عقلانیت را در هر شرایطی از یاد نبریم
جامعه انسانی به سبب ذات خود همیشه کشوقوسهای زیادی را تجربه میکند و دائم نیز در حال تغییر و برقراری تناسب با تغییرات محیطی است. بیشک درک این تغییرات و فراهمسازی مقتضیات زندگی برای ایجاد تناسب با تغییرات از اهداف اصلی هر کشوری برای توسعه محسوب میشود.
جامعه انسانی به سبب ذات خود همیشه کشوقوسهای زیادی را تجربه میکند و دائم نیز در حال تغییر و برقراری تناسب با تغییرات محیطی است. بیشک درک این تغییرات و فراهمسازی مقتضیات زندگی برای ایجاد تناسب با تغییرات از اهداف اصلی هر کشوری برای توسعه محسوب میشود. جدایی از این روند نیز در همه جای جهان با واکنشهایی همراه خواهد بود یا به تعبیری جامعه انسانی را به ارائه واکنشهای متعدد و متفاوتی وادار میسازد، اما در این میان دو نکته بسیار ضرورت دارد که هرگز نباید نسبت به فهم بیشتر آن توقفی صورت بگیرد؛ یکی آنکه مسئولان و برنامهریزان توسعه و آنهایی که مأموریت دارند تا تناسب میان جامعه انسانی با تغییرات و روزآمدشدگیهای مداوم را تعادل بخشند، باید بدانند که بیتفاوتی نسبت به این روزآمدشدگیها هزینههای سنگینی برای پیشرفت دارد و دیگری شهروندانی هستند که مطالبهگری را اصل میدانند و هرازگاهی صدای مطالبهخواهی آنان به گوش میرسد و بیشک نباید فراموش کنند که اعتراض و مطالبهخواهی اگر پایش از مدنیت عبور کند و به ورطه رادیکالیسم بیفتد، به یقین روند عدالتخواهی و مطالبهجویی را با وقفههایی تاریخی مواجه میکنند. درواقع ما دو نیرو در جامعه داریم که همواره باید بر مدار آگاهی و عقلانیت باشند؛ یکی نیروهایی که باید مطالبات را پاسخ بدهند و دیگری نیروهایی که مطالبه را درخواست میکنند. اولی اگر بیتفاوت باشد، قطعا جامعه دستخوش ناخوشیهای زیادی خواهد شد و دومی اگر مسالمتجویی و مدنیت را از یاد ببرد، قطعا موجب میشود تا کشور از گردونه زندگی طبیعی و ساخت سامانه درخواستهای انسانی عدول کند. به گمانم امروز در جایی ایستادهایم که باید بیتعارف سخن گفت، فارغ از اینکه موجب خوشامد سایرین بشود یا خیر. ایران عزیز ما در نگاه به دو نیروی فوق عملکرد قابلتأملی نداشته است. ما هم در پاسخ به مطالبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بخش بزرگی از مردم عملکرد مطلوبی نداشتهایم و هم نمیدانیم که چگونه و به چه نحوی باید مطالبات را پیگیری کرد.
اینکه مطالبهجویی تبدیل به یک سرسام اجتماعی شود و نمایی از آشوب بیابد، نهتنها مطالبات را به تأخیر میاندازد بلکه از سوی دیگر باعث میشود تا مسیر رفع چالههای مطالبهگری با موانع سختی روبهرو شود. از سوی دیگر سوءاستفادهها را نیز نباید از یاد برد. نیروها و کنشگران سیاسی بارها نشان دادهاند که منافع حزبی را نسبت به هر چیز دیگری ارجح میدانند. مخصوصا اگر شکستهای زیادی را تجربه کرده باشند، بهترین وقت برای بهرهبرداری آنها زمانی خواهد بود که رفتارهای غیرمدنی میاندار دریافت مطالبات اجتماعی و اقتصادی میشوند. اعتراض یک اصل است و هرگز نباید آن را کنار گذاشت. ضامن حیات مدنی هر کشوری اعتراض است اما به همین میزان ضامن مرگ اجتماعی هر کشوری نیز رفتارهای غیرمدنی خواهد بود. برای همین باید بدون تعارف و لکنت هم از مطالبهجویی دفاع کرد و هم مطالبهجویی غیرمدنی را که موجب بهرهبرداری کنشگران سیاسی میشود، نفی کرد. نیروها و مدیران اجرائی نیز باید برای جلوگیری از این سوءاستفادهها آستینها را بالا بزنند تا مسیر انسداد رفتارهای غیرمدنی و سوءاستفادههای سیاسی بسته شود. لطفا برای ناکارآمدیهای اجرائی فکری بکنید. مردم به همان اندازه که نمیتوانند تاوان رفتارهای غیرمدنی در اعتراضات را بدهند، قطعا دیگر تحمل ناکارآمدی را هم ندارند. همه ما مسئول هستیم تا برای ساماندهی این دو نیرو تلاش کنیم؛ یکی آنکه بیاموزیم توجه به مطالبات یک فریضه است و دیگر اینکه از یاد نبریم دستیابی به مطالبات نیازمند عقلانیت ملی، مدنیت و نیفتادن در چالههایی است که برخی کنشگران سیاسی از هر طیف و دستهای میتوانند در ایجاد آن نقش داشته باشند.