رزم-بزم
تعطیلات نوروز امسال که با ماه مبارک رمضان مصادف بود، مانند سالهای گذشته و با گذشت نزدیک به سه هفته ادامه دارد. سه هفتهای که مدارس، دانشگاهها، مراکز علمی و فرهنگی نوعا تعطیل بود و بیشتر رخوت و کسالت بود تا تجدید قوا و تنظیم امور و برنامهریزی برای سال نو.
تعطیلات نوروز امسال که با ماه مبارک رمضان مصادف بود، مانند سالهای گذشته و با گذشت نزدیک به سه هفته ادامه دارد. سه هفتهای که مدارس، دانشگاهها، مراکز علمی و فرهنگی نوعا تعطیل بود و بیشتر رخوت و کسالت بود تا تجدید قوا و تنظیم امور و برنامهریزی برای سال نو.
آنچه بیشتر به ذهن متبادر میشود و اندیشه را به خود مشغول میکند، آن است که در این دوران بهصورت عام و در تعطیلات نوروز بهصورت خاص، آیا به رزم مشغول هستیم یا به بزم؟ آیا از یک سیاست کلی و منطقی پیروی میکنیم یا باری به هر جهت روزگار میگذرانیم؟ در این سه هفته بهعنوان محور و حامی مقاومت و امالقرای اسلام صحنههایی را شاهد هستیم که گاه تصور و مخیله انسان قادر به درک آن نیست.
اسرائیل همچنان جنایت میآفریند و کارش از کودککشی گذشته و به بیماران، زمینگیرها و اعانهگیرها هم رحم نمیکند و همچنان به قصد پاکسازی نژادی و کوچ اجباری فلسطینیها و اشغال دائم غزه، به دنبال توطئه قبلی خود، نقشهاش را اجرا میکند و آماده قتل و کشتار مردم در رفح برای کوچاندن اجباری آنان به صحرای سیناست و دولتهای اسلامی هم همچنان به مراودات خود با اسرائیل ادامه میدهند و ما هم حداکثر از طریق قطر یا عمان یا کشورهای مشابه در پی آتشبس هستیم؛ آتشبسی که حتی علیرغم قطعنامه شورای امنیت رعایت نمیشود.
در همین زمان، در حدود 20 روز 700 نفر از مسافران بیپایان جادههای ایران طعمه مرگ شدند؛ اینها به همراه حدود 20 هزار مصدوم حاصل از 93 هزار تصادف در جادهها بود. خسارت روانی و مالی ناشی از این تصادفها کمتر از خسارت در یک جنگ نیست. آیا این مسافران به بزم رفته بودند یا رزم که حاصل آن هزاران خانواده محزون و خسارتدیده از خود به جای گذاشته باشند. در همین حال در ادامه چراغ سبزهای روسیه در سوریه به اسرائیل، حملات هوایی اسرائیل به پایگاههای ایران دنبال میشود و هر روز شهیدی از سوریه روی دستان مردم به آرامگاه ابدی رهسپار میشود و آخرین آن نیز شهدای حمله اسرائیل به کنسولگری ما در دمشق است.
وقتی ما علنا اعلام میکنیم محور مقاومت هستیم و برای سالها شعار مرگ بر آمریکا و نابودی اسرائیل سر میدهیم و بهطور علنی حزبالله لبنان را تقویت میکنیم و به روشنی از حماس پشتیبانی میکنیم، چرا نمیخواهیم باور کنیم که در یک جنگ درگیرانه با قدرتهای ظالم همچون آمریکا و اسرائیل هستیم؟ هرچند به لطف تدبیر حکمرانان، علیرغم تلاش اسرائیل به درگیری ایران در یک جنگ تمامعیار، هنوز از این امر اجتناب شده است، اما نباید فراموش کنیم که ضربالمثل «شترسواری دولادولا ندارد» را نباید فراموش کنیم. اگر قرار است بهعنوان محور مقاومت در مقابل قدرتهای مستکبر باشیم، باید سیاستهای داخلی خود را به طریقی تنظیم کنیم که از پس این مهم برآییم. مگر در دنیا کشوری را میتوان یافت که با قدرتهای برتر از خود سر جنگ برای احقاق حق داشته باشد و در داخل به سمت بزم و مصرف هرچه بیشتر و دعوای رفاه بیشتر باشد.
ظاهرا مسئولان با مردم رودربایستی دارند. در عین پیشهکردن سیاستهای رزم و شعار علیه آمریکا و خارج از کشور، میخواهند سیاست بزم و تداوم الگوی زندگی آمریکایی را در داخل ادامه دهند. تفاخر وزارت نفت به اینکه روزانه 130 میلیون لیتر بنزین توزیع کرده است (و بخشی از آن وارداتی است) از قبیل همین سیاستهاست. کشوری که در یک رزم اعلامنشده با آمریکا و اسرائیل به سر میبرد، باید امکانات و عده و عُده خود را بسیج کند؛ درحالیکه ما در عین سیاستهای خارجی یادشده، میخواهیم هرچه بیشتر به مصرف و اسراف در داخل و هدردادن منابع خود روی بیاوریم. زمانی میخواستیم توسعه و عدالت را با هم داشته باشیم (البته به طرفهالعین) حتی به قیمت مصرف ثروتهای داخلی خداداد و اسراف در آنها، نه به توسعه رسیدیم و نه عدالت را برپا کردیم و اینک میخواهیم رزم در خارج و بزم در داخل را همزمان داشته باشیم. این سخن به این معنی نیست که مردم ما محروم باشند، بلکه به این معناست که متناسب با سیاستهای خارجی، در داخل سیاستهایی پیشه کنیم که از اسراف منابع جلوگیری کند. فراموش نکنیم که اگر هم رزم خارج را ندیده بگیریم، در داخل با رزمهای متعددی همچون کمبود آب، نشست زمین، تورم، رکود و به خطر افتادن کشاورزی روبهرو هستیم که غفلت از آن بنیانکن است.
پس از ناکامی دولت روحانی در تداوم معاهده برجام به دلیل خروج آمریکا از این معاهده، همه عناصر تبلیغاتی ازجمله تریبونهای نماز جمعه و روزنامههای مربوطه علیه دولت روحانی به تبلیغ لزوم گسترش سفره مردم پرداختند و به این دولت تاختن را آغاز کردند، پس از روی کار آمدن دولت جدید هرچند تریبونهای گذشته خاموش شدند و حتی مردم را به جای تمتع از سفره گسترده، تشویق به لنگ و دمپایی پوشیدن و روزه و عبادت کردند، اما به هر حال آثار آن حملات به دولت جدید هم روی آورد و دولت هم تلاش خود را بر خنثیکردن تبلیغات کوچکشدن سفره مردم گذاشت؛ درحالیکه علاوه بر فشار تورم بر سفره و جیب مردم، بیعدالتی و شکاف طبقاتی فاحش و سیاستهای ضدونقیض دولت موجب ناراحتی بیشتر میشود و دولت هم علیرغم تذکرات رهبری درخصوص انقباضی حرکتکردن، میخواهد با حرکت انبساطی، به مردم آرامش بدهد و این همان چیزی است که متضاد با سیاستهای خارجی است. دولت باید تکلیف خود را با سیاستهای خارجی و تداوم عملکرد داخلی روشن کند. اگر سیاست حمایت از محور مقاومت در دستور کار و شعار مرگ بر آمریکا و نابودی اسرائیل در جریان است، تمام منابع داخلی باید تجهیز شود و از هرگونه اسراف و سوءاستفاده و رانتخواری جلوگیری کند، والا سیاست تشویق رزم در خارج و وعده بزم در داخل به دلایل روشن عقلی و حتی نقلی مردود است.