|

پدیده‌ها آن‌گونه که نشان می‌دهند، نیستند

کسی از آقای گل‌فروش در کنار خیابان گل نمی‌خرید. ما که از کنارش رد شدیم، از ما پرسید شما گل نمی‌خواهید؟ گفتیم چند؟ گفت شاخه‌ای 60 هزار تومان. نخریدیم. گفت 20 هزار تومان هم تخفیف می‌دهم، باز هم نخریدیم. رفتیم توی پاساژ. دیدیم همان مغازه اول کلی نوجوانان صف کشیده بودند برای کار پیرسینگ.

حمزه نوذری جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

کسی از آقای گل‌فروش در کنار خیابان گل نمی‌خرید. ما که از کنارش رد شدیم، از ما پرسید شما گل نمی‌خواهید؟ گفتیم چند؟ گفت شاخه‌ای 60 هزار تومان. نخریدیم. گفت 20 هزار تومان هم تخفیف می‌دهم، باز هم نخریدیم. رفتیم توی پاساژ. دیدیم همان مغازه اول کلی نوجوانان صف کشیده بودند برای کار پیرسینگ. یک خانم و یک آقا فروشنده بودند. در مدت‌زمان کوتاهی یک سینی پر از پیرسینگ فروش می‌رفت و سینی بعدی و همان‌طور ادامه داشت. ذهنم خیلی درگیر این مسئله شده است که چرا آقای گل‌فروش، فروش کمی داشت و این دو نفر این‌قدر فروش خوبی داشتند؟ دلم برای اولی سوخت. این دغدغه ذهنی یک دختر نوجوان دبیرستانی (کلاس دهم) بود و خیلی علاقه داشت من به این مسئله جواب بدهم. این سؤال را در کلاس دانشگاه برای دانشجویان مطرح کردم و خواستم بدانم درباره مسئله تفاوت فروش چه فکر می‌کنند. نیمی از دانشجویان به موضوع مُد اشاره کردند و اینکه پیرسینگ امروزه برای نوجوانان و جوانان یک مد شده است و کسب‌وکارهایی که حول و حوش مدگرایی حرکت می‌کنند، فروش بیشتری دارند. از نظر این دانشجویان، آقا و خانمی که کار پیرسینگ را انجام می‌دادند، درک به‌روزی از مد داشتند‌ پس طبیعی است که فروش بیشتری داشته باشند. این دسته از دانشجویان به این موضوع اشاره کردند که گل‌دادن و گل‌گرفتن دیگر مد نیست. حتی یکی، دو نفر اشاره کردند که اگر کسی می‌خواهد به ما هدیه بدهد، بهتر است به جای گل‌دادن ما را به یک وعده غذایی در رستوران میهمان کند. برخی نیز به ماندگاری بیشتر پیرسینگ نسبت به گل اشاره کردند. گروهی دیگر از دانشجویان بحث بازاریابی و بازارپژوهی را به میان کشیدند و اینکه فروش بیشتر یا کمتر به فهم بازار مربوط است. کسی که ذائقه و سلایق موجود در بازار را بهتر می‌شناسد، فروش بیشتری خواهد داشت. نمی‌توان بدون فهم بازار، شناخت میل و نیاز انسان‌ها و چه‌بسا با ساختن میل و نیاز جدید، کسب‌‌و‌کار پرفروشی راه انداخت. چند نفر از دانشجویان هم به مسئله‌ای به نام باکلاس‌بودن اشاره کردند و اینکه اگر گل‌فروش در همان پاساژ‌ مغازه گل‌فروشی داشت، می‌توانست گل را با تزیین بهتری ارائه دهد یا دسته‌گل زیباتری بسازد و فروش بیشتری داشته‌ باشد. از نظر آنها، خریدن یک شاخه گل بی‌کلاسی است و خرید دسته‌گل شیک نشان‌دهنده احترام و منزلت بیشتر است. یکی، دو نفر از دانشجویان هم به مسئله زمان توجه کردند. فروش کمتر گل‌فروش در خیابان شاید به دلیل این باشد که ساعت هشت یا 9 شب در زمستان کسی برای خرید گل بیرون نمی‌آید؛ ولی در چنین زمانی که احتمالا افراد کنش نمایش‌پردازانه دارند، اوج کار پیرسینگ است.

همه دانشجویان فروش کمترِ کسی ‌که گل را در خیابان می‌فروخت، به موضوعاتی مانند نشاختن مد، بازار و نسل جوان ربط دادند و فروش بیشتر کسی که کار پیرسینگ را انجام می‌داد، به درک و هوش بیشترش در شناخت جامعه مربوط می‌دانستند؛ اما نکته مهمی که دانشجویان از آن غفلت کردند، این بود که فروش همان سود نیست. فروش بیشتر پیرسینگ در اولین مغازه پاساژ به این معنی نیست که سود بیشتری داشته است. برای دست‌یافتن به سود باید فروش را از هزینه‌ها کم کرد. هزینه‌های یک مغازه در طبقه همکف پاساژ می‌تواند شامل اجاره بالا، هزینه شارژ ساختمان، پرداخت مالیات، هزینه برق و گاز و... باشد؛ اما گل‌فروش در خیابان هیچ‌کدام از این هزینه‌ها را ندارد. پس نمی‌توان فروش بیشتر را به معنی سود بیشتر در نظر گرفت. مسئله زمان که یکی از دانشجویان به آن اشاره کرد هم برای فهم کسب‌و‌کارها درخورتوجه بود. به‌عنوان‌ مثال، کسب‌‎و‌کاری مانند فروش و نصب پرده را در نظر بگیرید. اوج کار این کسب‌و‌کار در ماه‌های اسفند، شهریور و تیرماه است؛ اسفند که به استقبال سال جدید می‌رویم و همچنین تیر و شهریور که زمان جابه‌جایی منزل چه به صورت اجاره و چه خرید ‌و فروش خانه است. در این سه زمان اگر به مغازه پرده‌فروشی بروید، می‌بینید فروش زیاد است؛ اما نمی‌توان حکم به سود زیاد سالانه داد یا اگر در زمان‌هایی مثل آبان و آذر به این نوع مغازه‌ها مراجعه کنید و فروش هیچ یا کم آنها را نشانه سود اندک در طول یک سال در نظر بگیرید.

هدف از طرح دغدغه دختر دانش‌آموز این بود که برای فهم مسائل اقتصادی و اجتماعی باید دو سطح پدیداری، نمود یا تجلیات را با سطح بنیادی یا ماهیت پدیده‌ها که با مشاهده سطحی نمی‌توان به آن دست یافت، از هم جدا کرد. فهم دقیق مسائل اقتصادی و اجتماعی و ارائه راهکار نیازمند طرح درست مسئله، استفاده از روش‌های دقیق علمی برای شناخت ماهیت پدیده‌‍‌ها و دستیابی به سازو‌کارهایی است که پدیدارها را شکل می‌دهند. به قول جامعه‌شناس مشهور آلمانی اگر پدیده‌ها آن‌گونه بودند که خود را به ما نشان می‌دهند، دیگر نیازی به علم نبود.