برخورد با پزشکان و وکلا چرا؟
برخی گروهها و اصناف خاص، به دلایلی ازجمله احترامی که شخصا یا به واسطه شغلشان دارند، مرجع مردم قرار میگیرند. این به آن معنا نیست که دیدگاهها و تصمیمات اعضای آن گروهها و صنفها کاملا درست و مورد تأیید جامعه است، اما غالب آنها از ویژگی مرجعیت و محبوبیت برخوردارند. به تناسب همین مرجعیت از آنها انتظار میرود در بزنگاههای خاص، وارد میدان شوند و به خدمت خلق درآیند.
برخی گروهها و اصناف خاص، به دلایلی ازجمله احترامی که شخصا یا به واسطه شغلشان دارند، مرجع مردم قرار میگیرند. این به آن معنا نیست که دیدگاهها و تصمیمات اعضای آن گروهها و صنفها کاملا درست و مورد تأیید جامعه است، اما غالب آنها از ویژگی مرجعیت و محبوبیت برخوردارند. به تناسب همین مرجعیت از آنها انتظار میرود در بزنگاههای خاص، وارد میدان شوند و به خدمت خلق درآیند.
مثلا در جریان چند سیل و زلزله که در سالهای گذشته اتفاق افتاد، بعضی چهرههای هنری و ورزشی وارد گود شدند و با دعوت از مردم برای کمک به هموطنان آسیبدیده پیشقدم شدند.
این یک فرصت است که چهرههای مرجع در اختیار جامعه و حاکمیت قرار میدهند تا کارهایی که نیاز به بسیج عمومی دارد، زودتر بهسامان برسد. تجمعهای اعتراضی اخیر لیدر ندارد و به همین دلیل نیز دچار آشفتگی است. سیستم سیاسی نمیداند با چه کسی باید گفتوگو کند و چگونه از مطالبات افراد کف خیابان مطلع شود. از آن سو نیز معترضان پس از مدتی بدون آنکه به نتیجه روشنی برسند، دچار فرسودگی و افسردگی میشوند و چون راهی برای انتقال خواستههایشان ندارند، به لاک سکوت میروند. در نهایت جامعه میماند در انتظار یک جرقه دیگر و تجربه تلخ دیگر. اعتراضات اخیر با سکوت بسیاری از شهروندان و ازجمله نخبگان مواجه شد. عقلای قوم این سکوت را نه به معنی رضایت گرفتند، نه منکر این واقعیت شدند که تجمعها یک فرایند کاملا طبیعی در راستای تحقق مطالبات پیدا و نهفته جامعه است. اخیرا بهطور مشخص دو گروه صنفی از گروههای مرجع، به دلیل حمایت از اعتراضها، مورد برخورد دستگاههای انتظامی و قضائی قرار گرفتند؛ پزشکان و وکلا. هرچند این دو صنف پیشتر نیز مطالباتی حرفهای داشته و از مسئولان درخواست رسیدگی کرده بودند، اما در قضایای اخیر، فرصت را غنیمت شمردند تا از حقوق مردم نیز دفاع کنند.
تجمعات این دو صنف (که قاعدتا و طبق انتظاری که میرود باید آرام و بدون تشنج و فارغ از شعارهای احساسی و تند باشد) متأسفانه تحمل نشد و شماری از پزشکان و وکلا بازداشت شدند. این بازداشتها با هر توجیهی که صورت گرفته باشد، ممکن است نزد افکار عمومی به نسقکشی تعبیر شود تا دیگران نیز جرئت ابراز وجود نکنند. حال آنکه حمایت آنها از برخی اعتراضات میتواند عملا بیلیدربودن تجمعات را جبران کند و توسط دو صنف شناسنامهدار خطدهی شود. به همین دلیل برخورد با آنها عملا کمکی به کاهش تشنج نمیکند. وکلا، چون به قانون و حقوق مسلط هستند، تلاش میکنند راهی قانونی، آرام و غیرخشن برای برونرفت از فضای کنونی بیابند. برخورد با آنها این فرصت را از سیستم سیاسی کشور سلب میکند.