او که دیگر نیست
هر زمان که از محمدرضا جودت صحبت به میان میآید، بهویژه این روزها که چند روزی از پرواز جاودانه او در ۸۴سالگی میگذرد، جز از خصلتهای مثبت از او یاد نمیشود: انسان و نوعدوستی بیهمتا. فردی شریف، افتاده و فرهیخته.
علی کیافر . استاد معماری و شهرسازی دانشگاه کالیفرنیا
هر زمان که از محمدرضا جودت صحبت به میان میآید، بهویژه این روزها که چند روزی از پرواز جاودانه او در ۸۴سالگی میگذرد، جز از خصلتهای مثبت از او یاد نمیشود: انسان و نوعدوستی بیهمتا. فردی شریف، افتاده و فرهیخته. استادی محبوب، با متانت و حسن رفتار. شخصیتی وارسته و معقول. معماری که نگاه دقیق او به مسائل و موضوعات با آرامش و متانت همیشگی همراه بود؛ بسیار جبراننشدنی در عرصه دانش و حرفه معماری و... بهراستی که شناخت من از او و تجربه نزدیک به 10 سال آشنایی و سپس دوستی با او که همواره «مهندس جودت» نامیدمش نیز بیرون از این دایره نبود. هم در نشر دانش چه در فضای آموزشی و چه در دنیای بیرون با نوشتن و ترجمهکردن و انتشار مجله و گاهنامه و هم در حرفه معماری.
من در آمریکا با محمدرضا جودت در ارتباط با پژوهشم در گستره شناخت و شناسایی دگرگونیهای شهر و شهرسازی و معماری در دوران مدرنیت ایرانی آشنا شدم. با آنکه از سابقه تدریس و فعالیتهای معماری او آگاه بودم از همان برخورد نخستین ژرفای آگاهی و نگاه خاص او به آموزش معماری و رفتار و کردار شایسته معماران در عمل آشکار شد. پس از چندین ارتباط از دور و گفتوگوی رسمی و دریافت جنبههای گوناگون دانش و دیدگاه او در زمینه مورد نظر من، بهزودی با او و همسرش مینا خانم دوست شدم و سپس همسرم با آنان. چندی نگذشت که دیداری با آنها همراه مانلی دختر و مانی پسر و عروسشان الِکسا در باغچهای در بین دو محل زندگی ما و آنان داشتیم. و چه روز خوبی بود. از آن پس با هم در ارتباط بودیم. از ایران مجلهها و کتابهای باارزشی برایم آورد. متن تایپشده گفتوگوهایمان را برایش فرستادم که چنانچه نکات خاصی در آن هست که مایل است تغییر دهدف به من بگوید، هفته بعد از مهندس جودت که در شهری در فاصله دو ساعت و نیمی خانه من زندگی میکرد بستهای دریافت کردم. پس از بازکردن با شگفتی دیدم که همراه با یادداشتی توضیحی در ۲۸ صفحه با دست پاسخها و نکات خود در گفتوگویمان را-بدون دخالت در متن گفتههای من- بهطور کامل بازنویسی کرده است. این رفتار حرفهای و دلسوزانه از ویژگیهای آن انسان بزرگ بود.
زمانی کوتاه پس از انتشار نخستین جلد مجموعه چندگانه کتابهایم یادداشتی از سر مهر، با دقت و توجه به بستر پژوهشم و حاصل نخستین آن و باز با دستخط خود، برایم ارسال کرد؛ نشان دیگری از بزرگواری او و ارزشگذاری بر کار همکار بس کوچکتر از خود. نهتنها آن یادداشت و نظر محمدرضا جودت درباره کتاب «آتشگهی در خواب آتشها» راجع به جلد اول کتابهای من برایم مایه افتخار است، بلکه آن رفتاری که او در کل راجع به این کار و نقش خود در آن داشت، بسیار حرفهای و ارزشمند بود و برایم بخت بزرگی. و نیز محبتی که خود او و همسرشان با حضور در جلسه رونمایی و گفتار در ارتباط با کتاب که در شهر ایشان برگزار شد، ابراز داشتند. ورای خصلتهای شخصی ارزشمند محمدرضا جودت از ویژگیهای هنری و حرفهای او نیز بسیار میتوان گفت. اما در چنین یادواره کوتاهی تنها میتوان به چکیدهای اشاره کرد. خلاصهشده آنچه او در گفتوگوی با من در آبانماه 1393 گفت، از این قرار است: «از 15سالگی نقاشی میکردم. در سال 1343 به اتفاق 12 نقاش دیگر (تالار ایران) را پایهگذاری کردیم. یکی از آنان، منصور قندریز، در سال 1345 در اثر تصادف اتومبیل درگذشت و ما برای احترام و زنده نگاهداشتن نام او نام تالار را به (تالار قندریز) تغییر دادیم. پس از آموزش نقاشی در دانشگاه تهران و دوره معماری در دانشگاه ملی، در سال 1353 به اتفاق یکی دو نفر از دوستان مهندس مشاور (شهربُد) را پایهگذاری کردم، اما من به علت اختلاف سلیقهها با اینکه خودم بنیانگذار بودم و خیلی زحمت کشیده بودم در اواخر 1362 از آنها جدا شدم، و در سال 1363 شرکت مهندسین مشاور (محمدرضا جودت و همکاران) را ایجاد کردم. در سال 1353 وارد هیئتعلمی دانشکده معماری دانشگاه ملی شدم و تا سال 1385 که بازنشسته شدم در آنجا تدریس میکردم. در فاصله سالهای 1343 تا 1357 علاوه بر برگزاری نمایشگاههای گوناگون، ما در تالار حدود 30 جلد کتاب و جزوه در مورد نقاشی و معماری و هنرهای تجسمی منتشر کرده بودیم. چون این کار امری خیلی نایاب بود، به تشویق آنهایی که کارها را میدیدند از سال 1370 در همان مهندس مشاوره یکسری انتشارات را شروع کردم و تاکنون 13 جلد کتاب منتشر کردهام که عمدتاً در زمینه معماری و یک مقدار هنر بودهاند. از سال 1374 تا 1378 سردبیر مجله معماری و شهرسازی بودم و از بهار سال 1379 تاکنون فصلنامه «معماری ایران» یا «ما» را انتشار دادهام».
اکنون دیگر نیست. برای من پذیرفتن جدایی همیشگی یک انسان مهربان، یک آموزگار برجسته، یک معمار شاخص و یک دوست خوب و دانا و متین بس دشوار خواهد بود.