|

بحران آب می‌تواند فرصت هم باشد

روزبه کردونی، پژوهشگر سیاست‌گذاری عمومی در یادداشتی در روزنامه شرق نوست: تحقیق های سازمان ملل نشان می‌دهد از 30 کشوری که تا 2025 با تنش آبی مواجه خواهند شد، 18 کشور در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا خواهند بود و ایران یکی از این 18 کشور است. میزان دسترسی کشاورزان روز‌ به‌ روز به آب کمتر شده است و بعید نیست که این روند برای آب شرب نیز اتفاق بیفتد. این بحران سال‌هاست در برخی از استان‌های کشور از بحران زیست‌محیطی به بحرانی همه‌جانبه (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی) در زندگی روزمره برخی از هم‌وطنان تبدیل شده است. یک روز در خوزستان، یک روز در اصفهان، یک روز در یزد، یک روز در چهارمحال‌وبختیاری و... مسئله آب به مسئله اصلی همگان تبدیل می‌شود. بنابراین بحران آب قطعا نقطه عطفی در تاریخ سرزمینی و تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران خواهد شد. در این چارچوب، جان کلام این یادداشت این است که اگر ساحت سیاست‌گذاری همراه با محافل دانشگاهی و نخبگانی و همچنین شهروندان و فعالان مدنی، انتخاب هوشمندانه و تصمیمی سخت اتخاذ کنند، آنگاه مسئله و بحران آب در ایران می‌تواند به‌مثابه یک فرصت نیز تلقی شود. رویکرد سیاست‌گذاری عالمانه شواهد‌محورِ شهروندمدار مبتنی بر شناخت دقیق از مسئله و ایجاد یک اجماع و ائتلاف فراگیر و پرهیز از ورود به منازعات سیاسی با تعهد به گفت‌وگوی اجتماعی در مسئله آب، می‌تواند فرصت‌ها و دستاوردهای زیر را با خود همراه داشته باشد:

1- تغییر رویکرد و تصمیم خلاق؛ تا زمانی که وضعیت را می‌توان مدیریت کرد، کمتر دولتی دست به اتخاذ تصمیمات سخت می‌زند و اهمال در اصلاحات همچنان ادامه دارد. در حال حاضر، مسئله آب جایی برای به تعویق انداختن تصمیمات سخت و غفلت نگذاشته است. تغییر رویکرد به سمت سیاست‌گذاری شواهد‌محور و شهروندمدار و اجتناب از درافتادن در دام بوروکراسی توجیه‌گر و شهودمحور در رابطه با آب، می‌تواند تجربه‌ای موفق برای سایر حوزه‌ها نیز به ارمغان بیاورد.

2- همدلی؛ بخشی از جامعه کم‌وبیش با مسئله آب به‌طور غیرمستقیم درگیر‌ هستند، اما در آینده نزدیک به نظر می‌رسد تمام آحاد جامعه با مسئله آب درگیر باشند و این خود محلی برای مناقشه‌های جدی در میان مناطق مختلف در کشور خواهد بود. بنابراین در این زمان با تکیه بر سیاست‌گذاری گفت‌وگومحور می‌توان بین دولت و مردم و بین اقوام مختلف یک پروژه مشترک تعریف کرد که فهم مشترک، همدلی و مدارا را گسترش دهد.

3- همبستگی ملی؛ مناسبات آبی کشورهای آسیای میانه، به‌ویژه افغانستان، عراق و ترکیه، برای ایران بسیار مهم است. با توجه به اهمیت مسئله آب، اتحاد و انسجام داخلی و افزایش همبستگی ملی در مسئله آب می‌تواند شکل بگیرد که یاری‌دهنده کیان و منافع ملی کشور نیز هست.

4- تصحیح فرایند اجرا؛ خروج از رویه‌های شکست‌خورده و چارچوب بوروکراسی فعلی و تجربه یک سیاست شهروند‌مدار در رابطه با آب می‌تواند به دیگر حوزه‌ها نیز تسری یابد؛ بنابراین در تاریخ سیاست‌گذاری کشور، آغازی برای رفع و اصلاح بوروکراسی فعلی خواهد شد. در حال حاضر نظام حکمرانی در کشور با مشکلاتی مانند نحوه تصمیم‌سازی، سلسه‌مراتب اقتدار و مسئولیت، هماهنگی برای رسیدن به اهداف و پایبندی به نقشه راه و هدف تعیین‌شده روبه‌رو است.

5- امکان تجربه برد-برد برای همه استان‌ها؛ حل مشکلات آبی استان‌های کشور، بخصوص خوزستان و اصفهان، به تنهایی امکان‌پذیر نیست. نمی‌توان بدون در نظر گرفتن دیگر استان‌ها، مشکل آب در یک استان کشور را حل کرد. وقت آن رسیده که اقوام و مذاهب گوناگون همگی از هویت و درون‌مایه ایرانی خود پشتیبانی کنند. تجربه اینکه مسئله‌ای به طریقی حل شود که همگان برنده باشند و قومی، منطقه‌ای یا استانی احساس تبعیض و محرومیت نسبی نکند، می‌تواند در موضوع آب محقق شود. در همین چارچوب، باید گفت موضع معاون‌اول رئیس‌جمهور در قبال تجمع اصفهان که از تقلیل مسئله به یک منطقه خودداری و تأکید کرده بود باید برای مسئله آب در چهار استان بحرانی تدبیر شود، رویکردی صحیح است که می‌تواند در صورت تداوم و بسط گفت‌وگو در این محور، اعتماد‌آفرین باشد. جمع‌بندی اینکه همان‌قدر که «ایران منتظر آب است»، «مسئله آب نیز منتظر تدبیر است». باور دارم اگر رویکرد ساحت سیاست‌گذاری به مسئله آب عالمانه، شهروندمدار و شواهد‌محور باشد و از افتادن در دام خطاهای تکراری و اعتماد به «بوروکراسی ناتوان در حل مسئله» اجتناب شود، مسیر مواجهه با مسئله آب می‌تواند به فرصتی برای ارتقای اعتماد و امید اجتماعی و گسترش توانمندی در تصمیم‌گیری برای مواجه‌شدن با مسائل بدخیم تبدیل شود.