|

منازعه دموکراتیک

در یکی از بنرهای تبلیغاتی دولتی درباره انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در خیابان شهید بهشتی ورودی مدرس شمال، شعار جالبی از سوی دولتی که برای خالص‌سازی به میدان آمده بود، به چشم ‌خورد: «رأی، نه به دیکتاتوری است‌». این تابلوی تبلیغاتی بیانگر نکته مهمی است؛ اینکه دولت سیزدهم دموکراسی را به معنای یک روش پذیرفته است، اگرچه هیچ باوری به دموکراسی به‌عنوان یک موقعیت سیاسی ندارد.

احمد غلامی نویسنده و روزنامه‌نگار

در یکی از بنرهای تبلیغاتی دولتی درباره انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در خیابان شهید بهشتی ورودی مدرس شمال، شعار جالبی از سوی دولتی که برای خالص‌سازی به میدان آمده بود، به چشم ‌خورد: «رأی، نه به دیکتاتوری است‌». این تابلوی تبلیغاتی بیانگر نکته مهمی است؛ اینکه دولت سیزدهم دموکراسی را به معنای یک روش پذیرفته است، اگرچه هیچ باوری به دموکراسی به‌عنوان یک موقعیت سیاسی ندارد. یعنی تا اینجا پذیرفته است که برابری دموکراتیک یعنی برابری صوری در رقابت‌کردن برای رسیدن به جایگاه‌های قدرت و نه برابری در قدرت. در موقعیت سیاسی است که دموکراسی معنا پیدا می‌کند؛ یعنی وفاداری به ذات دموکراسی، آزادی بیان، آزادی تجمع، ایجاد نهادهای مدنی، احترام به آزادی و حقوق اجتماعی و... . شکی نیست که مردم برای رسیدن به یک موقعیت سیاسی از طریق نمایندگان مطلوب خود فاصله زیادی دارند، اما همین که دولتی خالص‌ساز دموکراسی را حتی در شکل صوری می‌پذیرد، گامی به جلو محسوب می‌شود. بی‌تردید این دیدگاه، حداقلی و خوشبینانه به نظر می‌رسد؛ چراکه رسیدن به دموکراسی از این طریق اگر ناممکن نباشد، ما را به مسیر دسترسی دور حوالت می‌دهد. نکته اساسی این است که این‌گونه پذیرش شرکت در انتخابات از سوی دولت به معنای گذر به دموکراسی نیست؛ چراکه برای گذر به دموکراسی باور به شرایط آن لازم است و شرط کافی آن اقتدار مردم در تغییر روندها و ایجاد نهادهای دموکراتیک است. دو شرطی که بعید است در ذهن و زبان دولت سیزدهم وجود داشته باشد، اما رویکرد دولت و نهادهای رسمی برای شرکت مردم در انتخابات مجلس دوازدهم بر نکته‌ای اساسی تأکید کرد و آن این است که صندوق رأی اهمیت دارد و برای رسیدن به جایگاه قدرت، این صندوق رأی است که به آن جایگاه مشروعیت می‌دهد. طرفه آنکه این روند را دولتی که خود با آرای حداکثری مردم بالا نیامده است، بیش از دولت‌های دیگر با تمام وجود احساس می‌کند، حتی اگر به آن باور نداشته باشد. بی‌تردید دولت سیزدهم ‌مانند دولت‌های دیگر کارهایی انجام داده که قابل اعتناست و تصمیماتی گرفته که موجب سرزنش و انتقادات شده است. کارها و اقدامات مثبت این دولت هرگز مورد توجه مردم قرار نگرفته و اشتباهات آن با درشت‌نمایی از سوی رسانه‌ها، منتقدان و شبکه‌های اجتماعی‌ فراگیر شده است. دلیل این شیوه برخورد چیزی نیست مگر اینکه این دولت با آرای حداکثری مردم به میدان نیامده است. آیا آگاهی از قدرت و تأیید مردم می‌تواند باور به دموکراسی را در اصحاب دولت سیزدهم به وجود آورده باشد؟ بهتر این است پاسخی ناامیدکننده به این پرسش داده نشود و به همین نکته بسنده کنیم که یک گام برداشتن به سمت جامعه دموکراتیک حتی در ظاهر، ارزش اندیشیدن دارد. در هیچ دوره انتخابات مجلس به‌عنوان یک نماد این‌گونه مطرح نشده بود. این انتخابات برهه‌ای تاریخی در کشور بود و این رویداد تاریخی را هم کسانی که نگاهی سلبی به انتخابات داشتند و هم آنان که هنوز به تغییر از طریق صندوق رأی باور داشتند به وجود آوردند. مهم نیست در این انتخابات چه کسانی برنده شده و وارد مجلس خواهند شد، حتی مهم نیست تعداد شرکت‌کنندگان بی‌شمار است یا کم‌شمار؛ مهم این است که صندوق رأی در این دوره از انتخابات، سلبی یا ایجابی، به محل نزاع تبدیل شده بود. این نزاع، نزاع دموکراتیک است. منازعه‌ای که پیروز آن مردم‌اند که مسیر گذر به دموکراسی را هموار کرده‌اند. چه آنان که پای صندوق رأی رفته‌اند و چه آنان که نرفته‌اند، یک سودا در سر داشتند: دستیابی به دموکراسی و رسیدن به دموکراسی یعنی برابری در قدرت و تعیین سرنوشت خود از طریق رویکردهای سلبی و ایجابی به صندوق رأی. بدیهی است همه متوجه خطری هستند که کشور را از مشارکت پایین مردم در انتخابات تهدید می‌کند. شاید از همین‌ رو است که جناح‌های سیاسی کشور و نخبگان سیاسی و فرهنگی تنها راه هشدار را از طریق شرکت یا عدم شرکت در انتخابات می‌دانند. نباید غافل بود که جناح‌های معتدل اصولگرا بیش از هر زمان دیگر برای دعوت مردم به انتخابات تلاش کرده‌اند و همین که موضوع انتخابات و حضور مردم برای آنان فراتر از انگیزه‌های سیاسی و به‌نوعی حیثیتی شده بود، جای تأمل دارد. رسیدن به این باور که مردم مهم‌اند، دستاورد کمی برای دموکراسی نیست. شاید در هیچ دوره‌ای نیز اصلاح‌طلبان این‌گونه به مردم باور پیدا نکرده بودند، باوری که آنان را واداشت تا از نگاه ابزاری به مردم دست بردارند.

 هر دو طیف اصلاح‌طلب، چه آنان که در انتخابات شرکت کردند و مورد سرزنش بسیاری قرار گرفتند و چه آنان که در انتخابات فهرست ندادند و به باور خودشان در کنار مردمی ایستادند که نادیده گرفته شده‌اند، هر دو گروه به یک میزان برای دموکراسی مفیدند. در این دوره انتخابات مجلس باور به اثرگذاری «منفیت» برای دستیابی به دموکراسی بیش از هر دوره دیگر به چشم می‌خورد. اگر ایجابیت از معنای پوپولیستی آن خارج شده و به یک امر سیاسی تبدیل شده بود، از رهگذر همین منفیت بود که دوباره معنا پیدا کرد. یکی از دستاوردهای انتخابات این دوره مجلس دوازدهم افول ایجابیت پوپولیستی بود، توده‌گرایی برای سلطه اکثریت بر اقلیت. برخی بر این باورند که جامعه ایران دوقطبی شده و دیگر نباید از شکاف دولت-‌ملت سخن گفت. اینک ما شاهد شکاف ملت-‌ملت هستیم. این نگاه بدبینانه اگر اندکی هم پا در واقعیت داشته باشد، باید آن را جدی گرفت و با توزیع و توازن قدرت از صلب‌شدن این پدیده جلوگیری کرد. اقدامی که هنوز برای آن فرصت وجود دارد. برخی بر این باورند که این دوره انتخابات مجلس دوازدهم به‌طور جدی می‌تواند بر انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۴ مؤثر واقع شود، هم در تنوع معرفی نامزدها و هم شرکت مردم در انتخابات. اگر اتفاق غیرقابل پیش‌بینی‌ای رخ ندهد، امکان روی کار آمدن دولتی متفاوت با دولت سیزدهم از طریق صندوق رأی به‌طور جدی وجود خواهد داشت. نه به این دلیل که این دولت نسبت به دولت‌های دیگر ناتوان‌تر بوده است‌ بلکه به این دلیل که این دولت زاده شرایط تاریخی است که دیگر آن شرایط دچار زوال شده است و نه آدم‌های جامعه همان آدم‌های سابق‌اند و نه ساختار حکومت. بی‌تردید هیچ‌کدام از دولت‌های سابق با چنین وضعیتی روبه‌رو نبوده‌اند و این از بداقبالی دولت سیزدهم است که تاریخ روی خوش به آن نشان نداده است.