|

سینمای ایران و دنیا در سالی که گذشت

اوپنهایمر، قتل داریوش مهرجویی، قاچاق فیلم و چند اتفاق دیگر

سال که تمام می‌شود، همه سرمان را می‌چرخانیم به عقب که چه بود و چه شد. چه چیزهایی از سر گذراندیم.

اوپنهایمر، قتل داریوش مهرجویی، قاچاق فیلم و چند اتفاق دیگر
صدف فاطمی روزنامه‌نگار

 چه فرازهایی دیدیم و چه فرودهایی. کاش وزنه خوب‌های‌شان بیشتر باشد؛ که نبود. دست‌کم سال قبل که اینطور نبود. قرار است این مطلب درباره مهم‌ترین اتفاق‌های سینمایی در سالی که گذشت نوشته شود، اما مگر می‌شود در این وطن زندگی کرد و وقتی اتفاق‌های سال قبل سکانس‌وار جلوی چشم‌هایت راه می‌افتند یادت نیاید که از چه تلخی‌هایی عبور کردیم تا به این‌جا رسیدیم. ردشان هست و می‌ماند؛ تا همیشه. بگذریم. مرورشان در این مقال نمی‌گنجد. اما در کنار اتفاق‌های مهم اجتماعی و سیاسی، جریانات سینمایی سال گذشته هم سروصدای زیادی داشتند؛ موضوعاتی که تلخ یا شیرین، به بزنگاه‌های مهمی در تاریخ سینمای ایران و جهان تبدیل شدند.

 

برای ایران و سالی که گذشت

قبل از خواندن این مطلب لازم است بدانید نگارنده از هجوم اخبار و اتفاقات مختلف سال گذشته دچار سرگشتگی در تاریخ شده و بنابراین خبرها هیچ ترتیب زمانی خاصی ندارند و صرف این پشت هم ردیف شده‌اند که بدانیم در سال قبل چه چیزهایی را از سر گذراندیم. همچنین اخباری که در ادامه می‌خوانید، صرفا خبرهایی هستند که به نحوی به سینما مربوط بوده‌اند و اگر به ماجراهای دیگری پرداخته نشده، تنها دلیلش این بوده که خط و ربطی به اتفاق‌های مرتبط با سینما نداشت؛

 

مرگ داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر

۲۲مهر ۱۴۰۲در خانه ویلایی‌ مشکین‌دشت کشتند داریوش مهرجویی را. و همسرش وحیده محمدی‌فر را. با چاقو. نه با یک ضربه. به قساوت کشتندشان. شبانه. دخترشان وارد خانه شد. این صحنه را دید و ماجرا را به پلیس گزارش داد. خبر که رسید، تمام شبکه‌های اجتماعی پُر شد از خبر تلخی که برای هیچ‌کسی باورپذیر نبود. هنوز هم نیست. تصورش هم سخت بود که فرد یا افرادی وارد خانه داریوش مهرجویی شده‌اند و او و همسرش را کشته‌اند. وحیده محمدی‌فر قبل‌ترها در صفحه اینستاگرامش از تهدیدهای شخصی ناشناس به لهجه غیرایرانی با چاقو از پشت در ویلا خبر داده بود. حتی بعدترش هم نوشته بود که در هفته‌های اخیر از خانه‌شان سرقت شده و دو سنتور مربوط به فیلم سینمایی‌ سنتوری را دزدها با خودشان بُرده‌اند. اما حرف‌هایش جدی گرفته نشد. خبر که منتشر شد، اهالی سینما همه یک‌صدا شدند که این یک فاجعه ملی‌ست. چرا که داریوش مهرجویی در ۸۳سالگی نمُرد. کشتند او را. پس از مرگ نگویید. از قتل بگویید. از قتل مردی که تهدید شده بود و کسی جدی نگرفت. بماند که بعدها مشخص شد قاتل باغبان سابقش بود و چندین هم‌دست هم داشت. اما چه فرقی می‌کرد دیگر؟ اگر حرف‌های وحیده محمدی‌فر جدی گرفته می‌شد، داریوش مهرجویی امروز زنده بود.

 

جای خالی سینمای اجتماعی

از «برادران لیلا» شروع شد. بهمن ماه سال قبل‌ترش بود که خبر رسید نسخه قاچاق آن همه‌جا پخش شده. سعید روستایی، کارگردانش با انتشار تصویری از نوید محمدزاده، پیمان معادی، فرهاد اصلانی و محمدعلی محمدی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:« برادرای قشنگ لیلا... من از روز اول عاشق این عکس بودم و برای اکران نگه داشته بودمش.» این فیلم درخشید. به خاطر داستانش و بازی خوب ترانه علیدوستی. طبق آمار منتشر شده در صفحات خبری رسانه‌های فرهنگی، بیش از ۳۰میلیون ایرانی «برادران لیلا» را دیدند. وقتی هم در جشنواره کن اکران شد، خوش درخشید. حقش هم بود. انتشار نسخه قاچاق اما حقش نبود. حق هیچ فیلمی هم نیست. محمد احمدی، عضو اتحادیه تهیه‌کنندگان و دبیر کارگروه قاچاق فیلم در گفتگو با خبرآنلاین گفت:« معلوم نیست فیلم‌هااز چه منبعی لو می‌روند و برای پیگیری نسخه لو رفته فیلم‌ها حتی تلگرام هم جواب‌مان را نمی‌دهد.» بعد این حرف‌ها بود که توییتر که حالا ایکس شده، پُر شد از اعتراض‌ سینمادوستانی که می‌نوشتند؛ چطور سرنخ چیزهایی که مدنظرتان هست را در عرض چند ساعت پیدا و فرد مربوطه را در چشم‌بهم‌زدنی بازداشت می‌کنید. حتی شبانه. ولی این موارد را نمی‌توانید؟ چرا فیلم‌های طنز هیچ‌گاه لو نمی‌روند و قاچاق نمی‌شوند؟ اما نوبت به فیلم‌های مهم اجتماعی و تاثیرگذار که می‌رسد، یک به یک پشت صف اکران می‌مانند و حتی سر نخ قاچاق‌شان پیدا نمی‌شود؟

خبر بد اما این‌که موج انتشار نسخه قاچاق فیلم‌های سینمایی اجتماعی از «برادران لیلا» به کارگردانی سعید روستایی شروع شد و ادامه پیدا کرد؛ رسید به «جنگ جهانی سوم» به کارگردانی هومن سیدی، «تفریق» به کارگردانی مانی حقیقی، «خط فرضی» به کارگردانی فرنوش صمدی، «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی، «بی‌رویا» به کارگردانی آرین وزیردفتری، «اورکا» به کارگردانی سحر مصیبی، و آخر هم که «شب، داخلی، دیوار» به کارگردانی وحید جلیلوند. محمدرضا لطفی، کارگردان و منتقد سینما نوشت:«یک فیلم دیگر متعلق به جریان سینمای اجتماعی قاچاق شد و به جای نمایش روی پرده سینما، روانه اینترنت شد.» بعد هم تاکید کرد که «باور کنیم اکران فیلم‌های سینمای اجتماعی، حتی از جنس اعتراضی ان نه تنها تبعات منفی ندارد، که باعث اعتماد مخاطب هم می‌شود و رونق سینما را واقعی و دو چندان می‌کند.»

بعد هم که صحنه‌هایی از پشت‌ صحنه فیلم «شب، داخلی، دیوار» در صفحات اجتماعی منتشر شد که نوید محمدزاده با چشم‌هایی پُر از هیجان آمیخته با خستگی رو به دوربین می‌گوید:« تمام رویایی که دارم نسبت به حرفه‌م، نسبت به رسالتی که دارم برای مردمم برای بحث بازیگری یا هر چیزی، اینجا تبدیل به واقعیت شد.»

 

خودکشی کیومرث پوراحمد؛ تلخ‌ترین نوع خداحافظی

۱۶فرودین ۱۴۰۲ خبر رسید که کیومرث پوراحمد خودکشی کرده. خبرگزاری‌های رسمی به نقل از خانواده‌اش اعلام کردند که او بر اثر ایست قلبی درگذشته اما هوشنگ گلمکانی، سردبیر مجله فیلم دلیل مرگش را خودکشی نامید. او در صفحه اینستاگرامش نوشت:« همین‌قدر سهمگین و باورنکردنی. وحشتناک و تکان‌دهنده. از سر افسردگی و ناامیدی. بی‌آیندگی و بیهودگی...» پگاه پوراحمد، دخترش هم درباره‌ی مرگ پدرش ابراز تردید کرد. سکانس آخری که از کیومرث پوراحمد، فیلم‌ساز و نویسنده ایرانی در خاطره‌ها ماند، تلخ‌ترین نوع خداحافظی بود.

 

اکران فیلم ایرانی «کیک محبوب من»؛ اولین فیلم با حجاب اختیاری

فیلم سینمایی «کیک محبوب من» ساخته‌ی بهتاش و مریم مقدم قطعا یکی از مهم‌ترین اتفاق‌های سینمای ایران در سال گذشته است. لی‌لی فرهادپور و اسماعیل محرابی در این فیلم بازی می‌کنند. این فیلم کمدی تراژدی درباره تنهایی، ترس از مرگ و تلاش برای برون‌‌رفت از این انزوا در کهنسالی است. روایت زندگی زنی تنها و مسن که تصمیم می‌گیرد در کشوری که به شدت محدود شده، خواسته‌های خود را برآورده کند. پوشش لی‌لی فرهادپور و دیگر زنانی که در این فیلم بازی کرده‌اند، با توجه به این‌که فیلم در ایران فیلمبرداری شده بسیار بر سر زبان‌ها افتاد. در پی حواشی ایجاد شده سر موضوع حجاب، غلامرضا موسوی، تهیه‌کننده این فیلم در گفتگو با اعتماد توضیح داد که «خانم بازیگر فیلم در تمام صحنه‌های خارج از منزل با حجاب است و در صحنه‌های خارج از خانه حتی یک پلان بی‌حجاب ظاهر نمی‌شود. بنابراین قانون حجاب کاملا رعایت شده. در صحنه‌های داخلی منزل شخصیت زن فیلم، با توجه به سن وی که هفتاد ساله است و در فیلم نیز عنوان می‌شود، از ظرفیت‌های که برای خانم‌های مسن در احکام وجود دارد، استفاده کردیم. با این همه برای احتیاط بیشتر در این صحنه‌ها، برای خانم بازیگر از کلاه گیس هم استفاده شد.» با همه این‌ها خیلی‌ها نوشتند؛ بالاخره اولین فیلم سینمایی ایرانی با حجاب اختیاری در ایران ساخته شد.

 

پخش ناگهانی «سرزمین مادری» بعد از ۱۰ سال

مجموعه تلویزیونی «سرزمین مادری» ساخته‌ی کمال تبریزی که به علت حواشی پخش  چهار قسمت اول سال ۹۲ توقیف شده بود، بعد از ۱۰ سال بدون هیچ دلیل یا توضیح مشخصی ناگهان پخش شد. این مجموعه تلویزیونی که قبلا با نام «سرزمین کهن» در حال پخش بود، به بررسی وقایع سیاسی ایران از سال ۱۳۲۰ تا پیروزی انقلاب اسلامی در بستر زندگی پسری نوجوان می‌پردازد. این سریال در ابتدای پخش با اعتراض بختیاری‌ها مواجه شد و بعد از آن جلسات متعددی برای دلجویی از بختیاری‌ها از طرف صداوسیما برگزار شد. حواشی سریال تبریزی آنقدر بالا گرفت که سیدعزت‌الله ضرغامی، رییس وقت سازمان صداوسیما را به پوشیدن لباس قوم بختیاری و سفر به این مناطق وادار کرد. چند مدیر وقت در صداوسیما برکنار شدند، اما قائله «سرزمین کهن» در آن زمان ختم به خیر نشد و تنها راه حل حذف از آنتن تشخیص داده شد. در این سال‌ها با آمدن هر کدام از روسای جدید سازمان صداوسیما، تلاش‌هایی مبنی بر پخش سریال صورت گرفت؛ حتی یک پژوهشگر تاریخ بختیاری با حضور در یک برنامه تلویزیونی اینگونه اظهار کرد که ما بختیاری‌ها زود قضاوت کردیم و فقط چند قسمت از این سریال را دیدیم در حالی که قهرمان داستان شخصیتی لر و بختیاری است و گفته‌اند اواسط داستان از این قوم ایرانی خیلی تعریف و تمجید می‌شود. بهرحال بعد از ۱۰سال به صورت عاجل و در یک اقدام ناگهانی پخش این سریال از سر گرفته شد. «سرزمین مادری» که یکی از پُرستاره‌ترین مجموعه‌های تلویزیونی‌ست، حالا در حالی پخش می‌شود که ستاره‌های آن ۱۰ سال بزرگ‌تر شده‌اند. علی شادمان دیگر بچه نیست و حسابی برای خودش مردی شده. شهاب حسینی، نیکی کریمی، محمدرضا فروتن، محسن تنابنده، جواد عزتی، فرشته صدر عرفایی، پژمان بازغی، پریوش نظریه، رضا بنفشه‌خواه، هنگامه قاضیانی، امیر آقایی و... حالا جای دیگری از زندگی ایستاده‌اند و حتی بیتا فرهی، از بازیگران فصل اول این سریال از دنیا رفته است.

 

مرگ ابراهیم گلستان، آتیلا پسیانی، بیتا فرهی و..؛ هر روز کمتر می‌شویم

تعداد بازیگرانی که سال گذشته از میان ما رفتند آنقدر زیاد است که در حافظه آدمیزاد گم می‌شود. هر چقدر هم بگوییم «مرگ پایان کبوتر نیست» و مفهوم عمیقی‌ست که در ابدیت معنا پیدا می‌کند و این‌ها باز هم خبر مرگ آدم‌ها دردناک است و پُرغصه. ناباوری دارد و ماتم. در سالی که گذشت ما عزیزان زیادی را از دست دادیم. چه جوان‌هایی که پسر، دختر، پدر، مادر، فرزند و عزیز کسی بودند اما حرفه‌شان بازیگری نبود. یک شهروند عادی بودند و تنها خواسته‌شان از این زندگی، یک زندگی بود. چه بازیگرانی که سرطان، بیماری یا یک اتفاق تلخ بیخ گلوی‌شان چسبید و جان‌شان را گرفت. عزیزانی مثل ابراهیم گلستان، کیومرث پوراحمد، خلیل طریقت‌پیما، حسام محمودی، اسماعیل سلطانیان، خسرو امیرصادقی، حمید منوچهری، آرش میراحمدی، فردوس کاویانی، آتیلا پسیانی، داریوش مهرجویی، اکبر قدمی، اکبر گلپایگانی، حمیدرضا مرادی، فخری خوروش، فریماه فرجامی، بیتا فرهی و پروانه معصومی. هنرمندانی که هر کدام به سهم خودشان امضای ماندگاری در فرهنگ و هنر این سرزمین از خود به جا گذاشته‌اند و امروز دیگر بین ما نیستند؛ این است که هر روز کمتر می‌شویم.

 

«شایع» فیت بازیگرها

آلبوم جدید «شایع» که قرار بود منتشر شود، نه فقط فضای موسیقی کشور که برای اهالی سینما هم جلب توجه کرده بود. محمدرضا داداش‌پور با نام هنری «شایع» رپر ایرانی با دو بازیگر سینمای ایران برای ساخت این آلبوم همکاری کرده بود؛ امیر جعفری در قطعه «عقده‌ای» و مهرداد صدیقیان در قطعه «چشامی» هر کدام دکلمه‌هایی در این دو موزیک داشتند که سروصدای زیادی به پا کرد. بعد هم که خبر رسید قرار است آلبوم «آماده باش» را با همکاری افراد دیگری از  اهالی سینما پیش ببرد.

 

افزایش ۵۸ درصدی بودجه صداوسیما

هفتم بهمن‌ماه سال ۱۴۰۲ رئیس سازمان برنامه و بودجه اعلام کرد:« با تغییراتی که مجلس شورای اسلامی در لایجه بودجه اعمال کرده، بودجه صداوسیما و قوه قضاییه نسبت به سال جاری ۵۸درصد افزایش یافته است. در حالی که رشد بودجه سایر دستگاه‌ها در سال آینده حدود ۱۲درصد است. داوود منظور در جریان بررسی بخش هزینه‌ای تبصره ۱۳ لایحه بودجه سال ۱۴۰۳ بیان کرد:« این افزایش بودجه صداوسیما و قوه قضاییه روی هم ۳۷میلیارد تومان بار مالی به دولت تحمیل کرده است.» سلمنا. این افزایش بودجه اما در حالی اتفاق افتاده که چند ماه پیش ایسپا نتیجه یک نظرسنجی را منتشر کرد که در آن کاهش محبوبیت صداوسیما برای مرجعیت خبری بین مردم عدد بسیار قابل توجهی بود و سروصدای زیادی در فضای مجازی به راه انداخت.

 

شروین؛ اعتراض وزیر ارشاد به حکم او، آرزوی میرکریمی برای خواندن تیتراژ فیلمش

حکم صادره برای شروین حاجی‌پور به ۸ماه حبس به اتهام تبلیغ علیه نظام، ۳سال حبس به اتهام تحریک مردم به اغتشاشات و ۲سال ممنوع‌الخروجی به همراه جمع‌آوری دستاوردهای انقلاب و انتشار آن در فضای مجازی و خلاصه‌نویسی کتاب «حقوق زن در اسلام» تالیف شهید مطهری و کتاب «زن در آینه جمال» نوشته‌ی آیت‌الله جوادی آملی ... با واکنش‌های زیادی همراه شد. از جمله نوه آیت الله مطهری و پسر آیت الله جوادی آملی هم به صدا درآمدند. حتی محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت:« حالا خواندن کتاب از یک طرف خوب است که ما بتوانیم افراد را ملزم به خواندن کتاب کنیم ولی در یک موضوع خاصی مثل چنین چیزی شاید تاثیرات و بازتاب‌های خوبی نداشته باشد.» و بعد هم اضافه کرد که این کار به نظرم قابل حل است و من با مسئولان محترم قضایی هم صحبت کردم که ان‌شاالله ما این موضوع را بتوانیم به زودی حل کنیم و امکان استفاده فضای هنری کشور از این دوستان فراهم شود. آن‌طرف رضا میرکریمی، کارگردان و فیلم‌ساز در استوری اینستاگرامش نوشت:« کاش با افتخار فیلمی داشتم که تو برایش می‌خواندی.»

 

جشنواره بی‌جانِ فیلم فجر

انتقادها به جشنواره فیلم فجر، لیست فیلم‌هایی که در آن حاضر شدند، حول حالنایی که محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی در مراسم اختتامیه جشنواره با اشتباهات بسیار زیاد خواند و سفارشی یا فرمایشی بودن تک‌تک سکانس‌های برگزاری برنامه‌هایش و در نهایت جایزه‌هایی که داده شد و قس علی هذا آنقدر زیاد بود که از هر بخش آن بنویسیم یک بخش دیگر مغفول می‌ماند. این است که فقط به یک تیتر اشاره اکتفا می‌کنیم. چیزی که در تمام ده روز برگزاری جشنواره فیلم فجر تمام خبرنگارهای سینمایی در شبکه‌های اجتماعی فریادش زدند؛ که «این جشنواره مردمی نبود!» وحید سعیدی، خبرنگار و منتقد سینمایی هم با اشاره به مصحلت‌اندیشی بسیار زیاد در انتخاب نامزدهای در هر بخش و نبود جسارت برای ایجاد رقابت در فیلم‌نیوز نوشت:«پرهای سیمرغ ریخت!» در تمام روزهای جشنواره بسیاری از منتقدهای سینما از جشنواره‌های سال‌های قبل و رونقی که داشت حرف می‌زدند و بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی از خاطرات آن صف‌های طولانی و تلاش برای پیدا کردن بلیت سانس‌های فوق‌العاده می‌گفتند.

 

حمید صفت با سریال ماه رمضان به تلویزیون می‌آید

خبر کوتاه است و حیرت‌آور. حمیدرضا امیری صفت معروف به حمید صفت خواننده رپ، در سریال «هفت سر اژدها» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی بازی کرده. این سریال در ژانر پلیسی و با حضور بازیگران مختلفی در فضای اجتماعی تهیه و تولید شده است.حمید گودرزی، مجید واشقانی، قطب الدین صادقی و … از بازیگرانی هستند که در این سریال به ایفای نقش پرداخته‌اند. سریال «هفت سر اژدها» از اول ماه رمضان هر شب از شبکه سه سیما پخش می‌شود.

 

تشکیل پرونده قضایی برای هفت هنرمند زن

علی صالحی، دادستان تهران با اعلام جرم علیه هفت بازیگر زن سینمای ایران به اتهام نشر اکاذیب برای آن‌ها پرونده قضایی تشکیل داد. ترانه علیدوستی، مژگان ایلانلو، هنگامه قاضیانی، تهمینه رضایی میلانی، سحر ولدبیگیان، مریم بوبانی و هانیه توسلی در سالی که گذشت در تاریخ‌های متفاوت به دادسرا احضار و بازداشت شدند. این آغاز قصه‌ای بود که سینمای ما را لاغر کرد.

 

ممنوع‌الکاری نزدیک به ۲۰بازیگر زن ایرانی

روز چهارشنبه، بیستم آبان ماه محمدمهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد ایران در حاشیه برگزاری جلسه هیات دولت درباره بازیگران زنی که در جریان کشته شدن مهسا امینی با حجاب اختیاری در مراسم مختلف حضور پیدا کرده بودند، اعلام کرد:« امکان فعالیت برای کسانی که قانون را رعایت نمی‌کنند، فراهم نیست.» از جمله بازیگرانی که نام‌شان در این لیست عنوان شده؛ ترانه علیدوستی، باران کوثری، ویشکا آسایش، کتایون ریاحی، شبنم فرشادجو، پانته‌آ بهرام، هنگامه قاضیانی، پگاه آهنگرانی، مریم بوبانی، دنیا مدنی، گلاب آدینه، فاطمه معتمدآریا، شقایق دهقان، افسانه بایگان، روناک یونسی، پردیس افکاری، آبان عسگری، سهیلا گلستانی، چکامه چمن‌ماه و شیوا ابراهیمی‌ست. با اعلام این خبر، بسیاری از این بازیگرها با کلمات و جملات مختلف در صفحات شخصی خود اعلام کردند که «ممنوع‌الکاری حتی آخرین دغدغه ما هم نیست.»

 

حکمِ عجیب سعید روستایی؛ پنج سال ممنوعیت از فیلم‌سازی

حواشی «برادران لیلا» به جشنواره کن و انتشار نسخه قاچاق ختم نشد. سعید روستایی به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و ساخت و پخش فیلم برادران در جشنواره کن از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، به شش ماه حبس تعزیری، پنج سال ممنوعیت از هرگونه فعالیت مرتبط با فیلم‌سازی و ارتباط با اشخاص فعال در عرصه فیلم‌سازی و الزام به گذراندن یک دوره  فیلم‌سازی با حفظ منافع ملی و اخلاقی در دانشکده صداوسیمای قم محکوم شد. بعد هم بابک پاک‌نیا، وکیل سعید روستایی در رسانه اجتماعی ایکس نوشت:« علی‌رغم تقدیم لایحه مستدل، شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر، حکم بدوی را در خصوص آقایان سعید روستایی و جواد نوروزبیگی در رابطه با ساخت فیلم «برادران لیلا» تایید کرد. صرفا حضور در دوره آموزشی قم و عدم معاشرت با هنرمندان از دادنامه بدوی حذف شده است، لذا با توجه به نقض اصل قانونی بودن جرم و مجازات در این پرونده، درخواست اعاده دادرسی تقدیم دیوان عالی کشور خواهد شد.»

 

تدارکات وزارت خارجه برای بازگشت معین به ایران

عبدالله سهرابی، مدیر کل شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور که زیرمجموعه وزارت خارجه است، گفته که این وزارت در حال تدارک و برنامه‌ریزی با نهادهای مختلف برای بازگشت معین است و در این زمینه خبرهای خوبی در پیش است.

بعد از این خبر بود که احتمال بازگشت خواننده‌های دیگری هم روی میز آمد که چندان جدی نشد. اما توضیح سهرابی با این جملات که هیچ‌کس به یک ایرانی نمی‌تواند بگوید به ایران نیا. کسی ممنوع‌الورود نیست. ما دنبال جذب حداکثری هستیم، باعث شد که در پارادوکس موجود تلاش کنیم از وسط نصف نشویم. از طرفی خواننده‌های حی و حاضر در ایران مجوز نمی‌گیرند و ممنوع‌الکار می‌شوند، از طرف دیگر می‌گویند دنبال جذب حداکثری معین‌ها هستند. خلاصه که «در عجیب‌ترین جای تاریخ ایستاده‌ایم، کسی کاش ما را بنویسد.»

 

اوپنهایمر؛ یک نولانِ متفاوت

اسم کریستوفر نولان کافی بود تا چشم‌ها خیره به اکران اوپنهایمر بماند. هر فیلم جدید نولان برای خودش یک اتفاق ویژه‌ است. او بارها ثابت کرده که هر طرح داستانی را می‌تواند به یک اثر سینمایی خاص و پیچیده تبدیل کند. نولان مخاطب را رها نمی‌کند. داستانی پیش‌رویش می‌گذارد که او را تا مدت‌ها رها نمی‌کند. داستان فیلم درباره‌ی زندگی پدر بمب اتم یعنی رابرت اوپنهایمر است. فیلمی که لقب پُرستاره‌ترین فیلم کریستوفر نولان را گرفت و مخاطب‌های زیادی را پای خود نشاند. خیلی‌ از نولان‌بازها بعد از تماشای «اوپنهایمر» نوشتند که این‌بار درنیامده آنچه باید بشود، عده زیاد دیگری هم تاکید کردند که این متفاو‌ت‌ترین ساخته‌ی نولان بود! حتی «متفاوت» را در پرانتز گذاشتند.

 

«باربی»؛ این اسباب‌بازی جنجالی

فیلم «باربی» سروصدای زیادی داشت. هر چند سلیقه خیلی‌ها نبود و صرف این که بر سر زبان‌ها افتاده بود خودشان را پای تماشایش نشاندند. اما بهرحال نمی‌شود وقتی داریم از اخبار مهم سال قبل حرف می‌زنیم، «باربی» را از قلم بیاندازیم. «باربی» به کارگردانی گرتا گرویگ مبتی بر عروسک‌های باربی از شرکت متل است و اولین لایو اکشن ساخته شده بر اساس این عروسک پس از مجموعه‌ای از فیلم‌های تلویزیونی و انیمیشن به شمار می‌رود. «باربی» مخاطب‌های صفر و صدی دارد. عده‌ای که این نمایش به اصلاح دخترانه را خیلی دوست داشتند چرا که یاد و خاطره بازی با عروسک باربی و آن دنیای بچگی‌ها را زنده می‌کند و حالا این عروسک جان گرفته و برای خودش قصه‌ای دارد. حتی شاید بسیاری از مخاطب‌های مرد برای این که بالاخره سر از قصه این عروسک معروف در بیاورند بیشتر هم کنجکاو بودند «باربی» را ببینند. آن‌طرف هم مخاطب‌هایی که با این فیلم هیچ ارتباطی برقرار نکردند و حتی عصبانی هم شدند که چرا باید یکی از مهم‌ترین اسباب‌بازی‌های جهان که از اساس با هدف توانمندسازی زنان تولید شده، چنین نمایش حوصله‌سربری نشان دهد و اینقدر سروصدای بی‌خودی برایش راه بیفتد. واقعیت این است که عروسک باربی حتی در قالب همان عروسک هم همیشه موافق‌ها و مخالف‌های زیادی داشته و محل نقد موافقان و مخالفان زیادی بوده است. این حواشی و جنجال‌ها به فیلمش هم رسید. سازندگانش اما پیش از آن‌که «باربی» را راهی پرده سینما کنند حتما تمام این جنجال‌ها را به جان خریده‌اند. نه فقط سرمایه‌گذاری جانانه‌ای برای ساختش انجام شد که گیشه‌شان هم در نهایت موفق بود.

 

خودکشی میتو پری؛ از دست دادن یک دوست

۲۸اکتبر ۲۰۲۳ پیکر بی‌جان متیو پری توسط دستیارش در جکوزی خانه‌ش پیدا شد. بعد هم در خبرهای تکمیلی آمد که علت مرگ مصرف بیش از اندازه کتامین بوده. تیتر رسانه‌ها پُر شد از خبر خودکُشی متیو پری. بازیگری که به خنداندن معروف بود و خیلی از ما به واسطه نقش چندلر بینگ در سریال «فرندز» می‌شناختیمش. متیو پری برای ما فقط یک بازیگر آمریکایی نبود. او رفیق روزها و شب‌های سخت و تلخ خیلی از ماها بود. وقتی خبر رسید پیکر بی‌جانش در جکوزی خانه‌ا‌ش پیدا شده، بغض بیخ گلوی‌مان چسبید. مگر می‌شود بازیگر دوست‌داشتنی نقش چندلر بینگ در سریال محبوب‌مان «فرندز» دیگر نباشد؟ آن همه خاطرات و آن همه سکانس‌هایی که با او ساخته بودیم چه می‌شود حالا؟ ما با «فرندز» زندگی‌ها کرده‌ایم. روزها و شب‌هایی که از غم به خودمان می‌پیچیدیم، دکمه پِلی را فشار داده‌ایم و خودمان را سپرده‌ایم به شوخی‌های چندلر، به مانیکا، راس، ریچل، جویی، فیبی. به آن جمع شش نفره‌ حال خوب‌کن. کسی که با جوک‌هایش دیگران را می‌خنداند، به زندگی‌اش پایان داد. چه پارادوکس غیرقابل باوری. او درباره‌ی پریشانی‌ها و حال و هوای بی‌ثباتش، خاطرات «فرندز» و آن‌چه در زندگی‌ از سر گذرانده در کتاب «فرندز؛ زندگی و خاطرات متیو پری» گفته بود. گفته بود که چقدر ترسان و شکننده‌ست و چقدر روح مچاله و خسته‌ش را پشت کلمات و عبارت‌های خنده‌دار پنهان می‌کند. دیالوگ معروفی در سریال «فرندز» داشت که می‌گفت:« سلام. من چندلرم. وقتی احساس ناراحتی می‌کنم، جوک می‌سازم.» و تو چقدر رنجیده‌خاطر بودی که حتی دیگر جوک‌ها هم نتوانستند نگه‌ت دارند در این زندگی. میتو پری رفت و ما یک دوست را از دست دادیم.

 

تظاهرات بازیگران برجسته سینمای دنیا علیه هوش مصنوعی

خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز در گزارشی به نقل از رسانه‌های خارجی نوشت:« بعد از این که برخی بازیگران و رهبران اتحادیه‌های بازیگری در آمریکا بر سر مسائلی چون دستمزد و استفاده از هوش مصنوعی به جای آنها اعتراض کردند، اعضای این اتحادیه و بازیگران برجسته سینما از جمله برندگان اسکار و امی هم به خیابان‌ها رفتند و اعتراض‌شان را نسبت به این فناوری و روندی که برخی استودیوهای فیلمسازی پیش گرفته‌اند، نشان دادند. نگرانی اصلی انجمن بازیگران سینما- فدراسیون هنرمندان تلویزیون و رادیو آمریکا (SAG-AFTRA) استفاده از هوش مصنوعی در جهت ساخت نسخه‌های دیجیتال بازیگران است. این اعتراض پس از ادغام ۲ سازمان در سال ۲۰۱۲ قوت گرفت، زیرا صنعت سینما را به ورطه نابودی نزدیک‌تر کرد و صدها تولید کننده و شرکت را بدون مواد اولیه ضروری یعنی استعداد رها کرده است. این اولین اعتصاب بزرگ بازیگران از سال ۱۹۸۰ و اولین اعتصاب مشترک بازیگران و فیلمنامه‌نویسان در ۶۳ سال گذشته به شمار می‌آید. تبعات و آسیب این اعتراض غیرقابل محاسبه است، اما در سال ۲۰۰۸ که نویسندگان حدود سه ماه اعتصاب کردند، تاثیر اقتصادی بالغ بر ۲/۵ میلیارد دلار به همراه داشت. دانکن کرابتری-ایرلند، مذاکره‌کننده ارشد SAG-AFTRA در بیانیه مطبوعاتی خود پیشنهادی از سوی استودیوهای هالیوودی را فاش کرد که در آن به هوش مصنوعی و ساخت نسخه‌های دیجیتال از روی بازیگران اشاره شده است. فران درشر، رئیس SAG-AFTRA در بیانیه ابتدای کنفرانس مطبوعاتی خود جمله جالبی را درباره هوش مصنوعی گفت: «اگر هم‌اکنون ایستادگی نکنیم، همه ما به مشکل بزرگی گرفتار خواهیم شد. همه ما در خطر جایگزینی توسط ماشین‌ها قرار خواهیم گرفت.» از جمله استودیوهایی که بازیگران علیه آن‌ها اعتراض کرده‌اند می‌توان به نتفلیکس، آمازون، اپل، پارامونت، دیزنی، سونی، وارنر و یونیورسال اشاره کرد.»

آگهی استخدام نتفلیکس برای متخصص هوش مصنوعی در اوج اعتصابات هالیوود

درست همان زمانی که اتحادیه‌های هالیوود علیه هوش مصنوعی دست به اعتصاب زده‌اند و دقیقا هم یکی از خطاب‌های اعتراض‌شان نتفلیکس بود، این شرکت آگهی استخدامی برای متخصص هوش مصنوعی را راهی بازار کرد. نتفلیکس حتی پا را فراتر هم گذاشت و در جزئیات استخدامش نوشت که دستمزد فرد استخدام شده تا ۹۰۰هزار دلار در سال خواهد بود که همین موضوع خشم اهالی سینما و هالیوود را بیشتر هم کرد.  در این اگهی چندان واضح نیست که کسی که با این دستمزد بالا استخدام می‌شود قرار است درباره محتوا در فیلم‌ها و سریال‌های نتفلیکس هم مشاوره بدهد یا خیر. اما بهرحال دانستن جزئیات چیزی هم از خشم و عصبانیت اتحادیه بازیگران کم نکرد. به اعتقاد آن‌ها هوش مصنوعی می‌تواند هالیوود را به ورطه نابودی بکشد. فران درشر از اتحادیه بازیگران هالیوود به مجله تایم گفته که «در حال حاضر الگوریتم‌ها دیکته می‌کنند که یک فصل از یک سریال باید چند قسمت باشد تا به تعداد مشترکین جدید برسید و از یک سریال چند فصل باید پخش شود. این باعث می‌شود تعداد قسمت‌ها در هر فصل به ۶ تا ۱۰ قسمت کاهش پیدا کند و تعداد فصل‌ها به سه یا چهار برسد و این زندگی شما را مختل می‌کند». نتفلیکس اما تا این لحظه درباره لیست مشاغل مدنظرش اظهارنظری نکرده و جزئیات زیادی نگفته. قبلا اما بارها اشاره کرده بود که هوش مصنوعی به هیچ‌ عنوان نمی‌تواند جایگزین خلاقیت شود. به اعتقاد نتفلیکس: «بهترین داستان‌هایی که دارای اصالت و روشن‌بینی هستند اغلب از تجربیات خود افراد بیرون می‌آید».