دغدغه سیاسی
اگر به فضای عمومی، اعم از مجازی و حقیقی نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم که از صد واحد کوشش و زمانی که صرف نظردادن درباره جامعه میشود، شاید بیش از ۹۰ درصد آن مطالب انتقادی در قالب تخطئهکردن، بدگویی، ناامیدکننده و دستانداختن است. بقیه آن را میتوان در ذیل نقدها و مطالب آموزنده طبقهبندی کرد.
اگر به فضای عمومی، اعم از مجازی و حقیقی نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم که از صد واحد کوشش و زمانی که صرف نظردادن درباره جامعه میشود، شاید بیش از ۹۰ درصد آن مطالب انتقادی در قالب تخطئهکردن، بدگویی، ناامیدکننده و دستانداختن است. بقیه آن را میتوان در ذیل نقدها و مطالب آموزنده طبقهبندی کرد. در مقابل، توصیفی جامع از وضع موجود که بتواند راهبردی مؤثر را نشان دهد و از فهم جامعه گرهگشایی کند، به ندرت دیده میشود و از آن کمتر، مطالبی است که بهطور دقیق به راهبرد سیاسی برای برونرفت از این وضعیت اشاره کند.
بنابراین بهعنوان یک شهروند معتقدم باید از مرحله اول بهکلی عبور کرد و با توجه به وضعیت ناخرسندکننده جامعه، توصیفی از وضع موجود ارائه کرد و از آن مهمتر با درسآموزی از گذشته، توضیح داد که بر اساس آن توصیف، چه راهبردی را برای عبور از این وضع پیشنهاد میکنیم؛ عبور به سوی جامعهای پایدار که متضمن توسعهای عادلانه باشد. بنابراین تعیین هدف و توصیف وضع و ارائه راهبردی ممکن و مطلوب برای تحقق آن هدف، باید دغدغه اصلی سیاست باشد.
بااینحال، این راهبرد باید بهگونهای تعریف شود که خالی از ابهام و نیز محتاطانه باشد. بالابودن درجه ریسک آن از یک سو قدرت بسیجکنندگی نیروها را ندارد و از سوی دیگر عوارض جمعی آن احتمالا زیاد خواهد شد. هر راهبردی باید از نظر سه مؤلفه مورد ارزیابی قرار گیرد؛ قدرت بسیجکنندگی و پایداری راهبرد، هزینههای قطعی و احتمالی آن و منافع قطعی و احتمالی آن.
بهطور مشخص معتقدم راهبرد سیاسی حتما باید بهگونهای باشد که هزینههای قطعی و احتمالی آن پایین باشد. بهطور طبیعی، چنین راهبردهایی منافع کوتاهمدت زیادی هم نخواهند داشت و قدرت بسیجکنندگی و البته پایدار آنها نیز بیشتر است. در این راهبرد، خشونتپرهیزی برای پایداری و کاهش هزینهها ضروری است. از اینرو، ایدهای که بهعنوان کلیت یک راهبرد پیشنهاد میکنم، تغییر رویکرد سنتی مبارزهمحوری در امر سیاست است. منظور از مبارزهمحوری یعنی ابتدا دوقطبی دیو و فرشته، خیر و شر، خدا و شیطان ایجاد کرده و سپس به تهییج افراد برای حذف و شکست دیو و شیطان و برکندن بساط ظلم و شر با تکیه بر ارادههای فردی و جمعی و تحمل هزینه اقدام کرد. این نگاه بیش از یک قرن در ایران برقرار بوده و جز کینهورزی، حذف، تقابل، شکست و بازگشت به نقطه اول، نتیجه دیگری نداشته است.
بنابراین، تغییر گفتمان، ادبیات و رفتار مبتنی بر ستیز و تقابل و دوقطبیکردن امور، مهمترین اقدامی است که باید در پیش گرفت. تبیین این دیدگاه و کوشش برای ایجاد توافق جمعی حول آن، دغدغه اصلی این روزهای بنده است.