|

نشست تغییرات اقلیم گلاسکو COP26

بدون شک مهم‌ترین رویداد زیست‌محیطی سال را باید بیست‌‌وششمین کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد (COP26) در گلاسکو بدانیم. این نشست با یک سال تأخیر (به دلیل بیماری عالم‌گیر کرونا) آغاز و بعد از دو هفته تلاش و کشمکش جدی بین طرف‌های ذی‌نفع با انتشار بیانیه‌ای به کار خود پایان داد. این کنفرانس سومین نشست طرف‌های توافق‌نامه پاریس در چارچوب این توافق‌نامه بود که همه کشورها هر پنج سال یک‌ بار تعهدات ملی خود را برای کاهش تغییرات آب‌وهوایی ارائه و بازبینی می‌کنند.

بدون شک مهم‌ترین رویداد زیست‌محیطی سال را باید بیست‌‌وششمین کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد (COP26) در گلاسکو بدانیم. این نشست با یک سال تأخیر (به دلیل بیماری عالم‌گیر کرونا) آغاز و بعد از دو هفته تلاش و کشمکش جدی بین طرف‌های ذی‌نفع با انتشار بیانیه‌ای به کار خود پایان داد. این کنفرانس سومین نشست طرف‌های توافق‌نامه پاریس در چارچوب این توافق‌نامه بود که همه کشورها هر پنج سال یک‌ بار تعهدات ملی خود را برای کاهش تغییرات آب‌وهوایی ارائه و بازبینی می‌کنند. دو رویداد مهم، بسیاری را امیدوار کرده بود که این نشست می‌تواند پس از رکودی چند‌ساله‌، باعث ظهور تحولی کیفی در مسیر توجه به اصلی‌ترین مخاطره‌ای که نسل بشر را تهدید می‌کند، باشد. از یک سو تغییرات سیاسی در آمریکا برخی را امیدوار کرده بود که با بازگشت این کشور به تعهدات خود در کنفرانس پاریس، می‌توان در جهت بهبود شرایط منتظر تحولی جدی بود. از سوی دیگر، آخرین گزارش «هیئت میان‌دولتی تغییرات اقلیمی» موسوم به IPCC که مدتی قبل از نشست گلاسکو منتشر شده بود، عمق مخاطرات زیست‌‌محیطی و مسئله تغییر اقلیم را بسیار جدی‌تر از آنچه پیش‌بینی می‌شد، ترسیم کرده بود. رهبران و سران سیاسی، شرکت‌های عظیم جهانی و سازمان‌های بین‌المللی در پایان نشست خود پذیرفتند افزایش دما بیشتر از ۱.۵ درجه سانتی‌گراد برای زمین هولناک است و فقط به دو تصمیم جدی بسنده کردند؛ اول سعی در پیشگیری از روند کنونی تخریب جنگل‌ها (به‌عنوان اصلی‌ترین عامل طبیعی تثبیت کربن) و دوم کاهش گاز متان که تنها ۲۵ درصد از گازهای گلخانه‌ای را تشکیل می‌دهد. هر‌چند مکانیسم‌های دقیق اجرائی، مالی و کنترلی نیز برای این دو تعهد تاکنون ارائه نداده‌اند و این در حالی است که اصلی‌ترین (۷۵ درصد) عامل گرمایش کره خاکی، گازکربنیک حاصل از سوخت‌های فسیلی است. 

به زبانی دیگر، آنها در قبال خطر انقراض تدریجی بشر که نتیجه اقتصاد انرژی فسیلی است، به هشدار و کاهش روند تخریب جنگل‌ها و گاز متان بسنده کرده و درباره محدودیت جدی در استفاده از انرژی فسیلی، به‌خصوص زغال‌سنگ که منشأ بیش از ۳۷ درصد از دی‌اکسیدکربن است نیز به اجماع دست نیافتند. در تحلیل شرایط باید اذعان کرد شرایط جهانی بسیار پیچیده شده و کشمکش اصلی بر سر پرداخت هزینه‌های کاهش گازهای گلخانه‌ای بین کشورهای توسعه‌یافته و اقتصادهای در حال ظهور بود. دانشمندان زیست‌محیطی و متخصصان تغییرات اقلیمی ادامه روند موجود را بسیار خطرناک و مهلک توصیف کرده‌اند. افزایش دمای کره زمین بیش از یک‌و‌نیم درجه، شرایط آب‌و‌‌هوایی زمین را به موقعیتی سوق خواهد داد که بازگشت‌ناپذیر بوده و در ادامه امکان ادامه حیات نوع بشر روی این کره خاکی عملا ناممکن خواهد بود. نکته مهم‌تر آنکه تأثیر این شرایط مهلک برای کلیه کشورها و ساکنان مناطق مختلف زمین یکسان نخواهد بود و تفاوت عمیق و فاحشی بین ثروتمندان و فقیران در سطح جغرافیایی و ملی به وجود خواهد آمد و برخی از کشورها به کلی از صفحه روزگار محو خواهند شد. گزارش «هیئت میان‌دولتی تغییرات اقلیمی» موسوم به IPCC پیش‌بینی کرده «دمای زمین تا سال ۲۰۴۰ نسبت به دوران پیشاصنعتی ۱.۵ درجه افزایش خواهد یافت و اگر در سال‌های آینده از میزان تصاعد کربن کاسته نشود، این پدیده زودتر از زمان پیش‌بینی‌شده از مرز قابل تحمل خواهد گذشت». به ‌همین ‌دلیل، برخی معتقدند کنفرانس تغییر اقلیم گلاسکو یا باید عملا متعهد به «اقدام» عملی باشد یا با سکوت خود پذیرای «انقراض» تدریجی بشریت از کره خاکی! با تکیه بر همین گزارش، سازمان ملل متحد و دبیر‌کل این سازمان به صورت مکرر از رهبران سیاسی جهان درخواست کردند باید قبل از آنکه دیر شود تصمیمی سرنوشت‌‌ساز و جدی از سوی آنان اتخاذ شود. این در حالی است که اقدامات ضعیف و سست سیاست‌مداران جهان، به‌ویژه کشورهای ثروتمند، در عدم پایبندی به تعهداتشان باعث شده دبیر‌کل سازمان ملل متحد نیز اعلام کند جهان با خطر عدم موفقیت این اجلاس روبه‌رو است و از کشورهای ثروتمند بخواهد به تعهداتشان عمل کنند. شاید یکی از عوامل اصلی تغییرات اقلیمی، استفاده از سوخت‌های فسیلی به‌ویژه زغال‌سنگ باشد که منشأ بیش از 75 درصد از دی‌اکسیدکربن و ظهور پدیده گلخانه‌ای است و محدودکردن مصرف انرژی‌های فسیلی به‌خصوص زغال‌سنگ، اصلی‌ترین چالش در کنترل این فرایند و مهم‌ترین عامل کشمکش در بین کشورهای درحال‌توسعه و ثروتمند جهان است. این یک واقعیت است که ادامه اقتصاد زغال‌سنگ، نفت و گاز طبیعی، عامل اصلی توقف روند زندگی و توسعه بشر و در نهایت انقراض بشریت خواهد بود. اهمیت کنفرانس‌های COP این است که برخی از آنها در واقع تحولی جدی و تفاوتی ماهوی ایجاد می‌کنند، اما همواره تصویب قوانین جهانی مبتنی بر اجماع است؛ به این معنا که همواره عضو ناخرسند مانع حرکت و پیشبرد خواست و مصلحت جهان است. هر‌چند کنفرانس گلاسکو این توان بالقوه را داشت که با بهره‌گیری از گزارش‌های علمی، تعامل کنشگرهای اجتماعی و فشار افکار عمومی، به‌عنوان تنها مکانیسمی که در حال‌ حاضر بشریت برای مقابله با خطر انقراض خودش در دست دارد، دیپلمات‌ها را متقاعد کند تصمیمات جدی‌تری در مقابله با وضعیت موجود بگیرند. بااین‌حال، حضورنداشتن رؤسای جمهور چین، روسیه، برزیل و بسیاری از کشورها در کنفرانس گلاسکو و تلاش‌های برخی کشورهای صنعتی جهان برای استفاده از این نشست به‌منظور پیشبرد مقاصد سیاسی خود، تأییدکننده نبود اراده سیاسی در رهبران جهانی برای حل مشکل بوده و مؤید پیش‌بینی مأیوسانه دبیر‌کل سازمان ملل در موفقیت و دستاورد عملی این اجلاس است. طرح مسائل سیاسی و حاشیه‌ای در زمینه رقابت‌های امنیتی و تجاری از سوی رئیس‌جمهور آمریکا و هم‌پیمانان وی در مواجهه با چین و روسیه نیز باعث شد زمینه و بستری مساعد برای گفت‌وگوهای سازنده به وجود نیاید. در کنار رهبران سیاسی، بزرگ‌ترین ثروتمندان جهان که بخش خصوصی را نمایندگی می‌کردند، همچون صاحبان کمپانی‌های مایکروسافت و آمازون نیز در این نشست شرکت داشتند و در کنار قول‌های مساعدی که به‌منظور دستیابی به اهداف این اجلاس می‌دادند، سعی اصلی‌شان در به‌دست‌آوردن فرصت‌هایی بود که در کسب‌و‌کار خود می‌توانستند از آن بهره‌مند شوند. میزبان این اجلاس (بریتانیا) نیز که بعد از جدایی از اتحادیه اروپا (برگزیت) با بحران مالی و پولی و فرار بانکداران از این کشور درگیر است، سعی فراوانی کرد که بتواند هم کسب اعتبار جهانی کرده و هم سیستم مالی و بانکداری خود را برای حمایت از کسب‌و‌کارها و فعالیت‌های همسو با حفظ محیط زیست بازسازی و تحریک کند. با وجود تلاش‌های فراوان و گفت‌وگوهای گسترده‌ای که شرایط بحرانی را بیش از پیش به تصویر کشید، ضعف کلی این نشست، نه‌تنها در برآورده‌کردن انتظارات جامعه بشری و به‌خصوص جوامع فقیر و کشورهای در‌حال‌توسعه نسبت به بهبود شرایط و معضلات اقلیمی بود، بلکه بار دیگر و پس از تجربه ناموفق جهانی در مواجهه با ویروس کرونا، ناکارآمدی و ناکارایی ساختار سیاسی-امنیتی و اقتصادی کنونی حاکم بر جهان در مواجهه با بحران‌های اساسی را‌ که انقراض نوع بشر را با خود به همراه دارد، مشهود کرد.