|

سرانجام با مسئله حجاب چه کنیم؟

در دوران تحصیل در دانشکده حقوق، استادان مشهور کم نبودند؛ محمدرضا رحیمی (معاون اول دولت احمدی‌نژاد) در سمت رئیس دانشکده به دانشجویان قرآن درس می‌داد. جناب سعید مرتضوی (دادستان پیشین تهران) آیین دادرسی کیفری و مرحوم علی کردان (دانش‌آموخته دانشگاه آکسفورد) حقوق اساسی تدریس می‌کردند.

 

 

 

در دوران تحصیل در دانشکده حقوق، استادان مشهور کم نبودند؛ محمدرضا رحیمی (معاون اول دولت احمدی‌نژاد) در سمت رئیس دانشکده به دانشجویان قرآن درس می‌داد. جناب سعید مرتضوی (دادستان پیشین تهران) آیین دادرسی کیفری و مرحوم علی کردان (دانش‌آموخته دانشگاه آکسفورد) حقوق اساسی تدریس می‌کردند. در گذراندن واحد حقوق بانکی هرچند توفیق درک محضر محمودرضا خاوری (اکنون مقیم کانادا) را نداشتیم، ولی کتاب «حقوق بانکی» به قلم ایشان از سوی استاد مربوطه به عنوان منبع اصلی معرفی شد. اما استاد غیرمشهوری هم حضور داشت که جمله ارزشمندی ورد زبانش بود: «هنر این است که سخن را بگویید و زندان نروید!». به او علاقه‌ای نداشتم، اما عبارتش شاهکار است. در زمان نوشتن یادداشت درباره حجاب، به دلیل حساسیت‌های این چند ماهه، سعی می‌کنم توصیه استاد را چراغ راه قرار دهم. اما دیگر درباره حجاب چه می‌توان گفت؟

بیست‌و‌یکم تیرماه به نام «روز عفاف و حجاب» نام‌گذاری شده است. دلیل انتخاب این روز سالگرد کشتار مسجد گوهرشاد مشهد به سال 1314 خورشیدی است. در سطح شهر هم پلاکاردهایی برای تجمع روز چهارشنبه دیده می‌شود. اولین نکته‌ای که جلب توجه می‌کند، کنار هم‌ آوردن دو واژه «عفاف» و «حجاب» در سال‌های اخیر است. جدای از روز رسمی تقویم، لایحه دولت نیز «دفاع از فرهنگ عفاف و حجاب» نام دارد. حالا که ذکر خیر دانشکده حقوق رفت، بی‌مناسبت نیست یادی کنیم از ایام دبیرستان و کتاب «منطق» رشته ادبیات و علوم انسانی که به ما درس داده می‌شد. بنا بر دیدگاه ارسطو، دو موضوع کلی یکی از چهار نسبت را با هم دارند: «تساوی»، «تباین»، «عموم و خصوص مطلق» و «عموم و خصوص من وجه». مفاهیم اولی و دومی ابهامی ندارد. «عموم و خصوص مطلق» به معنای جاداشتن موضوعی در دل دیگری و منظور از «عموم و خصوص من وجه»، وجود هم‌زمان وجه اشتراک و افتراق بین دو موضوع کلی است. به نظر می‌رسد نسبت «عفاف» و «حجاب» با یکدیگر همین مورد آخر یا «عموم و خصوص من وجه» باشد؛ یعنی می‌توان فردی را تصور کرد که حجاب دارد اما عفاف ندارد و فردی را هم دید که عفاف دارد ولی فقط حجاب ندارد. خیلی اوقات هم افرادی هر دو را دارند. اساسا متهم‌کردن افرادی که حجاب شرعی را در سطح عمومی رعایت نمی‌کنند به بی‌عفتی، هم از زاویه منطقی نادرست است و هم به دلیل تهمت‌زدن خلاف شریعت اسلام است.

متأسفانه در بخشی از تحلیل‌هایی که از تریبون‌های رسمی بیان می‌شود، عمقی چندانی وجود ندارد. برای نمونه گفته‌ شده دلیل بی‌حجابی فشار ناشی از عدم ازدواج است؛ در واقع تحلیلگر قصد دارد میل جنسی را ریشه عدم رعایت حجاب عنوان کند. همین‌طور طرح موضوع سطحی گران‌بودن قیمت مانتو و چادر! و‌... وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اواخر خرداد اعلام کرد بر اساس نظرسنجی‌های صورت‌گرفته 84 درصد مردم کشور با رعایت قوانین حجاب و عفاف کشور همراهی دارند. اگر همین آمار را مبنا قرار دهیم، 16 درصد از افراد جامعه موافق حجاب اجباری نیستند. اولین گام برای حل هر مشکلی، به‌رسمیت‌شناختن مشکل است؛ متهم‌کردن منتقدان حجاب اجباری به بی‌عفتی، وابستگی به غرب، تحت فشار میل جنسی بودن یا عناد با حکومت، بی‌احترامی به مخاطب بوده و باب گفت‌وگو و مصالحه را می‌بندد.

با تعطیل‌شدن گشت ارشاد (که راه‌اندازی و برچیدنش برای حداقل بخشی از افکار عمومی محل پرسش است) کشمکش بر سر رعایت‌کردن یا عدم رعایت حجاب شرعی به میان اقشار مختلف مردم کشیده شد. لایحه دولت هم در فرایند طولانی رسیدگی مجلس مانده و چشم‌اندازی برای حل مسئله تاکنون دیده نمی‌شود. اگر وضعیت به همین شکل ادامه پیدا کند، امکان دارد تبصره ماده 638 بخش تعزیرات قانون «مجازات اسلامی» (1370) که به جرم‌انگاری عدم رعایت حجاب اختصاص دارد نیز مانند قانون «ممنوعیت به‌کارگیری تجهیزات دریافت ماهواره» (1373) متروکه شود. ممکن است منتقدان حجاب اجباری اقلیت باشند و هیچ‌گاه نتوانند قانون را تغییر دهند، اما احترام به همه افراد ملت لازمه برقراری زندگی مسالمت‌آمیز است. گاهی یک رفتار غیرمنطقی می‌تواند زمینه‌ساز بحران و شکاف اجتماعی شود. به قول حافظ «میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست/ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز».

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها