|

بنیاد ایران‌شناسی و هویت ملی

دکتر رجبی‌دوانی، رئیس بنیاد ایران‌شناسی، به‌تازگی در گفت‌وگویی از اینکه این بنیاد «مکلف به احیای هویت ملی» است، سخن گفته و در این زمینه خبر از تهیه «طرح تدریس ایران‌شناسی در مدارس» و برخی اقدامات دیگر داده‌ است. اینکه «احیای هویت ملی» در دستور کار یکی از نهادهای کشور قرار گرفته است، قطعا خبر مسرت‌بخشی است؛ ضمن اینکه باید از ایشان و مجموعه تحت مدیریت‌شان به خاطر توجه به هویت ملی که همواره نقشی تعیین‌کننده در انسجام ملی و بقای کشور داشته، تمجید کرد، طرح برخی نکات درباره اظهارات ایشان ضروری است:

کوروش احمدی دیپلمات پیشین

  دکتر رجبی‌دوانی، رئیس بنیاد ایران‌شناسی، به‌تازگی در گفت‌وگویی از اینکه این بنیاد «مکلف به احیای هویت ملی» است، سخن گفته و در این زمینه خبر از تهیه «طرح تدریس ایران‌شناسی در مدارس» و برخی اقدامات دیگر داده‌ است. اینکه «احیای هویت ملی» در دستور کار یکی از نهادهای کشور قرار گرفته است، قطعا خبر مسرت‌بخشی است؛ ضمن اینکه باید از ایشان و مجموعه تحت مدیریت‌شان به خاطر توجه به هویت ملی که همواره نقشی تعیین‌کننده در انسجام ملی و بقای کشور داشته، تمجید کرد، طرح برخی نکات درباره اظهارات ایشان ضروری است:

دکتر دوانی ضمن اشاره به «کوتاهی‌هایی در چند دهه اخیر درباره هویت ملی»، از لزوم «احیای هویت ملی» گفته‌اند. این می‌تواند حاکی از پذیرش غفلت طولانی در این حوزه و ضرورت جبران مافات باشد. درست است که هویت ایرانی در چند دهه اخیر در سطوح رسمی با بی‌اعتنایی‌ها و چالش‌هایی مواجه بوده و از‌جمله در زمره اولویت‌های نهادهای آموزشی و فرهنگی و رسانه‌ای رسمی ایران نبوده است؛ اما در سطوح غیررسمی همواره شاهد نشانه‌های دلگرم‌کننده‌ای حاکی از تداوم تلاش مردم برای حفظ هویت ایرانی خود بوده‌ایم. ایرانیان متولد سه، چهار دهه اخیر با وجود دستور کار متفاوت نهادهای فرهنگی از یک سو و چالش روند جهانی‌شدن از سوی دیگر سهم چشمگیری در این تلاش‌ها داشته‌اند. آنها آنچه را که سینه به‌ سینه از مادران و پدران خود آموخته‌اند یا در کتاب‌ها و رسانه‌های سپهر عمومی دریافته‌اند، پاس داشته و درونی کرده‌اند. در حواشی جامعه مدنی و در فضای مجازی و مواجهه‌های روزمره شاهد این تلاش‌ها از‌جمله از طریق پاسداشت فراگیرتر سنن ایرانی و حتی سننی که در گذشته کمتر طرف توجه بود، هستیم.

هویت ایرانی در دوره‌های تاریخی متعددی با توالی بحران و احیا مواجه بوده است؛ به این معنی که پیوسته هر بحرانی یک رستاخیز را در پی داشته است. حمله اسکندر، تلاش امویان و عباسیان برای محو هویت ایرانی، تعصبات سلجوقیان و ویرانی‌های ناشی از حمله مغول هر بار هویت ایرانی را با بحران مواجه کردند؛ اما هر بار ایرانیان موفق به احیا و بازسازی هویت خود شدند. نمونه درخشان آن عصر طلایی ایران در سده‌های 4 تا 9 ه.ق بعد از سلطه اعراب است که به قول ابن‌خلدون بیشترین سهم را در خلق فرهنگ و تمدن اسلامی داشت. در این دوره، فردوسی با شاهنامه‌اش که در آن «ایران» 720 بار و «ایرانیان» 750 بار تکرار شده، می‌درخشد.هویت ایرانی یک برساخته اجتماعی پویا با اصالت خاص تاریخی است که ریشه در حس جمعی تعلق اقوام ایرانی به یک سرزمین، یک تاریخ مشترک، یک زبان و فرهنگ مشترک به شمول باورهای دینی و یک دولت با دوام سه هزارساله ایرانی به‌عنوان هسته سخت آن دارد. هم‌زمان، خصلت پویای هویت ایرانی امکان داده‌ است تا ایرانیان در هر دوره تاریخی هویت خود را بر مبنای شاخصه‌های عمده زمانه بازسازی و متحول کنند. بعد از شکست در جنگ‌های ایران و روس، رستاخیز جدیدی برای احیای هویت ایرانی شکل گرفت که در جریان جنبش مشروطه و نهضت ملی در دوره 1320-1332 به اوج رسید. در این دوره، پویایی هویت ایرانی امکان داد تا هسته سخت آن پذیرای سه عنصر جدید استبدادستیزی، قانون‌خواهی و تجدد شود. امروزه با محوریت نسل جوان، هویت ایرانی به‌عنوان یک پدیده پویا در حال تطبیق خود با شاخصه‌های مهم عصر کنونی مانند مفهوم شهروندی، حقوق و آزادی‌های فردی، برابری و تقسیم عادلانه ثروت ملی بین همه اقوام ایرانی است. با توجه به اینکه سرزمین همواره کانون اصلی هویت ایرانی بوده‌ است، بازسازی هویت ایرانی بر مبنای شاخصه‌های اشاره‌شده موجب تحکیم بیشتر تمامیت ارضی ایران می‌شود و نیاز به اعمال محدودیت‌ از طرف مرکز علیه حاشیه را منسوخ می‌کند. برخی اشارات در سخنان دکتر دوانی جای سؤال دارد. ایشان گفته است طرح تدریس ایران‌شناسی در مدارس را آماده می‌کنیم و به شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی می‌بریم. سؤالاتی در این زمینه وجود دارد: طرح این درس چگونه تهیه خواهد شد؟ 

آیا استادان طراز اول کشور در حوزه‌های مربوطه بدون تبعیض در آن سهم خواهند داشت؟ آیا این استادان در تهیه کتاب درسی مربوطه و تصحیح دیگر کتاب‌های درسی شرکت داده خواهند شد؟ آیا شورای انقلاب فرهنگی با توجه به ترکیبش مرجع مناسبی برای نهایی‌کردن این امر است؟ مهم‌تر آنکه اصلاح محتوای کتاب‌های درسی موجود و تطبیق آن با الزامات معطوف به تحکیم و تقویت هویت ملی و پیراستن آنها از محتواهای مضر نخستین قدم لازم است. به‌علاوه، درباره امکان اجماع در زمینه برخی نکاتی که ایشان گفته‌اند نیز تردید وجود دارد. به‌عنوان مثال روشن نیست هدف از «بزرگداشت حماسه چالدران» چیست. ایران در جنگ چالدران شکست خورد و آثار منفی آن شکست طی چند قرن بر تاریخ ایران سنگینی کرد. اگرچه ایجاد یکپارچگی و تشکیل دولت ملی از طرف شاه اسماعیل بعد از فروپاشی دولت ساسانی ارزشمند و گران‌قدر بود؛ اما عملکرد بوالهوسانه او در تحریک سلطان سلیم از طریق تحریکات و تحرکات بی‌دلیل در آناتولی و کوتاهی در تدارک جنگ چالدران به دلیل توهم پیروزی قطعی به مدد عالم غیب موجب شد تا ایران جنگی را ببازد که می‌توانست برنده آن باشد. این شکست یک شکست حیثیتی برای شخص شاه اسماعیل نیز بود؛ چرا‌که هم توهم «مرشد کامل» و «نظر‌کرده بودن او» رنگ باخت و هم همسر محبوبش اسیر اردوی عثمانی شد. شاه صفوی هیچ‌گاه از این شکست کمر راست نکرد.