|

نسل بدون خاطره سیاسی

«هر نسلی براساس تجربه‌های سیاسی و خاطرات سیاسی خود شکل می‌گیرد». اندرو گمبل در کتاب «چرا سیاست مهم است» درباره گذشته‌ای حرف می‌زند که زمان حال آدم‌ها را می‌سازد. ردپای گذشته در تجربه سیاسی و خاطرات سیاسی هر نسل همراهش از گذشته به زمان حال می‌آید.

احمد غلامی نویسنده و روزنامه‌نگار

«هر نسلی براساس تجربه‌های سیاسی و خاطرات سیاسی خود شکل می‌گیرد». اندرو گمبل در کتاب «چرا سیاست مهم است» درباره گذشته‌ای حرف می‌زند که زمان حال آدم‌ها را می‌سازد. ردپای گذشته در تجربه سیاسی و خاطرات سیاسی هر نسل همراهش از گذشته به زمان حال می‌آید. شاید این کلید قفل بدفهمی‌های نسل‌های سیاسی در ایران باشد. درباره گذشته دور سخن نمی‌گوییم؛ درباره دوره مشروطه یا کودتای سوم اسفند و بر سر کار آمدن رضاشاه. اما می‌توان از کودتای 28 مرداد 1332 سخن گفت؛ چراکه اثرات این کودتا هنوز در وجود نسلی جاری است که به طور مستقیم یا با فاصله، با عواقب این کودتا درگیر بوده است. این نسل از کودتازدگان و کودتادیدگان که از پس دوران سپری‌شده اینک از مردم سالخورده‌اند، نگاهی پارادوکسیکال دارند؛ هم دل‌بسته آن‌ هستند و هم از سیاست بیزارند. نسل باقی‌مانده از این دوران، «شورشیان آرمان‌خواهی» هستند که خاطرات آنان از مبارزات پساکودتا پر شده است؛ مبارزاتی برای برون‌رفت از طمع تلخ کودتا. طمع تلخ شکستی که بیش از آنکه تبعات آن را بتوان در تاریخ سراغ گرفت، در ادبیات به‌ویژه در رمان «داستان یک شهر» اثر احمد محمود می‌توان پیدا کرد. محمود خود از همین نسل بود و تا پایان عمر با کودتا و کودتاچیان کنار نیامد. در دوران پساکودتا در خفا دو نحله فکری شکل گرفت: آنان که راه را در تغییر بنیادی فرهنگ ‌جستند و آنان که درصدد مبارزه بی‌امان و تا سر حد مرگ با کودتاچیان برآمدند. هر دو نحله فکری اینک نام‌هایی آشنا دارد. احمد شاملو، احمد محمود، رضا براهنی و غلامحسین ساعدی از چهره‌های شاخص گروه اول‌اند و در گروه دوم، امیرپرویز پویان، حمید اشرف، بیژن جزنی و مسعود احمدزاده را می‌توان نام برد. این چهره‌ها براساس تجربه سیاسی و خاطرات سیاسی خود پا به میدان گذاشته‌اند؛ چراکه باور داشتند «سیاست مهم است» و آنان می‌توانند پیشگام راهی نو برای آیندگان باشند، اگرچه خطاهای‌شان نیز اجتناب‌ناپذیر بوده است. آنان به این گفته سیسرو باور داشتند که «رفاه بالاترین قانون است». پس از‌این‌رو به سیاست روی آوردند تا آن را تغییر بدهند. اما بازماندگان این نسل در واپسین سال‌های زندگی خود به سر می‌برند و باور این نحله فکری در جامعه دست بالا را ندارد. جامعه ایران که انقلاب بزرگی را پشت سر گذاشته، نگاهی انتقادی به گذشته دارد، نگاهی که گاه از مرز انصاف دور می‌شود. اگر بخواهیم نسل‌های معاصر ایران اعم از سیاست‌مداران و اقشار مردم را با الگوی گمبل مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهیم، به چه نتایجی خواهیم رسید. نسل کنونی متأثر از کدام وقایع سیاسی است و درباره سیاست و سیاست‌ورزی چگونه می‌اندیشد؟ خاطرات آنان و تجربه سیاسی‌شان راهنمای چه نوع زیستنی است؟ نسل‌های متفاوت معاصر ایران، وقایع و تجربه‌های سیاسی زیادی را پشت سر گذاشته است. وقایع 88 تجربه سیاسی و خاطرات سیاسی یک نسل را نشان می‌دهد. اعتراضات دی ماه 1396 و آبان 1398 و وقایع شهریور 1401، هریک تجربه سیاسی متفاوتی را به نمایش می‌گذارد. آنان که در اعتراضات سال 88 پا به میدان گذاشته‌اند، بیشتر از نسل دوم خرداد 1376 به حساب می‌آمدند. آنان که در وقایع دی 96 و آبان 98 حضور داشتند، ناگفته بر این باور بودند که «رفاه بالاترین قانون است». این افراد صاحب تجربه سیاسی و خاطره سیاسی کاملا متفاوت از مردمی هستند که در سال 88 به میدان آمده بودند. درواقع نه‌تنها در عرصه سیاسی هم‌صدایی جدی بین این جریان‌ها وجود نداشت، بلکه در برخی مواضع با یکدیگر اختلاف‌نظر جدی نیز داشتند و تجربه و خاطره سیاسی آنان با یکدیگر چفت‌وبست نمی‌شد. نسل دیگری از معترضان در شهریور 1401 به عرصه سیاسی ایران پا گذاشت که باوری به سیاست رایج نداشت. سیاست به معنایی که تا آن زمان نسل‌ها را تا حدودی به یکدیگر پیوند می‌داد. آنان سبب‌ساز گسستی جدی بین خود با نسل‌های دیگر شدند و به اختلاف میان نسل‌ها نیز دامن زدند. این نسل چون در پی سیاست به معنای کسب قدرت نبودند، از نحله و تفکر خاصی پیروی نمی‌کردند. ازاین‌رو جریان‌های سیاسی بسیاری را به طمع انداختند تا آنان را به نفع خودشان نشانه‌گذاری کنند، اما هیچ‌یک از این تلاش‌ها به معنای واقعی اثرگذار نبود. آنان مانند نسلی آتشفشانی بودند که صدای‌شان را کسی نشنیده بود و در گرگ‌ومیش سیاست فوران کردند. این نسل تأثیر عمیقی بر آینده سیاسی و اجتماعی ایران داشته‌اند. آنچه محل تأمل است، این است که کدام تجربه سیاسی و خاطرات سیاسی آنان را برانگیخت. کسانی که ضد سیاست بودند، چگونه و از چه گذرگاهی وارد کنش سیاسی شدند. 

در اینجا پاسخ به این پرسش‌ها ممکن نیست. هدف این یادداشت واکاوی اثرگذاری تجربه سیاسی نسل‌هاست که منجر به سیاست‌های تازه می‌شود. ازاین‌رو وقایع شهریور 1401 با وجود اثرگذاری، اختلافات را در بینش و عملکردهای سیاسی عمیق‌تر کرد و بر این نکته صحه گذاشت که در بزنگاه‌ها تجربه سیاسی نسل‌ها در دستیابی به اهداف مشترک سیاسی تعیین‌کننده است. انکارناپذیر است که جامعه ایران جامعه‌ای سیاسی است و سیاست برایش مهم است. اگرچه بسیاری می‌خواهند جامعه را کلبی‌مسلک، ریاکار و منفعت‌طلب جلوه دهد، کسی نمی‌داند نسل جدید جامعه از چه تجربه سیاسی و خاطره سیاسی سر بر خواهد آورد. اما عیان است که سیاست‌مداران درصدد هستند نسلی بدون تجربه و خاطره سیاسی به بار بیاورند.