|

به جای دوقطبی هم‌گرایی بسازیم

تصاویری که این روزها از به‌هم‌خوردن آستانه صبر و تحمل در تعاملات اجتماعی به بیرون و فضای مجازی درز می‌کند، بیش از آنکه بخواهد نمایی از یک آشفتگی اجتماعی باشد، تصویری از درد و رنجی را به رخ می‌کشد که می‌توانم بگویم در نوبه خود از حیث تاریخی بی‌نظیر باشد.

تصاویری که این روزها از به‌هم‌خوردن آستانه صبر و تحمل در تعاملات اجتماعی به بیرون و فضای مجازی درز می‌کند، بیش از آنکه بخواهد نمایی از یک آشفتگی اجتماعی باشد، تصویری از درد و رنجی را به رخ می‌کشد که می‌توانم بگویم در نوبه خود از حیث تاریخی بی‌نظیر باشد. ما مردمی هستیم که این روزها غم‌ها و مصیبت‌های مشترکی را تجربه می‌کنیم. همه فارغ از رنگ و نژاد و جغرافیا در اندوه تورم مچاله شده‌ایم. تورم بی‌رحم‌ترین پدیده‌ای است که می‌تواند شیرازه زندگی و معیشت یک ملت را در هم بپیچد. خانوار یا افراد بهره‌مند از زندگی استاندارد و نیمه‌استاندارد اقتصادی که زخمی تورم نباشند، مگر چند درصد از جمعیت ایران را به خود اختصاص داده‌اند؟ بی‌شک حجم عظیم ایرانیان در شرایط فعلی خسته و افسرده تورم هستند. این نکته را نیز باید در نظر گرفت که تازیانه تورم آن‌قدر از حیث روحی و روانی نیز زخم می‌زند که در مواجهه با آن نمی‌توان فقیر و غنی را جدا کرد. دشمنی‌های تحمیلی، تحریم‌ها، فقدان شادی مولد، ناامیدی و شاید ده‌ها گره دیگر در کنار تورم در میان همه ما شهروندان وجود دارد، آن وقت در همهمه این همه ناخوشایندی‌ها آیا رواست که خود برای خود زخم‌های تازه‌ای ایجاد کنیم؟ آیا نمی‌شد به‌گونه‌ای دیگر قانون عفاف و حجاب را به قوانین موضوعه و اجرای آنها واگذار کرد که این دودستگی در سطح شهر و در میان شهروندان دیده نشود؟ آیا نمی‌شد کمی روغن عقلانیت اجرائی را بیشتر کرد که بخشی از جامعه (به درست یا غلط) احساس بی‌پناهی و شهروند درجه دو بودن نکنند؟ آیا نمی‌شد مطالبات فرهنگی دولت و همچنین بخشی از جامعه را از کلیت اجتماع به‌گونه‌ای پیگیری کرد که این همه تصاویر غمناک تولید نشود و وجدان عمومی را دردمند نکند؟ آیا نمی‌شد حداقل به سخن بزرگانی که مدعی تبعیت از آنها هستیم توجه می‌کردیم و فارغ از هیجان، شعارزدگی و جناح‌بندی و متکی بر عقلانیت و فرهنگ‌سازی مطالبات خود را پیگیری می‌کردیم؟ واقعا نمی‌شد به این فکر کنیم که این روزها همه شهروندان دردهای مشترک زیادی دارند و ما به عنوان مدیران اجرائی دردهای تازه‌ای درست نکنیم و بر تنور دوقطبی‌سازی ندمیم؟

ای‌ کاش حداقل به این پرسش‌ها اندیشه کنیم و بیشتر از این به سمتی نرویم که همسایه در مقابل همسایه بایستد و زخم بر چهره هم بزنند. شهروندان به اندازه کافی در دردسرهای عمیق مشترک غوطه‌ور هستند. اکنون بیش از هر زمان دیگری به بسترهایی نیاز داریم که مردم فارغ از ایدئولوژی‌ای که می‌پسندند باید مرحمی برای رنج‌های یکدیگر شوند. فهم این مسئله البته برای شهروندان نیز بسیار ضرورت دارد. کمی به اطراف توجه کنید آن‌قدر غم هست که بهانه آن بشود در کنار هم زندگی کنیم و برای ترمیم آنها غمخوار هم باشیم. این دوقطبی عجیب در این شرایط بیشتر شبیه یک جنون اجتماعی شده است.