دنیا چگونه کار میکند؟
هفته گذشته در کنگره سالانه سازمان سکته مغزی اروپا چند مقاله مهم ارائه شد که تأثیرات مهمی بر درمان سکته مغزی در دنیا خواهد گذاشت. از آنجا که بسیاری از سیستمهای ما متروپلهایی در حال فروپاشی اما بیصدا هستند، خواستم نحوه کار ساختاری که میشناسم و راههای درمان سکته مغزی را کشف میکند و به اجرا درمیآورد، توضیح و تلویحا به تفاوتهایمان اشاره کنم.
هفته گذشته در کنگره سالانه سازمان سکته مغزی اروپا چند مقاله مهم ارائه شد که تأثیرات مهمی بر درمان سکته مغزی در دنیا خواهد گذاشت. از آنجا که بسیاری از سیستمهای ما متروپلهایی در حال فروپاشی اما بیصدا هستند، خواستم نحوه کار ساختاری که میشناسم و راههای درمان سکته مغزی را کشف میکند و به اجرا درمیآورد، توضیح و تلویحا به تفاوتهایمان اشاره کنم.
سازمان سکته مغزی اروپا زیرمجموعه سازمان جهانی سکته مغزی است و از انجمنهای سکته مغزی کشورهای مختلف اروپا تشکیل شده است. این انجمنها عمدتا انجمنهای علمی هستند؛ به این معنا که اولویتهای تحقیقاتی در سکته مغزی را تعیین و خود تلاش میکنند این تحقیقات را که در درجه اول به درد مسائل درمانی آن کشور میخورند، سازماندهی کنند. بهعلاوه راهنما (گایدلاین)های درمان در آن کشور، یعنی بهترین شیوههای درمانهای مختلف را تعریف و تعیین کنند. این انجمنها البته با تعریف گایدلاینهای درمانی اساسیترین قدم برای تعیین تعرفه را هم برمیدارند اما منافع پزشکان از سوی سندیکاهای ایشان حمایت میشود و نه انجمنهای علمی. بهعلاوه نظام پزشکی این کشورها در تعیین حداقل و حداکثرهای تعرفه نیز دخالت مستقیم دارد. یکی از اهداف اقدامات نظام پزشکی و سندیکاها هم این است که انجمنهای علمی به کارهای پیشگفته بپردازند، نه به مسائل صنفی. سازمان سکته مغزی اروپا هر سال یک کنگره برگزار میکند. در جریان این کنگره آخرین مقالات در زمینه سکته مغزی ارائه میشوند و دورههای بازآموزی برای متخصصان مغز و اعصاب برگزار میشود. هزینه این کنگره به دقت محاسبه شده و بهطور شفاف بهصورت حق شرکت در کنگره پرداخت میشود. هزینه شرکت در این کنگره به شکل آنلاین 500 یورو بود. این هزینه گاه توسط شرکتهای دارویی برای شرکتکنندگان، بهخصوص شرکتکنندگان خارجی پرداخت میشود. سطح علمی کنگره باید در حدی باشد که شرکتکنندگان این مبلغ را بپردازند. در بسیاری از کشورها این دولتها هستند که برای پزشکان تحت سهمیه خاصی این مبالغ را میپردازند. در بسیاری از کشورها هم شرکتها موظفاند مبلغ پرداختی برای شرکتکنندگان را به بیمارستانهای آنها بپردازند، نه به خودشان. هدف آن است که شرکتها فقط از نسخهنویسانشان حمایت نکنند، اما هیچگاه این سیستم کاملا رضایتبخش نیست.
یکی از مقالات ارائهشده مهم در کنگرهای که هفته گذشته برگزار شد، ارائه نتیجه نهایی مطالعه چندملیتی استفاده از تنکتپلیز در سکته مغزی حاد بهجای تیپیای (که اکنون درمان استاندارد محسوب میشود) بود. چندین کشور از اقصی نقاط جهان از آمریکای لاتین تا چین و هلند (که محققان اصلی آنجا هستند) و... (به استثنای کشور ما، غایب همیشگی مطالعات بینالمللی) در این مطالعه که چندین سال طول کشیده بود، شرکت کرده بودند. به بیماران سکته مغزی حادی که مراجعه کرده بودند، بدون اینکه طبیب یا بیمار بدانند چه دارویی تزریق شده، در سه ساعت اول یا تنکتپلیز یا تیپیای تزریق شد. 90 روز بعد پزشکانی که نمیدانستند کدام بیمار کدام دارو را دریافت کرده، بیماران را معاینه و با یک فرم ثابت نمره دادند. سپس محققان پاکتها را باز کردند و تأثیر داروها را مورد بررسی قرار دادند. نتیجه درخشان بود؛ داروی تنکتپلیز حداقل به اندازه اکتیلیز بود. آمارها بهتربودن را نشان میداد ولی با احتیاط فقط در مورد کمترنبودنش با اطمینان اظهارنظر شد. کمتر از پنج درصد بیماران 90 روز بعد در دسترس نبودند (آماری که برای کشور ما امکانپذیر نیست)؛ بنابراین آمار عوارض با دقت مورد ارزیابی قرار گرفت که در بین دو گروه متفاوت نبود. تفاوت تنکتپلیز با تیپیای تنها در این است که میتوان آن را با سرعت تزریق کرد اما تیپیای را باید در عرض یک ساعت تزریق کرد. سوای این مسئله هر دو اینها داروهایی هستند که لخته داخل رگ را تا سه ساعت پس از استقرار آن حل میکنند. زمان کوتاهتر تزریق فرصت بیشتری برای بهبود مغز ایجاد میکند و بهعلاوه برای کادر درمان بسیار راحتتر است، همین! اکتشاف کوچکی به نظر میرسد اما از کنار هم قرارگرفتن یا روی هم سوارشدن همین ذرات بسیار کوچک و بسیار واقعی است که دانش شکل میگیرد و قوام مییابد؛ ساختارهایی محکم و استوار که ذاتا جهانی و بینالمللی هستند و نهتنها باعث بهبودی بیماران میشوند بلکه برجها را هم قوام میبخشند و به یکسان و با گشادهدستی، البته با تساهل هم در اختیار باورمندان و ناباوران به دانش قرار میگیرند. از هرچه بگذریم باور به راهکار دانش مهمترین نکته است. کسی که به دانش باور عمیق داشته باشد، نمیتواند آنقدر احمق یا بدخواه باشد که جان دهها نفر انسان بیگناه و زندگی خود را در معرض خطر قرار دهد. تازه معلوم نیست در کار پزشکی که نتایج بهزودی معلوم نمیشوند، ناباوری به دانش و رعایتنکردن تکتک جزئیاتی که برشمردم، چه نتایجی به بار آورده و میآورد؛ البته بیصدا و بدون گردوخاک!
* عضو هیئتمدیره سازمان جهانی سکته مغزی