|

به بهانه درخواست حمید نعمت‌الله از مسئولان جشنواره چهل‌و‌سوم فیلم فجر

ممیزی یا نگاه سلیقه‌ای؟

«با گذشت شش سال از ساخت فیلم «قاتل و وحشی» و بلاتکلیفی در صدور مجوز نمایش این اثر، با وجود پیگیری و درخواست این‌جانب همچنان اکران این فیلم میسر نشده است. درباره «قاتل و وحشی» همیشه تلاش کرده‌ام ارتباط و کنجکاوی مخاطب را از شر سایه کلمه توقیف دور نگه دارم.

ممیزی یا نگاه سلیقه‌ای؟

«با گذشت شش سال از ساخت فیلم «قاتل و وحشی» و بلاتکلیفی در صدور مجوز نمایش این اثر، با وجود پیگیری و درخواست این‌جانب همچنان اکران این فیلم میسر نشده است. درباره «قاتل و وحشی» همیشه تلاش کرده‌ام ارتباط و کنجکاوی مخاطب را از شر سایه کلمه توقیف دور نگه دارم. هرچند که سکوت و مراعات بنده گویا از مراجع سلب مسئولیت کرده تا هر‌ساله با انواع و اقسام دروغ، «قاتل و وحشی» را به سال آینده و مسئول بعدی حواله دهند. پس تصمیم گرفتم درخواست خود را عمومی منتشر کنم. هم‌اکنون با توجه به فرصت جشنواره فجر لازم می‌دانم در جهت پیگیری حقوق این اثر، درخواست کنم فیلم «قاتل و وحشی» را یک سانس در کوچک‌ترین سالن جشنواره اکران کنید». 

این یادداشتی است که اخیرا حمید نعمت‌الله خطاب به مسئولان چهل‌و‌سومین جشنواره فیلم فجر نوشته. «قاتل و وحشی» فیلم پربحث و کنجکاوی‌برانگیز حمید نعمت‌الله سال 1398 ساخته شد. فیلمی که در گونه جنایی-‌معمایی تعریف شده است. این فیلم گرچه در حین ساخت با مشکلاتی روبه‌رو شد و توقف‌های کوتاهی در حین فیلم‌برداری داشت، اما مشکل اصلی آن وقتی مشخص شد که از حضور در جشنواره فیلم فجر بازماند و در ششم اسفند ۱۴۰۱ پس از چهار سال توقیف و سه بار ممانعت از حضور در جشنواره فیلم فجر، پروانه نمایش فیلم «قاتل و وحشی» فقط برای اکران در خارج از کشور صادر شد. در بیانیه سازمان سینمایی آمده است: «اگرچه مضمون فیلم دارای فضایی ملتهب و خشن بوده و مخاطب خاصی را جلب خواهد کرد اما وحشت و‌ خشونت حاکم بر فیلم، علت عدم نمایش این اثر نبوده و تنها تصاویر بازیگر زن با موی تراشیده این امکان را از اثر سلب کرده است‌. با وجود اینکه در گذشته چنین اتفاقی در برخی آثار رخ داده اما به دلیل حساسیت‌های مختلف، تاکنون از نمایش این فیلم جلوگیری شده بود. با این وجود شورای پروانه نمایش سینمایی صرفا با اکران بین‌الملل «قاتل و وحشی» موافقت کرد و از این پس تهیه‌کننده اثر مجاز به نمایش این فیلم در خارج از کشور خواهد بود».

می‌توان نشانه‌های شکست ممیزی، توقیف و سانسور را به وضوح دید

سحر عصرآزاد، منتقد باسابقه سینما، دراین‌باره به «شرق» گفت: «در شرایط حال حاضر، به‌خصوص با وضعیتی که سینمای ایران در دو سال اخیر طی کرده، باید پذیرفت دچار نزول و سقوط کیفی کم‌سابقه‌ای شده است. فیلم‌های اکران‌ها عموما تک‌ژانری و متأسفانه ضعیف‌ترین نسخه‌های کمدی و طنز هستند. فیلم‌هایی با رویکرد سهل‌الوصول و کیفیت نازل که یک فرمول نخ‌نما را در نسخه‌های متعدد تولید و روانه اکران‌های سریع‌السیر می‌کنند. آثار شاخص و باکیفیت این مدت هم یا به شکل غیررسمی دیده شده‌اند یا برخی هم بعد از چندین سال توقیف، به شکل رسمی و با اکران حداقلی. وقتی سینمای ایران را در این روند مورد بررسی کنیم، ذیل نسخه نابودی که برای آن پیچیده شده، می‌توان نشانه‌های شکست ممیزی، توقیف و سانسور را  به وضوح دید».

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: «از چند زاویه می‌توان به گزاره «شکست توقیف، سانسور و ممیزی» نگاه کرد. اولین نکته بی‌معنی‌شدن روند دریافت پروانه ساخت و نمایش است؛ چراکه در مرحله پروانه نمایش همه‌چیز تبدیل می‌شود به نگاه سلیقه‌ای و منافع سیستم تفکری حاکم در هر مقطع زمانی؛ اینکه نگاه فیلم‌ساز چقدر با نگاه و منافع مدیران وقت همسو است؟! بسیاری از فیلم‌ها با وجود داشتن پروانه ساخت در مرحله پروانه نمایش با مشکل و اصلاحیه‌های غیرمنطقی مواجه می‌شوند که وقتی زیر بار آن نمی‌روند، توقیف می‌شوند. اما همین فیلم‌ها در جشنواره‌های معتبر جهانی به نام سینمای ایران موفقیت کسب می‌کنند. از مصادیق بارز آن، «بی‌سروصدا» مجیدرضا مصطفوی است که هنوز خبری از اکران آن نیست و «علت مرگ: نامعلوم» علی زرنگار که بعد از سه سال اکران شده است. امروز که این فیلم را در اکرانی مهجور با سالن‌های سینما و سانس‌های محدود می‌بینم، این نگاه سلیقه‌ای، منافع سیستمی و خط‌کشی خودی و غیرخودی بیشتر توی ذوق می‌زند. جلوگیری از اکران فیلمی که نگاه جدی و تأمل‌برانگیزی به جامعه و مردم پیرامون خود دارد و با زبان سینما مخاطب را به فکر و تأمل وامی دارد، چه منطقی می‌تواند داشته باشد؟

در غیاب اکران چنین آثاری، سینماها به تسخیر کمدی درآمده است البته بیشتر هم نوع نازل و ضعیف آن. من مخالف نمایش فیلم‌های کمدی و مفرح نیستم و معتقدم در چرخه اکران نیاز به این آثار و البته ژانرهای متنوع و مختلف داریم، اما نه اینکه تمامی ظرفیت‌های اکران به فیلم‌های کمدی آن‌هم نسخه‌های نازل و شبیه به هم اختصاص پیدا کند و تازه به آمار فروش غیرمعتبر آنها  به عنوان رونق اقتصاد سینما استناد شود‌».

عصرآزاد در ادامه به آمارسازی‌ها از فروش فیلم‌های کمدی اشاره کرد و افزود: «متأسفانه در سال‌های اخیر بیشتر به آماری استناد شده که مصداق ندارد. آمارهایی که نشان می‌دهد گیشه سینماها فروشی عجیب داشته و در بسیاری از موارد به واقعیت نزدیک نیست و همه این را می‌دانند اما همچنان ارزش‌گذاری بر رونق بی‌مایه  گیشه است.

باید بگویم‌ به این جمله از «قصه‌ها»ی رخشان بنی‌اعتماد به‌شدت معتقدم که فیلم خوب هیچ‌وقت در کمد نمی‌ماند. درست است که ممیزی، توقیف و سانسور به غلط و فراتر از قانون در مورد بسیاری از فیلم‌ها اعمال می‌شود، اما به زعم من، همین کار به این آثار نوعی اعتبار می‌دهد؛ چراکه بالاخره همه فیلم‌ها در طول زمان دیده می‌شوند و اعتبار و ارزش‌های هنری و تفکری آنها بازیابی خواهد شد. اما آنچه نمی‌توان انکار کرد، بخش تراژیک و تلخ ماجراست؛ عمر، جوانی، امید، انگیزه و خلاقیت هنرمند که در زمان خودش دیده نمی‌شود و پروسه‌ای که طی آن باید به رشد و بلوغ و شکوفایی برسد، طی نمی‌شود و آه از نهاد عاشقان جدی سینما برمی‌آورد. طی سال‌ها مواجه شده‌ایم با فیلم‌هایی که وقتی دیده شده و ارزش‌های وجودی‌شان کشف شدند که آن فیلم‌ساز دق کرده بود، در قید حیات نبود یا در بهترین حالت از مرحله زایش و شکوفایی هنری عبور کرده و جذب جریان‌هایی شده بود که دور از خود، تفکر و نگاه  هنرمندانه‌اش بود».

عصرآزاد با اشاره به درخواست حمید نعمت‌الله از مسئولان جشنواره فیلم فجر گفت: «با اینکه بسیار علاقه‌مند به نگاه این فیلم‌ساز و مجموعه آثارش و طبعا تماشای «قاتل و وحشی» هستم، اما به نظرم دیگر جای این فیلم و آثار جدی، معتبر و به‌خصوص سینمای مستقل ما در جشنواره فیلم فجر نیست. اعتبار گذشته از این جشنواره گرفته شده و به نظرم اگر دبیر این دوره قصد داشتند آن را احیا کرده و اعتباری ببخشند، باید با دعوت رسمی و محترمانه، خودشان به نعمت‌الله پیشنهاد حضور و نمایش ویژه فیلم را می‌دادند. پس از سال‌هایی که در حق این فیلم اجحاف شده، اگر روزنه‌ای بود و مدیران وقت قصد داشتند به عملکرد پیشینیان خود (به‌خصوص در یکی، دو سال اخیر) واکنش نشان داده و هوایی تازه به این سینمای محتضر بدمند، باید این مسیر برعکس طی می‌شد نه اینکه فیلم‌ساز چنین درخواست حداقلی داشته باشد. این درخواست شخصا برای من تلخ و تراژیک بود».