبینی کند، بیشک به کمک فرهنگسازی در سطح جامعه میتوانیم از افزایش پدیده منفور خشونت علیه زنان و دیگر پدیدههای پر از آسیب در خانواده و جامعه جلوگیری کنیم.