درباره سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» ؛
عمر عزیز است غنیمت شمار!
بازگشت سروش صحت به شبکه نمایش خانگی در مقام کارگردان از همان روز اول اتفاق خوشایندی بود. ساخت «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» برای کارگردان و نویسندهای که خاطرات خوبی از سریالهای او در تلویزیون داریم برای کسانی که به دنیای سرگرمی علاقه دارند، سرشار از هیجان و کنجکاوی بود. صحت با سریالی پا به عرصه شبکه نمایش خانگی گذاشته که همه خصوصیات سبک سریالسازی او را دارد؛ از اجرای موسیقی تا همنشینی کاراکترهای تمامی آثارش.
از همان روزی که خبر رسید سروش صحت قرار است برای ساخت یک سریال به شبکه نمایش خانگی بیاید، خیلیها برای تماشای سریال او منتظر بودند. صحت را به دلایل زیادی میتوان در زمره آن دسته از کارگردانهایی دانست - چه خوشمان بیاید یا نیاید – که در جامعه ایرانی و همنشینی آنان با سریالهای تلویزیونی بسیار تاثیرگذار بودند. او چه آن زمانی که در قامت نویسنده برخی از مهمترین مجموعههای سریالهای غالبا با دستمایه طنز را مینوشت و چه بعد از آن که خود کارگردان برخی از سریالهای تلویزیون ایران شد، همواره مورد توجه بوده است. احتمالا تجربه درخشان «ساختمان پزشکان» و «پژمان» در کنار برادران قاسمخانی از کلیدیترین سریالهایی بودند که همچنان هم بازپخشهای آنها از سریالهای تازه صداوسیما تماشاگر بیشتری دارد.
صحت بعدا در جریانهای نویسندگی در مطبوعات و حتی برنامهای مانند «کتابباز» هم همان موفقیت گذشته را تکرار کرد اما او جز آخرین کسانی بود که مجبور شد از صداوسیما به شبکه نمایش خانگی کوچ کند. صحت تا همین سالهای اخیر هم سه فصل «لیسانسهها» برای تلویزیون ساخت و شاید اگر تیم جدید مدیریتی صداوسیما فرش را از زیر پای او نمیکشید و درهای برنامه «کتابباز» را روی او نمیبست، هنوز هم مدیوم تلویزیون را ترجیح میدهد. با همه این اوصاف بود که صحت در روزگار تنور داغ شبکه نمایش خانگی یکی دیگر از سریالهایی که دقیقا امضای او در آنها مشخص است را ساخت و مخاطبان را به تماشای «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» دعوت کرد.
این سریال همه ویژگیهایی که تا پیش از این از صحت میشناختیم را هم زمان داشت. اولین ویژگی مهمی که از همان ابتدا در «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» خود را نشان میداد، تاکید او بر موسیقی بود. موسیقی متن این سریال را پیمان یزدانیان ساخته اما تاکید بر اجرای زنده و استفاده از حضور خواننده و ساز در صحنهها به عنوان مکمل مهمی برای پیشبرد داستان مورد توجه قرار داشت. گروه بمرانی پای ثابت «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» است؛ این گروه در کنار بخشی دیگر از گروههای موسیقی به مناسبت اتفاقات داستان سریال – با ربط و بیربط – از راه میرسند و بخشی از بار روایت را بر دوش میکشند. این حضور در سریال بسیار دلچسب است و موسیقی در کنار نوع روایتی که صحت و همکار نویسندهاش ایمان صفایی در نظر داشتهاند، گیرایی لازم را به سریال داده است.
نکته مهم دیگر درباره صحت آنجا خود را نشان میدهد که در هر یک از آثاری که میسازد یک یا چند چهره جدید معرفی میکند. «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» هم از این قاعده مستثنی نیست و او دو چهره کلیدی داستان خود را بر اساس دو بازیگر دیده نشده در سینما و تلویزیون قرار میدهد. گیلدا ویشکی که نقش «آزیتا» را بازی میکند و روایتگری داستان هم بر عهده اوست، هر چند در ابتدا به نظر میرسد نقش کلیدیتری باید داشته باشد اما در همین حدی که پس از ۱۷ اپیزود او را دیدهایم هم به نظر قابل قبول باشد. اما سوپرایز اساسی صحت در این سریال مجید یوسفی است. بازیگری که نقش نیما ربانی را بازی میکند بار مهمی از شوخیها و موقعیتهای طنز سریال بر اساس شخصیت او شکل میگیرد. بدون شک شخصیتپردازی نیما و نوع پرداخت فیلمنامه درباره او به همراه بازی درخشانی که از خود به نمایش میگذارد، وعده ظهور بازیگری با استعداد را میدهد. در این میان انتخاب سایر بازیگران نیز واقعا درست و کلیدی است و صحت برای درآوردن طنز موقعیت و بهرهگیری از دیالوگهای متنوعی که دارد انتخابهای بسیار درستی را نیز انجام داده است. از علی مصفا، قدرتالله ایزدی و کاظم سیاحی گرفته تا دو پیرمرد بامزه سریال (اردشیر کاظمی و عینالله دریایی) که لحظات مفرحی را برای بیننده خلق میکنند. همین نقاط قوت هم باعث شده که گروهی از مخاطبان تماشای ۱۷ اپیزود پخش شده را دوام بیاورند و «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» را رها نکنند.
با همه این نقاط قوت اما این تجربهگرایی صحت و صفایی برای پیش برد یک سریال بلند با همین کمدی موقعیت، بازیهای خوب و یکدست و دیالوگهای گاها خندهدار چندان جواب نمیدهد. نویسندگان به طور آگاهانه تصمیم گرفتهاند که سناریو «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» مانند عنوان سریال باشد. اگر عنوان سریال به ما یادآوری میکند که زندگی زیاد طولانی نیست و شخصیتپردازیها هم به بیخیالی نسبت به خیلی چیزها در مسیر زندگی اشاره میکند، اما این روند بیداستانی و نامشخص بودن مسیر سریال ضربهای کاری به آن وارد کرده است. شاید اگر سریال در همین اپیزودها یا حتی زودتر به پایان میرسید این تجربهگرایی برای همه مخاطبان جذاب هم بود اما در اپیزود هفدهم همچنان داستان چندانی در سریال وجود ندارد و بنا بر اینکه چگونه این چرخ تجربهگرایی قرار است بچرخد، سریال هم پیش میرود.
صحت در این میان ایده دیگری هم در «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» امتحان کرده که آن هم مانند یک تیغ دو لبه رفتار میکند. او از میانه سریال شخصیتهای مجموعههای گذشته خود در قالب آن شخصیت یا شخصیت واقعی آنها به سریال وارد میکند تا از موقعیتی که تقابل شخصیتهای این سریال با آنها میسازد، بهره بگیرد. از خانم شیرزاد و دکتر افشار «ساختمان پزشکان» تا حبیب، مسعود و مازیار در «لیسانسهها» بازی کوتاهی در این سریال دارند. از آن سو پژمان جمشیدی، سام درخشانی،سارا بهرامی و مهران غفوریان و… با شخصیت اصلی خود در سریال حاضر میشوند. صحت از این حضور کارکرد دیگری هم میگیرد و انتقادی کمرنگ به شکل برخورد با سلبریتیها در جامعه را بیان میکند اما همه اینها برای ساخت آن طنز موقعیت است. گویا «مگه تمام عمر چند تا بهاره؟» ساخته شده که علاوه بر تماشای خرده روایتهایی درباره چالشهای اعضای خانواده ربانی با مار، نسخه خطی نفیس، یک حفره اسرارآمیز و در نهایت ماجراهای عاشقانه آدمها، گاهی اجرای زنده با ساز و آواز ببینیم و گاهی بازیگرانی که قبلا در سریالهای صحت حضور داشتهاند یا به نوعی نوستالژی مجموعههای طنز تلویزیون را زنده میکنند، خودی نشان دهند.
همین رویکرد است که این مجموعه را در قسمت ۱۷ از نفس انداخته و برای تماشای آن باید به صورت مداوم و زیرلب برای خود تکرار کنیم: «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» احتمالا در همین لحظه هم ناخودآگاهی به این نجوای درونی پاسخ خواهد داد که: «عمر عزیز است غنیمت شمار!»