بیان نادرست یک مسئله
چند روز قبل مسئله بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهها به غلط در رسانهها مطرح شد و نهتنها پاسخی درباره نادرستبودن آن از طرف وزارتخانه علوم، تحقیقات و فناوری داده نشد، بلکه برخی کارشناسان و استادان بدون واکاوی دقیق مسئله، تحلیلهای عجیبی ارائه و در نهایت اعلام کردند دانشگاه چند سال از عمر جوانان را تلف میکند.
چند روز قبل مسئله بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهها به غلط در رسانهها مطرح شد و نهتنها پاسخی درباره نادرستبودن آن از طرف وزارتخانه علوم، تحقیقات و فناوری داده نشد، بلکه برخی کارشناسان و استادان بدون واکاوی دقیق مسئله، تحلیلهای عجیبی ارائه و در نهایت اعلام کردند دانشگاه چند سال از عمر جوانان را تلف میکند. نه آنهایی که خبر را تنظیم کردند و نه کارشناسان متوجه نبودند که بیان مسئله در هر نوشتهای بهویژه گزارش علمی، رسانهای و خبری، اساس کار است. طرح مسئلهای نادقیق و هیجانی و انتشار آن، پیامدهای زیادی دارد. خبر این بود: «90 درصد فارغالتحصیلان در رشتههای غیرمرتبط مشغول به کار هستند». در ادامه اشاره شده بود که 40 درصد از آنها دنبال کار نمیگردند. علاوه بر این، به نقل از رئیس سازمان امور اداری و استخدامی گفته شد بیش از 70 درصد رشتههای وزارت علوم فاقد تقاضای شغل دولتی است. این مسئله در رسانههای مختلف انعکاس وسیعی داشت. اینکه در چند سال اخیر بیکاری فارغالتحصیلان یک مسئله است، گزاره درستی است، اما سایر گزارههای بیانشده نادرست هستند. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری چند سالی است که با همکاری دانشگاهها طرح رصد اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی را انجام میدهد و سالهاست این طرح در دانشگاه خوارزمی انجام میشود و بهعنوان مدیر مرکز کارآفرینی که این مسائل را دنبال کرده، اعلام میکنم خبر 90 درصد فارغالتحصیلان دانشگاه در رشتههای غیرمرتبط مشغول به کار هستند، نادرست است. اول باید بررسی کرد شغل مرتبط و غیرمرتبط با رشته چگونه تعریف میشود؟ ملاک و شاخص چیست؟ آیا از خود افراد پرسیده شده است؟ در بیش از چهار سال انجام رصد اشتغال فارغالتحصیلان، آمار نشان میداد شغل بیش از 60 درصد فارغالتحصیلان مرتبط به رشته تحصیلی گزارش شده است. سؤال این است که چرا وزارتخانه علوم، تحقیقات و فناوری که سالهاست اشتغال فارغاتحصیلان را رصد میکند، نادرستی این خبر را اعلام نکرد؟ چرا وقتی مسئله بیاعتباری دانشگاه و ناامیدی فارغالتحصیلان در میان است، وزارت علوم موضعگیری نکرد؟ در ادامه بیان نادرست مسئله، به نقل از یک نماینده مجلس گفته شده که 40 درصد فارغالتحصیلان دنبال کار نمیگردند. در تعریف رسمی، بیکار به کسی گفته میشود که توانایی کارکردن دارد و به دنبال کار است. در جستوجوی کار، کسی است که در پایگاههای رسمی مانند دفاتر کاریابی نام خود را بهعنوان جوینده کار ثبت کرده باشد. اما تحولات زیادی در بازار کار شکل گرفته که یکی از مهمترین آنها، این است که جستوجوی کار از مسیرهای رسمی بسیار کم شده و فارغالتحصیلان از مسیرهای غیررسمی و شبکه روابط کار به دنبال کار هستند. آمار رصد اشتغال فارغالتحصیلان در دانشگاه خوارزمی نشان میدهد بیش از 80 درصد فارغالتحصیلان شغل خود را از مسیرهای غیررسمی به دست آوردهاند. پس اگر 40 درصد فارغالتحصیلان دانشگاه در سایتها و مراکز رسمی اسم خود را بهعنوان جوینده شغل ثبت نکردهاند، به این معنا نیست که به دنبال شغل نیستند، بلکه نشان میدهد از مسیرهای غیررسمی جستوجوی شغل را ادامه میدهند.
نکته سوم اینکه بیش از 70 درصد رشتههای دانشگاهی فاقد تقاضای شغل دولتی است که این یک وجه دیگر هم دارد و آن، این است که دولت باید تقاضاهای خود را مورد بررسی و مداقه قرار دهد. یک مثال میتواند تا حدی روشنگر باشد. وقتی دولت تقاضایی برای استخدام شغل برنامهریزی ثبت میکند، رشته مدنظر را مهندسی صنایع اعلام میکند. تلقی دولت این است که برنامهریز بیشتر با مباحث تکنیکی و فنی مرتبط است؛ درحالیکه برنامهریزی بیش از هر چیزی یک مبحث اجتماعی و ارتباطی است و بخش کمتری از آن وجه تکنیکی و فنی دارد. یعنی فارغالتحصیلان رشتههایی مانند علوم اجتماعی توانایی و صلاحیت برعهدهگرفتن شغل برنامهریز در دولت را دارند، اما دستورالعملهای دولتی برای مشاغل قدیمی است و بهروز نیست.
برای بیان مسئله بزرگتر باید به چند سال قبل برگردیم. در سالهای گذشته وقتی انواع و اقسام دانشگاهها در هر شهر و شهرستان بدون اینکه استانداردهای لازم برای تأسیس دانشگاه رعایت شود، سر برآوردند و مدیران و مسئولان از رانتهایی برای تأسیس و مدیرت آن بهره بردند، به اعتبار دانشگاه و علم لطمه زدند که برای برگرداندن اعتبار به دانشگاه سالهای طولانی لازم است.