|

چاله اصولگرایان

روزگار اصلاح‌طلبی حتی اگر به‌ لحاظ فکر و نظر سپری نشده باشد، از حیث حضور عملیاتی در مناصب سیاسی و اجرائی به پایان رسیده است. این درست است که برخی تنگ‌نظری‌ها، ردصلاحیت‌ها و کنارزدن‌‌ها این فرایند را رقم زده؛ اما رفتار بخش مؤثری از اصلاح‌طلبان نیز شیب حذف جریان را سرعت بخشیده که جای بحث آن اینجا نیست.

روزگار اصلاح‌طلبی حتی اگر به‌ لحاظ فکر و نظر سپری نشده باشد، از حیث حضور عملیاتی در مناصب سیاسی و اجرائی به پایان رسیده است. این درست است که برخی تنگ‌نظری‌ها، ردصلاحیت‌ها و کنارزدن‌‌ها این فرایند را رقم زده؛ اما رفتار بخش مؤثری از اصلاح‌طلبان نیز شیب حذف جریان را سرعت بخشیده که جای بحث آن اینجا نیست. نتیجه اینکه در انتخابات مجلس در سال 1398 و پس از آن در انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 1400 اصلاح‌طلبان کاملا از صحنه حذف شدند و تقریبا هیچ فعالیت مثمرثمری از آنها مشاهده نمی‌شود. بعد از روی‌کارآمدن دولت آقای رئیسی، اصلاح‌طلبان تا مدتی به سکوت گذراندند و حتی بنا را بر تعامل گذاشتند؛ اما به‌زودی دریافتند قرار نیست به بازی گرفته شوند. تعبیر پرکاربرد «بانیان وضع موجود»، معنایش این است که حتی اصولگرایان غیرهمسو با دولت نیز محلی از اعراب ندارند، چه برسد به اصلاح‌طلبان. خوب یا بد، خوشایند یا ناخوشایند، الان دیگر تخته جماعت اصلاح‌طلب وسط نیست و همه تصمیمات در دایره بسته‌ای اتخاذ می‌شود که اصولگرایان (البته همه آنها) در آن سهم دارند. در شرایط فعلی اصلاح‌طلبان به‌ دلیل گناهانی که از گذشته به آنها نسبت داده می‌شود (نظیر اباحه‌گری، غرب‌زدگی، بی‌دینی، بی‌توجهی به ارزش‌ها و...) نمی‌توانند وسط میدان باشند. حتی اگر وارد نقد دولت سیزدهم شوند، به‌ دلیل سوابقی که از آنها ذکر شد، محکوم‌اند و حق حرف‌زدن ندارند.

***

اصولگرایان اکنون قدرت بلامنازع هستند و همین می‌تواند به پاشنه آشیل آنها تبدیل شود. 

تاکنون رقیبی وجود داشت که همه کاسه‌وکوزه‌ها را سر او خراب کنند و حتی کج‌بودن زمین را به گردنش بیندازند؛ اما بعد از این چه؟ وقتی تاریخ مصرف «بانیان وضع موجود» تمام شود، چه می‌کنند؟ دشمن خارجی هم که به‌ دلیل حاکمیت یکدست، قدرت نفوذش بسیار کم می‌شود و تقصیرها را نمی‌توان به آن سو حواله داد؛ پس کار سخت خواهد شد و ناگزیر، جریان اصولگرا باید دشمن فرضی بتراشد و تنها در مانورها به سمت آن شلیک کند. چند بار می‌توان از این رزمایش‌ها برگزار کرد و برای پیروزی کف زد؟

* * *

باورم آن است که ما اصولگراها به این وضع نیندیشیده‌ایم، چه برسد به اینکه برایش چاره پیدا کنیم. از طرفی، اصولگرایی هیچ دیگی را بار نمی‌گذارد مگر اینکه حتی برای سر‌رفتن آن از پیش بهانه تراشیده باشد. در همین‌ راستا است که می‌بینیم ناگهان و کاملا دور از انتظار، چند رسانه اصولگرا به دولت می‌تازند. بهانه هم تا دلتان بخواهد موجود است و چه دستاویزی نقدتر از گرانی و تورم و افزایش روزافزون قیمت ارزاق و خودرو؟ نه گمان کنید این انتقادها با برنامه‌ریزی قبلی و در جریان یک پروژه یا پروسه تعریف‌ شده باشد. با شناختی که از جریان اصولگرایی دارم، اصلا این‌طور نیست. قضیه از این قرار است که طبق عادت همیشگی، باید تقصیر را به گردن کسی انداخت و چون مقصری نزدیک‌تر از دولت نیست، پس باید به آن هجوم آورد. این اتفاق با شیبی ملایم ادامه خواهد داشت و انتقادها کم‌کم تیز می‌شود. دولت و شخص آقای رئیسی تا مدتی سعی می‌کند آن را مدیریت و مهار کند؛ اما فشار افکار عمومی عرصه را تنگ خواهد کرد. حتی اگر دولت بتواند مشکلات معیشت را به‌ طور نسبی حل کند، مطالبات دیگری از درون خود جریان اصولگرا بیرون خواهد زد و دولت را به گوشه رینگ خواهد برد. در واقع اصولگرایان با فن خودشان خاک خواهند شد.