|

احیای کمونیسم با کمک هوش مصنوعی؟

بازخوانی یادداشت اخیر دارون عجم‌اوغلو

دارون عجم‌اوغلو در یادداشت اخیرش تحت عنوان «آیا کمونیسم با هوش مصنوعی کار می‌کند؟» تلاش کرده تا نقد هایک به برنامه‌ریزی متمرکز را با نگاهی متفاوت بررسی کند؛ نقدی که برای دهه‌ها زیربنای مخالفت‌ با انواع تنظیم‌گری و مقررات‌گذاری بوده است.

کمیل احمدی‌لیوانی

دارون عجم‌اوغلو در یادداشت اخیرش تحت عنوان «آیا کمونیسم با هوش مصنوعی کار می‌کند؟» تلاش کرده تا نقد هایک به برنامه‌ریزی متمرکز را با نگاهی متفاوت بررسی کند؛ نقدی که برای دهه‌ها زیربنای مخالفت‌ با انواع تنظیم‌گری و مقررات‌گذاری بوده است. عجم‌اوغلو تلاش می‌کند مطلوبیت عدم تمرکز اقتصادی مدنظر هایک را با ظهور هوش مصنوعی به محک مجدد بگذارد و این سؤال را دراندازد که آیا هوش مصنوعی می‌تواند ماهیت بازی را به‌ طور اساسی تغییر داده باشد؟ او برای رسیدن به نتیجه، به سراغ مقاله «کاربرد دانش در جامعه» هایک می‌رود که درباره نحوه استفاده و کسب اطلاعات پراکنده از طرف جامعه درباره اصول اقتصادی از قبیل ترجیحات، اولویت‌ها و بهره‌وری است.

عجم‌اوغلو استدلال هایک را در انتقاد از برنامه‌ریزی متمرکز این‌گونه نقل می‌کند که هیچ مرجع متمرکزی نمی‌تواند به‌ اندازه کافی «تکه‌های پراکنده دانش ناقص و اغلب متناقض را که همه افراد جدا از هم دارا هستند» جمع‌آوری و پردازش کند. برنامه‌ریزان متمرکز بدون دانستن ترجیحات هر فرد و از آن بالاتر، ایده‌های آنها، محکوم به شکست هستند. در مقابل، اقتصادهای بازار می‌توانند چنین اطلاعاتی را به‌ طور کارآمد و مؤثر پردازش و جمع کنند. سیگنال‌های قیمت به طور بی‌نقصی داده‌ها را درباره اولویت‌ها و ترجیحات مشارکت‌کنندگان در بازار ابراز می‌کنند و این فقط درباره پردازش داده‌های موجود نیست؛ بلکه سیستم بازار در کشف -یا حتی تولید- سیگنال‌های جدید نیز بهتر است. براساس‌این عجم‌اوغلو اشاره می‌کند که استدلال‌های هایک به‌عنوان خواست و تمنایی برای تمرکززدایی قابل‌ درک است. به تعبیر او استدلال هایک برای چندین دهه، زمینه را برای رد انواع تنظیم‌گری فراهم کرده است؛ به‌ گونه‌ای که اگر هرگونه مقررات مربوط به فعالیت‌های اقتصادی (مانند اقدامات مربوط به مدیریت عرضه محصولات جدید) یا قیمت‌ها (مانند سقف‌ها یا کنترل‌ها) با عملکرد سیستم قیمت‌ها تداخل داشته باشد، روند غیرمتمرکز انطباق با جهانی همیشه در حال تغییر را مختل خواهد کرد. اینجاست که عجم‌اوغلو به چالش مطروحه خود بازمی‌گردد و توضیح می‌دهد که اکنون، هوش مصنوعی، به‌ویژه مدل‌های هوش مصنوعی مولد که حجم عظیمی از اطلاعات از قبل موجود را (از طریق صدها میلیارد پارامتر) رمزگذاری، پردازش و اجرا می‌کنند، دو چالش را برای استدلال هایک ایجاد می‌کنند.

چالش اول اینکه با توجه‌ به توانایی هوش مصنوعی در جذب، سازمان‌دهی و تفسیر داده‌ها در مقیاس وسیع، آیا این پدیده می‌تواند برنامه‌ریزی متمرکز را کارآمدتر از سیستم‌های بازار امروزی انجام دهد؟ چنین امیدی در پس «سوسیالیسم هوش مصنوعی» (یا «کمونیسم لوکس کاملا خودکار») است. عجم‌اوغلو اما خودش پاسخ می‌دهد که حتی اگر هوش مصنوعی بتواند تمام محاسبات و جمع‌آوری داده‌هایی را که اقتصاد بازار درحال‌حاضر انجام می‌دهد، هم انجام دهد (که این یک «اگر» بسیار بزرگ است)، تمرکز قدرت در دست یک مقام مرکزی، یک دلیل اصلی برای نگرانی خواهد بود. او برای این موضوع به قحطی اوایل دهه 1930 که به‌ واسطه آن پنج میلیون اوکراینی کشته شدند، اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که این قحطی، ماحصل شکست استالین در محاسبه غلط تخصیص منابع نبود؛ برعکس، او اطلاعات کافی در اختیار داشت و از آن به دلیل انگیزه‌های سیاسی بزرگ‌تر و احتمالا تمایل به ویران‌کردن اوکراین، برای برداشت هرچه بیشتر غلات منطقه استفاده کرد. او ادامه می‌دهد که علاوه‌بر‌این، انتقاد هایک از برنامه‌ریزی متمرکز، فراتر از تجمیع و پردازش اعداد است و اساسا بر روی سازگاری با تغییر متمرکز است؛ بنابراین بر ایجاد اطلاعات به‌ اندازه‌ای که استفاده می‌شود، تأکید دارد. اساسا هایک به آن نوع دانشی توجه داشت که طبیعتا نمی‌تواند وارد آمار شود؛ بنابراین نتیجه این می‌شود که حتی یک مدل زبان بزرگ قدرتمند (LLM) نمی‌تواند با ماهیت واقعی اطلاعات پراکنده مقابله کند.

چالش دوم و عمیق‌تری که هوش مصنوعی برای استدلال‌های هایک ایجاد می‌کند، به موضوع امکان استفاده غیرمتمرکز از اطلاعات اختصاص دارد. عجم‌اوغلو این سؤال را مطرح می‌کند که آیا در عصر هوش‌های مصنوعی مولد مانند چت جی‌پی‌تی-4، باید فرض کنیم که بازارها، استفاده غیرمتمرکز از اطلاعات را تسهیل می‌کنند؟ او پاسخ می‌دهد که توسعه این فناوری به وسیله آلفابت (گوگل) و مایکروسافت، دو شرکت بزرگ که به‌شدت درگیر کسب‌وکار متمرکزکردن اطلاعات هستند، رهبری و هدایت می‌شود. حتی اگر شرکت‌های دیگر بتوانند با این دوقطبی رقابت کنند، مدل‌های زبانی بزرگ (LLMs)، بنا به ماهیت خود، ممکن است به درجات بالایی از تمرکز نیاز داشته باشند. عجم‌اوغلو تصریح می‌کند که کنترل اطلاعات گوگل یا مایکروسافت با حزب کمونیست چین یکسان نیست؛ اما حتی اشکال به‌ظاهر خوش‌خیم تمرکز، بسته به اینکه درنهایت چه کسی کنترل را در دست دارد، هزینه‌های بی‌شمار اقتصادی و سیاسی به همراه دارد. در ایالات متحده، این هزینه‌ها شامل افزایش انحصار بخش فناوری است؛ زیرا کنترل داده‌ها، موانعی برای ورود ایجاد می‌کند. این کنترل همچنین به توسعه مدل‌های کسب‌وکار مبتنی بر تعامل دائمی آنلاین و تبلیغات دیجیتال شخصی‌شده می‌انجامد که باعث خشم عاطفی، افراط‌گرایی و اتاق‌های پژواک آنلاین می‌شود و اثرات مخرب برای مشارکت دموکراتیک به همراه دارد. عجم‌اوغلو در انتها نتیجه می‌گیرد که «تمرکززدایی همچنان مطلوب است؛ اما برای تقویت آن در عصر هوش مصنوعی، ممکن است نیاز داشته باشیم که به‌ جای تأکید صرف بر هزینه‌های بالقوه تمرکز، استدلال هایک را روی سر آن -یا حداقل به پهلو- بچرخانیم و تنظیم‌گری را در آغوش بگیریم».

 

دومین دوره داستان زنان برگزار می‌شود

دومین دوره «داستان زنان» با محوریت موضوعات و‌ مسائل زنان امسال به صورت غیررایگان برگزار می‌شود.

شرایط ارسال اثر برای شرکت در فراخوان ادبی «داستان زنان» به شرح زیر است:

  داستان‌ها باید روایتی حول محور موضوعات و مسائل مربوط به زنان داشته باشند.

 داستان‌ها باید در تعریف داستان کوتاه بگنجند و کمتر از هزار کلمه و بیشتر از پنج هزار کلمه نباشند.

 هر نویسنده موظف است که در ابتدای فایل پی‌دی‌اف ارسالی، صفحه‌ای جداگانه ایجاد کرده و اطلاعات خود شامل نام و نام خانوادگی، آدرس، شماره تماس و ایمیل خود را ذکر کند و به همراه فیش مبلغ واریزی به ایمیل نشر حکمت کلمه Hekmat.kalame@gmail.com ارسال کند.

 مهلت ارسال آثار تا ۳۱ تیرماه است.

 داستان‌های ارسالی نباید پیش‌از‌این در فضای وب یا مطبوعات منتشر شده باشند.

 داستان‌های دریافتی در دو مرحله‌ داوری می‌شوند و اسامی داوران در انتها اعلام می‌شود.

 ۱۰ الی ۱۵ داستان برگزیده همانند روال دوره پیش در یک مجموعه به نام «داستان زنان» به چاپ خواهد رسید؛ بنابراین پس از ارسال داستان، همه حقوق آن برای ویرایش، دریافت مجوز ارشاد و چاپ در اختیار ناشر قرار خواهد گرفت.