|

سفرهای استانی نمادین یا نمایشی؟

رسانه‌های دولتی از پایان دور اول سفرهای استانی آقای رئیسی در سال اول ریاست‌جمهوری خبر داده‌اند و وعده جدید این است که این اتفاق از سر گرفته می‌شود. سفرهای استانی (به‌ شکلی که وجود دارد) میراث احمدی‌نژاد است که در دوران روحانی نیز کم‌وبیش (به‌ جز زمان شیوع کرونا) تکرار شد و آقای رئیسی نیز به آن همت مضاعف گمارد.

رسانه‌های دولتی از پایان دور اول سفرهای استانی آقای رئیسی در سال اول ریاست‌جمهوری خبر داده‌اند و وعده جدید این است که این اتفاق از سر گرفته می‌شود. سفرهای استانی (به‌ شکلی که وجود دارد) میراث احمدی‌نژاد است که در دوران روحانی نیز کم‌وبیش (به‌ جز زمان شیوع کرونا) تکرار شد و آقای رئیسی نیز به آن همت مضاعف گمارد. حتما دیدار با مردم استان‌ها و شهرستان‌های مختلف پیامدهای مثبتی دارد که شاخص‌ترین آن، احساس مثبتی است که ارزش قائل‌شدن مقامات عالی در شهروندان دور از پایتخت ایجاد می‌کند. با این حال، روشن است که شخص اول اجرائی کشور در یک سفر استانی یک تا یک‌و‌نیم روزه، در مرکز استان اتراق می‌کند یا حداکثر به یک یا دو شهر اطراف سر می‌زند. معنای این رفتار آن است که سفر رئیس‌جمهور، بیشتر جنبه نمادین دارد.

منظور از نمادین صرفا تشریفاتی نیست. لابد در این سفرها در شورای اداری از پیش برنامه‌ها تنظیم می‌شود و تعداد زیادی تصمیم (که قبلا از سوی سازمان‌های ذی‌ربط تأیید شده) در قالب گزارش ارائه می‌شود و با حضور رئیس‌جمهور، مهر تصویب می‌خورد، تکبیر گفته می‌شود و برای اجرا ابلاغ می‌شود. می‌ماند بودجه‌اش که در دولت احمدی‌نژاد، خودش یک چالش بزرگ بود و در دوره روحانی، به وعده‌های مهارشده تبدیل شد و در دولت رئیسی هنوز اطلاعی در دسترس نیست. سفرهای آقای رئیسی، تداعی‌گر دوره احمدی‌نژاد است با این تفاوت که در آن دولت، تراول‌های 50 هزار تومانی بین مردم تزریق می‌شد و امروز چنان پول‌های نفتی بادآورده‌ای وجود ندارد.

اما سفرهای استانی با همه خوبی‌اش (ازجمله آشنایی مستقیم رئیس‌جمهور با مشکلات خاص هر منطقه) پس از مدتی تکراری و بی‌اثر می‌شود و دیگر چنگی به دل نمی‌زند. هرچند ممکن است رئیس دولت، دوست داشته باشد دفعه دوم و سوم برای پیگیری مصوبات قبلی به استان برود؛ اما چون از حرارت اولیه آن کاسته شده، صرفا به تشریفات بسنده می‌شود. با این همه سفرهای استانی در یک حالت می‌تواند فایده میان‌مدت و شاید درازمدت داشته باشد. این حالت آن است که تجربیات سفر و رسیدگی موردی به مشکلات منتج به ایجاد یک سیستم منسجم شود و قالب یک معادله ریاضی را پیدا کند. اگر نه حل موردی مشکلات هیچ‌گاه به وحدت رویه نمی‌انجامد و چون کارها قائم به سفر استانی و حضور شخص رئیس‌جمهور است، به حل مسائل عارضی، محدود و فوری منحصر می‌شود. براساس‌این، سفرهای استانی رئیس‌جمهور باید، در مدتی نه‌چندان بلند با شیب نامناسب کاهش یابد.

سخنان آقای رئیسی در کرمان مبنی بر اینکه دولت از مردم و با مردم است و حضور در جمع مردم را مایه مباهات می‌داند، تا آنجا که برای برانگیختن احساسات شهروندان لازم است، توجیه‌پذیر به‌ حساب می‌آید؛ اما بیش از آن، به پوپولیسم نزدیک می‌شود که آفت بالقوه هر دولتی است.

نکته بعدی اینکه اگر سفرها تبدیل به سیستم نشود، عملا جز افزایش وعده‌ها و نتیجتا بالا‌رفتن هزینه‌ها سودی ندارد؛ به‌خصوص در مواقعی که رئیس‌جمهور در برابر خواسته عده‌ای که دست بر قضا توانسته‌اند خود را به او برسانند، قرار می‌گیرد و دستورات اکید صادر می‌کند. دستور او توقع را بالا می‌برد و چه‌بسا (بنا بر تجربیات گذشته) به‌ دلیل نداشتن اعتبار کافی بر زمین می‌ماند و موجب نارضایتی بیشتر می‌شود.

خلاصه اینکه سفرهای استانی، هم فرصت است و هم تهدید. هم مکان مرتفع است و هم چاله عمیق. هم نوش است هم نیش. هم سود است و هم خسارت. تا رئیس دولت میلش و تدبیرش به کدام سو باشد.