غفلت نکنیم از «آنچه داریم»
رسم است که در پایان هر سال از آنچه در سال کهنه رفته میگویند و برای سالی که در پیش است آرزوی بهترینها را میکنند. امسال از دشوارگذرترین سنوات این چند ساله بود. صعب و سخت گذشت.


رسم است که در پایان هر سال از آنچه در سال کهنه رفته میگویند و برای سالی که در پیش است آرزوی بهترینها را میکنند. امسال از دشوارگذرترین سنوات این چند ساله بود. صعب و سخت گذشت. اکنون در آستانه نوروز، بسیاری از کاسبها از کسادی مینالند. این را نمیتوان تماما در حوزه اقتصاد تعریف کرد. بالاخره مردم مجبور به خرید برخی اقلام هستند. اما به نظر میرسد تعداد قابلتوجهی از مردم، دلمرده شدهاند. این را نباید یک گزاره علمی دانست، چراکه این ادعا را حسب یک پژوهش علمی بیان نکردهام، بلکه صرفا مشاهداتی از اطراف و اکناف است. مردم در امور خود درماندهاند. شوق و هیجان و احساس ندارند. گویی خیال در خواب رفته است. جهان پیرامون در لعن و ناخجستگی است و چنگ و مرگ از در و دیوار دنیا میبارد. بسیاری از مردم هم «یک معاش»شان به «چهار یک» تقلیل یافته است. چشماندازی به ما نشان داده نمیشود. فقط از ما خواسته میشود مقاومت کنیم. ما چاره دیگری جز مقاومت نداریم.
ماجرای برخی فسادها نشان داده که دزدان نه در پشت و پسله، بلکه در عیان است که نان ما را بردهاند و سپس با وجود محکومیت، سفیدشویی میشوند.
اما این سال هرچه بود، گذشت. مدیرانی از پی مدیران قبلی آمدند که چندان لایقتر نبودند. مردمان عبوس و درهمرفته، اقتصاد کثیف و فرهنگ سیاستزده حراف در هم تنیده شده است. مجادلههای بیهوده و کمسو میان نیروهای سیاسی، ما را فرسوده است. نخبگان خودخوانده و ابنالسبیلهای تفکر و عمل هم چاره را در انسداد میدانند و آن را به نحو احسن اجرا میکنند.
نگاه ملت - دولت در این شرایط حاد و گرفتار انسداد همهجانبه و پرخطر در حال فروپاشی است. در چنین شرایطی هویت ملی دچار مسئله میشود. فقدان دولت ملی حاصل آن فقر مزمن است، جامعه برای افزایش آستانه امید به زندگی و خلق مجالهای زندگی، خودش باید با کار مشترک، ضایعه فقدان دولت ملی را جبران کند.
این مهم از طریق آفرینش ثروت و کار همدلانه محقق میشود و نه وظیفه فردی که مسئولیت ملی و هویتی را مدنظر قرار دهد.
این سال، هرچه که بود، از سر ما گذشت. سؤال این است که چشمانداز فراروی ما در سال جدید چیست؟ پاسخ را کسی نمیداند ولی مراجعه به سوابق نشان میدهد که اوضاع بهتر نخواهد شد؛ خصوصا اینکه خصم و دشمن از همه سو بر ما پنجه میکشد و ما را از بیرون و درون تهدید میکند. مردم میتوانند با خصم بیرونی مواجه شوند. اوکراین در برابر یکی از بزرگترین نیروهای نظامی دنیا ایستاد و جنگید. اما در تمام این سالهای جنگ، صدای مخالف از درون آن کشور شنیده نشد. اما در کشور ما صدای مخالفت از همه صداها بیشتر است.
در عین حال ما باید آن کاری را که از دستمان برمیآید برای محافظت از خود انجام دهیم. ما باید برای آنچه استحقاقش را داریم هم تلاش کنیم. این کار مستلزم داشتن نیرو و انگیزه است. نیرو را باید از لذت آنچه داریم، خوشبختی که در زندگیمان پنهان است، داشتههایمان و عشقهایمان به دست آوریم. مثلا همین نوروز. ما نباید همواره و همیشه به نداشتههایمان فکر کنیم که در این صورت مغموم و افسرده و ناتوان میشویم زیرا هرآنچه را که داریم نیز به فهرست نداشتههایمان اضافه میکند.
ما نباید فکر کنیم همه چیز را باختهایم. نباید در تلاش برای «آنچه نداریم»، غفلت کنیم از «آنچه داریم». ما خوشبختیم چون هنوز نوروز را داریم. همدیگر را داریم. خانوادهها و دوستانمان را داریم. خوشبختی با خوشبختی بیشتر قابل جایگزین است نه با انکار همان مقداری که هست و نه با احساس ناامیدکنندهای که مدعی است: «هیچچیز برای شادبودن وجود ندارد».
جامعه ایران با این سطح از مناقشات ناگزیر است مادام که دولت ناتوان از پیشبرد طرحهای توسعهآفرین است، به ایجاد مشاغل و تولید کار و ثروت همت بگمارد تا خودگردانی جامعه معنادار شود. ما باید به همدیگر توجه دهیم که معاونت و همکاری ملی در وجه درونجمعی شکل گیرد. ما باید به همدیگر برای عبور از دوران بحران کمک کنیم. این موضوع محوری باید باشد.
باد بهار چوب خشک را زنده میکند. همین الان این باد در پشت پنجرههایمان در حال وزیدن است.
اما نوروز، گاه دوستداشتن است. دمی طریق رندی را در پیش گرفتن و آسودن است. جام خوشگوار نسیان به دهان بردن است و چون صلح میتواند خشم را فروبنشاند، ازاینرو بر شما باد سلم و صلح و سلام و آرامش. نوروز مبارک.