|

در جست‌وجوی مادر…

در سال‌های دور پیش از شروع برنامه‌های تلویزیون که محدود به دو شبکه بود، برنامه‌ای پخش می‌شد با نام «گمشدگان»، به این صورت که نام و عکس تعدادی افراد نشان داده می‌شد تا در صورت اطلاع بیننده از خانواده او، به آنان اطلاع دهند تا از نگرانی دربیایند

در سال‌های دور پیش از شروع برنامه‌های تلویزیون که محدود به دو شبکه بود، برنامه‌ای پخش می‌شد با نام «گمشدگان»، به این صورت که نام و عکس تعدادی افراد نشان داده می‌شد تا در صورت اطلاع بیننده از خانواده او، به آنان اطلاع دهند تا از نگرانی دربیایند. این برنامه دیگر ادامه پیدا نکرد، هرچند مشکل دورافتادن اعضای خانواده از یکدیگر همچنان وجود دارد. البته برنامه‌های کودک دهه 60 هم بی‌ارتباط با گمشدگان نبود؛ هاچ، بل و سباستین و دختری به نام نل هم به دنبال مادر خود می‌گشتند. فیلم «درخت گردو» ساخته محمدحسین مهدویان که بر اساس زندگی واقعی «قادر مولان‌پور» از اهالی آذربایجان غربی و ماجرای بمباران شیمیایی سردشت نوشته شده، به جست‌وجوی پدر برای یافتن فرزند خود که به دلیل عدم شناسایی والدین به سازمان بهزیستی کشور سپرده شده، می‌پردازد. کم نیستند پدر و مادرانی که به دلایلی مانند اجرای حکم زندان، اعتیاد و یا عدم صلاحیت اخلاقی فرزند آنان به سازمان بهزیستی داده شده اما پس از آزادی از حبس یا رهایی از اعتیاد به خاطر نداشتن اطلاعات دقیق امکان پس‌گرفتن فرزند خود را پیدا نمی‌کنند. البته دیده شده اورژانس اجتماعی نیز گاهی هنگام جمع‌آوری کودکان در خیابان یا خانه‌های ناامن، مشخصات و اطلاعات تماس والدین را دریافت نمی‌کند و بعدها در بازگرداندن فرزندان به خانواده دچار مشکل می‌شود. ۲۵ تیر روز «بهزیستی و تأمین اجتماعی» بود، در این باره سخن برای گفتن زیاد است، اما بهتر دیدم بر اساس تجربه کاری به موانع یافتن مادر یا پدر توسط فرزندان مستقر در بهزیستی اشاره کنم. البته فعالیت و کمک‌های بهزیستی محدود به نگهداری کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست نیست و امور وسیعی هچون کمک به معلولین یا به بیان بهتر توان‌یابان، ساماندهی و حمایت از سالمندان، حمایت از معتادان بهبودیافته، جلب مشارکت‌های مردمی، نظارت بر مهدکودک‌ها و... را دربر می‌گیرد.

فرض کنیم کودکی به دلیل بی‌سرپرستی یا بدسرپرستی به یکی از مراکز تحت نظر بهزیستی سپرده شده است؛ بعد از رسیدن به 18سالگی در آستانه ورود به اجتماع و یافتن استقلال نیاز به حمایت از خانواده دارد. همچنین گاهی کودکی با سن زیر ۱۸ سال امکان بازپیوند به خانواده را دارد، اما نام و نشان دقیق از خانواده در پرونده اجتماعی او نیست. حال چه باید کرد؟ در ماده ۱۷ «قانون ثبت احوال» (مصوب ۱۳۵۳) پیش‌بینی شده است: «هرگاه ابوین طفل معلوم نباشند سند با نام خانوادگی آزاد و نام‌های فرضی در محل اسامی ابوین تنظیم می‌گردد. تصحیح اسامی فرضی یا تکمیل مشخصات ناقص به موجب اقرارنامه موضوع ماده 1273 قانون مدنی یا حکم دادگاه یا مدارک حصر وراثت به عمل خواهد آمد و نام خانوادگی طبق احکام مربوط به نام خانوادگی اصلاح خواهد شد». در نتیجه ممکن است کودکی دارای شناسنامه یا اسناد هویتی باشد، اما مشخصات والدین مربوط به پدر و مادر واقعی او نباشند، در نتیجه پیگیری برای یافتن پدر و مادر او بر مبنای این مدارک ممکن نیست. صدور شناسنامه بدون مشخصات واقعی والدین در گذشته برای تحصیل کودک کار راه‌انداز بود، اما امروزه برای ثبت‌نام در مدرسه به شماره ملی ولی هم نیاز است.

مدتی قبل برای یافتن مادر کودکی که به ۱۸سالگی رسیده و جهت تعیین تکلیف موضوع نظام وظیفه با داشتن شناسنامه‌ای با نام فرضی (در عرف بهزیستی شناسنامه «سازمانی») به یکی از ادارات ثبت احوال تهران مراجعه کردم، البته بدیهی است اسامی فرضی وجود خارجی ندارند، اما این فرزند با جست‌وجوی بسیار ردی از مادر خود را یافته و از طریق خویشاوندان علاوه بر نام و نام خانوادگی حتی بخشی از مشخصات سجلی مثل شماره شناسنامه و نام پدربزرگ را پیدا کرده بود؛ اما اداره ثبت احوال دادن هرگونه اطلاعاتی را موکول به وجود دستور قضائی می‌دانست. از طرف دیگر داشتن دستور قضائی نیازمند طرح دعوی حقوقی یا کیفری در مراجع صالح قضائی است؛ به طور معمول باید پرونده‌ای در دادسرا یا دادگاه از پیش طرح شده باشد تا قاضی دادگستری در قالب نامه استعلام اطلاعاتی را از سازمان‌ها و نهادهای مربوطه بخواهد، اینکه بی‌مقدمه و بدون وجود پرونده دادرس استعلامی صادر کند، مقدور نیست. از طرف دیگر اساسا برای یافتن مادر چه دادخواست یا شکایتی می‌توان نوشت؟ اگر بتوان با نام واقعی مادر شماره ملی او را به دست آورد، آن وقت از طریق شرکت مخابرات می‌توان به شماره ثابت یا همراه فرد دست یافت و با یک تماس دو گمشده را به هم رساند. اما عدم امکان صدور دستور قضائی به دلیلی که گفته شد، شروع این فرایند را از ابتدا دچار مشکل می‌کند.

جدای از کودکانی که در مراکز مختلف بهزیستی که به شبه‌خانواده معروفند حضور دارند، هنوز هم پیش می‌آید که انسان‌ها در عصر انفجار اطلاعات یکدیگر را گم کنند. اینکه در دیگر کشور‌ها چه تدبیری برای این انسان‌ها اندیشیده شده نیازمند تحقیق و بررسی تطبیقی موضوع است؛ اما ایجاد یک مرکز و یا حداقل امضای تفاهم‌نامه‌ای میان سازمان بهزیستی کشور، دادگستری، قوه قضائیه و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات می‌تواند در کوتاه‌مدت راه‌حلی برای موضوع باشد. با این همه پیشرفت در زمینه اینترنت و فناوری و نیز گسترش شبکه‌های اجتماعی، وجود اصطلاحاتی مانند «گمشده» یا «شهید گمنام» (که از سال‌های جنگ تا همین امروز همچنان وجود دارد و با انجام یک آزمایش ساده دی‌ان‌ای قابل حل است) 

شایسته نیست.