|

معرفی فیلم بازگشت به تاریکی اثر سام تیلور جانسون

سقوط زیبا یا بازگشت به تاریکی؟

هرچند بک تو بلک نمی‌تواند به این سوالات پاسخ دهد و تنها از سبک زندگی متفاوت امی واینهاس تغذیه می‌کند تا اسم و رسمی به هم بزند اما می‌تواند کلیتی از زندگی او بدهد و آغازی باشد برای کنجکاوی‌های بیشتر در مورد این کاراکتر. کنجکاوی‌هایی که پایانی ندارند و با حسرتی همراه می‌شوند.

سقوط زیبا یا بازگشت به تاریکی؟

گاهی تماشای آدم‌هایی که بخش‌های مدفون شده دیگران را زندگی می‌کنند آن‌قدر جذاب است که حتی فهم گیرایی‌شان قابل درک نیست. آدم‌هایی که اگر در زندگی واقعی کنارشان باشیم از آنها فاصله می‌گیریم و یا دردسر تلقی‌شان می‌کنیم. امی واینهاس یکی از آنها بود که با خود حقیقتی برهنه حمل می‌کرد و صداقتی افسارگسیخته در هنر و رفتار و حتی استایلش داشت. صداقتی که روی استیج بسیار جذاب بود و توانست با سرعتی وصف نشدنی برایش شهرت و هم‌زمان رنج بیافریند. درک شخصیت و رفتار خود ویران‌گرانه کسی مانند او آسان نبوده و نیست. خواننده‌ای که با مرگ در سن بسیار پایین عضو کلوب شوم ۲۷ ساله‌ها شد. امی واینهاس علاوه بر آثار درخشانش، شخصیتی پر ابهام داشت. احساسات پر قدرتش تیغ دو لبه بود که تحمل هر جدایی و فقدانی را برایش سخت می‌کرد و همزمان به هنرش جادویی توصیف‌نشدنی می‌داد. خروجی واکنش‌های احساسی او تِرک‌ها و آلبوم‌ها ماندگاری شد که بعد از دهه‌ها هنوز تازه و جان‌سوزند و بی‌واسطه به دل می‌نشینند حتی بدون اینکه سبک و معنی کلماتشان فهم شود. به غیر از ترانه‌هایی که بارها در لیست بهترین و پرمخاطب‌ترین‌ها قرار گرفت، شخصیت خود امی کنجکاوی‌برانگیز بود. زندگی و مرگ دراماتیک او که بارها سوژه برنامه‌سازان شد.

سام تیلور جانسون هم اخیرا فیلمی ‌دیگر از زندگی او ساخته و به نام معروف‌ترین آهنگ امی نام‌گذاری کرده. «بک تو بلک». ماریسا آبلا بازیگری است که در نقش امی ظاهر شده. سام تیلور جانسون به ساخت فیلم‌های زندگی‌نامه‌ای علاقه‌مند است و او فیلم Nowhere Boy را هم بر اساس زندگی جان لنون ساخت. پس از مرگ واینهاوس در سال ۲۰۱۱، چندین فیلمساز تلاش کردند تا پروژه‌های بیوگرافی از سرگذشت او بسازند، اما هیچ کدام پیشرفت چندانی نکردند. عاقبت خانواده واینهاوس اعلام کردند که با ساخت فیلم اخیر موافقند و قرارداد امضا کردند. اما چنین فیلم‌هایی وقتی ارزش پیدا می‌کنند که ابعاد تازه‌ای از زندگی شخصیت رو کنند و از اطلاعات ویکی‌پدیایی فراتر بروند. بک تو بلک نمی‌تواند حجم پر ابهام شخصیت امی واینهاس را در خودش بگنجاند و تنها اطلاعات سطحی از او می‌دهد که می‌توان با ساعتی چرخیدن در اینترنت به دست آورد. هرچند مقایسه فیلم بک تو بلک با مستند آرشیوی- مصاحبه‌ای ایمی که آصف کاپادیا سال ۲۰۱۵ ساخت، منصفانه نیست؛ اما «ایمی» انقدر خوش ساخت و جامع بود که هر اثری در برابرش رنگ می‌بازد. وزن حضور امی واینهاس  در آن اثر آن‌قدر سنگین بود که هیچ بازیگری نمی‌تواند کاریزما و جنون رعب‌آورش را منعکس کند. چهره زیادی معصوم ماریسا آبلا که عهده‌دار نقش امی در فیلم بک تو بلک است، توی ذوق زننده است و تنها در بخش‌ها انتهایی با گریم زیاد تا حدودی به شخصیت امی نزدیک می‌شود. سختی کار ماریسا آبلا به خاطر وجود تصاویر متعدد از امی واینهاس آسان نیست؛ اما این همان چالشی بود که «رامی ملک» در بازنمایی «فردی مرکوری» در فیلم «بوهمین راپسودی» داشت که با وجود تفاوت ظاهری از پسش بر آمد. کاری که ماریسا آبلا نتوانست انجام دهد. به نظر می‌رسد اجرای جذابیت برق آسای واینهاوس، صداقت عاطفی برهنه او و تقلید صدایش تقریباً غیرممکن است.

 زندگی واینهاس با اطرافیانش تعریف می‌شود. پدر، مادربزرگ و همسرش. در فیلم بک تو بلک، میچ پدر و بلیک همسرش با لبه‌های تیز کمتری نمایش داده شدند و در مقایسه اطلاعاتی که مستند ایمی ارائه می‌دهد، نقش کمتری در همراهی او تا پرتگاه مرگ بازی می‌کنند. فیلم بیشتر به سمت میچ متمایل است. در اغلب روایت‌هایی که درباره امی وجود دارد میچ تا حدود زیادی منفعت‌طلب نشان داده شده و کمتر به سلامتی امی اهمیت می‌دهد. شاید هیچگاه مشخص نشود زندگی با کسانی مثل امی که هنرمندهای بی‌نظیری هستند؛ اما در زندگی شخصی لنگ می‌زنند چقدر سخت و فرسایشی است و می‌تواند تا چه حد چالش‌برانگیز باشد. قصه زندگی امی هم دو سو دارد. نقش میچ در فیلم بازگشت به تاریکی ممکن است مخدوش  و اشتباه باشد؛ اما قابل درک است. میچ فیلم بک تو بلک به هنر امی واقف است و تلاش می‌کند از استعداد او دفاع کند و تا اینکه در نقش پدرانه فرو ‌رود و از سلامتش محافظت کند. سوال بزرگی که همیشه در مورد افراد آسیب‌پذیری که با خراش دادن وجودشان هنر خلق می‌کنند وجود دارد. اینکه آیا آنها اگر از افسردگی و یا  اختلال‌ روانی رنج نمی‌بردند چنین آثار از خود به جا می‌گذاشتند و یا گریزی از نابودی و سقوط برایشان نیست؟ اگر امی زنده می‌ماند و درمان می‌شد همچنان می‌توانست آثار درخشانی خلق کند؟ و آیا خلق اثری درخشان، ارزش رنج کشیدن دارد؟ یا از اساس ارتباطی بین این دو موضوع هست؟

هرچند بک تو بلک نمی‌تواند به این سوالات پاسخ دهد و تنها از سبک زندگی متفاوت امی واینهاس تغذیه می‌کند تا اسم و رسمی به هم بزند اما می‌تواند کلیتی از زندگی او بدهد و آغازی باشد برای کنجکاوی‌های بیشتر در مورد این کاراکتر. کنجکاوی‌هایی که پایانی ندارند و با حسرتی همراه می‌شوند. کاش امی کمتر رنج می‌کشید و بیشتر خلق می‌کرد. مستند ایمی که در سال ۲۰۱۵ ساخته شد و پادکست آلبوم بردیا برجسته نژاد پیشنهاد می‌شود و  می‌تواند به برخی کنجکاوی‌های بی‌انتها درباره زندگی و شخصیت او پاسخ دهد.