|

گرفتن حق به قیمت جان

در حال حاضر تنها جنبش مردمی علیه طالبان، فقط جنبش زنانه است که شخصا به آن خیلی امیدوارم؛ چراکه زن‌های امروز دیگر زن‌های 20 سال قبل نیستند!

گرفتن حق به قیمت جان

نفیسه بهار*: در حال حاضر تنها جنبش مردمی علیه طالبان، فقط جنبش زنانه است که شخصا به آن خیلی امیدوارم؛ چراکه زن‌های امروز دیگر زن‌های 20 سال قبل نیستند! گرچه از مبارزات آن سال‌های زنان نیز چشم‌پوشی نمی‌توان کرد. در آن دوران زن‌هایی بودند که به‌تنهایی علیه جامعه مردسالار برای احقاق حقوق خود مبارزه می‌کردند، اما حالا زن‌های بیشتری آگاه شده‌اند و علیه بی‌عدالتی‌ها می‌ایستند و ما دیدیم وقتی طالبان حکومت را به دست گرفتند، زن‌ها در جاده‌ها برآمدند و صدایشان را به گوش جهانیان رساندند. من به‌عنوان کسی که در جنبش‌های اخیر حضور داشتم و در جریان فعالیت‌های یک جنبش عضو هیئت رهبری بودم، دیدم با وجود تهدیدهای زیاد، باز هم زن‌ها حاضرند حتی جانشان را به خطر بیندازند و به خاطر حق‌شان مبارزه کنند. به خاطر ادامه کار و تحقق هدفمان ما رسما اساس‌نامه و مرام‌نامه داریم و اهداف بلندمدت و درازمدت داریم. هرچند حرکت رو به جلوی افغانستان طی سال‌های گذشته متأسفانه آن‌قدر واقعی نبود؛ چراکه در 20 سال گذشته بیشترین تمرکز در کلان‌شهرها صورت گرفت، درحالی‌که پروژه‌های آگاهی‌دهی و توانمندسازی باید بیشتر در قصبات و ولایات دوردست انجام می‌شد که نشده است. می‌بینیم که بیشتر قربانیان زنان در دوردست‌ها هستند، از هر نگاه! آنان نه‌تنها از حق و حقوق خود هیچ‌گونه آگاهی ندارند، بلکه خود را «جنس دوم» پذیرفته و مردها را اختیاردار خود می‌دانند و حتی در بیشتر شهرها پروژه‌های توانمندسازی زنان تطبیق نشد و پول پروژه در جیب آدم‌های فرصت‌جو و مافیا رفت.نگرانی دیگری نیز وجود دارد که اگر زنان افغانستان در میدان تنها بمانند و از طرف مردهای تحصیلکرده و نهادهای حقوق بشری حمایت نشوند؛ مطمئنا که طالبان موفق می‌شوند در برابرشان ایستادگی کنند و به رفتارهای خشونت‌آمیز خود ادامه دهند. چراکه طالبان بیشتر ازآنکه حاکمان بالفعل باشند، نیروهای خودسر جنگی‌اند که همیشه در دره‌ها و کوه‌ها جنگ کردند و انسان کشتند و اعمال ضدبشری انجام دادند. حال ما اگر از آنان توقع داشته باشیم که به حقوق انسان و حقوق زنان احترام بگذارند، به نظرم توقع بیجایی است. زنان برای اینکه اعتراضات خود را موفقانه به پیش ببرند، باید ا اکثریت مردم را با خود داشته باشند. باورهای مردم را در نظر بگیرند و از طرق‌ مختلف چه رسانه‌ها و چه شیوه‌های دیگر اهداف خود را تشریح و هم‌رسانی کنند. شاید دلیل عدم همراهی مردها در تظاهرات بیشتر ترس از خشونت طالبان است. مردم از دوران قبل خاطرات بسیار بدی دارند. ما حتی در دوران جمهوریت بیشترین قربانی را در سطح جهان، از مردم در افغانستان داشتیم. این طالبان بودند که مردم را در مساجد، مکاتب و در مسیر شاهراه‌ها و در تجمعات اعتراضی و مدنی بدون ارتکاب جرمی هدف قرار می‌دادند. حالا هر کار ناجایزی از دست اینها برمی‌آید و ما در طول مدتی که آنها حکومت را در دست گرفته‌اند، شاهد ترور و کشتار و قتل‌های هدفمند مردها و زن‌ها هستیم و شاید به همین دلایل است که اکثریت مردم از طالبان ناراضی هستند. وقتی به‌عنوان یک زن به شرایط این‌روزهای افغانستان نگاه می‌کنم، بر این باورم که از شریعت به انواع مختلف استفاده سوء صورت گرفته و مقصر اصلی هم مردان دینی هستند، چون از سر ناآگاهی یا حفظ منافع شخصی خود، «دین» را معرفی نکرده‌اند. تمام تمرکز آنها روی پوشش و بدن «زن» است و همیشه کوشش کردند که به نحوی ما را «جنس دوم» معرفی کنند. در قدم دوم سنت‌ها و باورهای اشتباه مردم افغانستان است، خصوصا یک قشر افراطی و تندرو که فعالیت‌های زن را محدود به «خانه‌داری» و «اولادداری» می‌دانند.مسئله سوم «احساس خطر» است؛ طالبان از «آگاهی» و «قدرت‌گرفتن» زن ترس دارند تا مبادا جایگاهشان را از دست بدهند. با توجه به اینکه فرهنگ جامعه افغانستان، «مردسالاری» است و اگر یک خانواده کوچک را در نظر بگیریم؛ از یک خانواده کوچک تا سطح اجتماع، مردها همیشه حکومت کردند و خود را اختیاردار عام و تام می‌دانند بدون آنکه درباره این حق و حقوق بحثی صورت بگیرد و گفت‌وگویی شود. به‌عنوان یک زن مبارز از سازمان‌های حقوق بشری و نهادهای مدافع حقوق زن می‌خواهم زنان افغانستان را تنها نگذارند و فریب مکاری‌های طالبان را نخورند... .

*نفیسه بهار، زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه کابل خوانده، اما علاقه زیادی به خبرنگاری و کارهای رسانه‌ای داشته است. او پس از دانشگاه در تلویزیون‌های زن و کوثر و بعضی از رسانه‌های چاپی همکاری خبری داشته است.