مبانی «حکمرانی نو»
اندیشهها و طرحهای مطلوب اجتماعی که «امکان» تأثیرگذاری مثبت بر روند امور و چالشهای اجتماعی را دارند، فارغ از اینکه چه اذهان و با کدام انگیزه مروج و بانی آنها هستند، باید مورد استقبال عمومی و بهویژه نخبگان، قرار بگیرند.
اندیشهها و طرحهای مطلوب اجتماعی که «امکان» تأثیرگذاری مثبت بر روند امور و چالشهای اجتماعی را دارند، فارغ از اینکه چه اذهان و با کدام انگیزه مروج و بانی آنها هستند، باید مورد استقبال عمومی و بهویژه نخبگان، قرار بگیرند. ازاینرو، این موجز تلاشی برای جلب توجه اذهان و ارادهای دلسوز، دغدغهمند و وطندوست است که دهههاست در تلاش برای استقرار «حکمرانی نو» (ملی و کارآمد) هستند.
اگر درک کنیم و بپذیریم که «عالم سیاست عرصه آنچه ممکن و نه آنچه ایدئال یا آرمان است، آنگاه، با توجه به جمیع شرایط اجتماعی (منطقه و جهانی)، ایده «حکمرانی نو» اندیشه و طرح مطلوبی است و به همین دلیل، ضروری است تا همه دغدغهمندان سلامت، ثبات و توسعه ملی، بدون هیچ قید و شرطی به بحث، تبادلنظر، همفکری و همکاری بهمنظور تولید راهکارهایی عملی و ممکن برای تحقق ایده حکمرانی نو مبادرت کنند. «مشروط به اینکه منظور و هدف از طرح حکمرانی نو، منافع ملی و نه منافع فردی یا جناحی باشد»، آنگاه، وظیفه ملی و اخلاقی همه وطندوستان، صرفنظر از هر قید و شرط یا بهانهای است تا تمام تلاش خود را برای تحقق، اجرا و استقرار حکمرانی نو انجام دهند. باید توجه داشت که طرح ایده حکمرانی نو در التهابات اجتماعی اخیر، ارائه شده است؛ بنابراین، ذهن یا اذهانی که ایده حکمرانی نو را مطرح کردند، بیشک رابطهای علت و معلولی میان ناآرامیها و ناکارآمدی مدیریتی، قائل شدند. به عبارتی، درک کردند که ناکارآمدی مدیریت کلان اصلیترین ریشه وقوع ناآرامیها بوده و برای پیشگیری از مخاطرات اجتنابناپذیر و پرهزینهتر آتی برای برخی جناحها و افراد، ضروری است تا انواع و انبوه چالشهای اجتماعی و ملی بهعنوان دلیل ناآرامیهای اجتماعی را که برآیند ناکارآمدی مدیریت بود، کنترل، مدیریت و حلوفصل کنند. به بیانی طراحان ایده حکمرانی نو برای اولینبار در چند دهه گذشته بهطور ملموس درک و مشاهده کردند که حکمرانی بدون توجه به منافع و اهداف جمعی و ملی، امکانپذیر نخواهد بود. یقینا، بحث و تبیین حکمرانی نو، بسیار فراتر از فضا و مجال یک موجز است اما با این وجود، نکاتی کلی در باب حکمرانی نو ارائه میشود. ازاینرو، با تبیین کلی و مختصر مفاهیم «حکمرانی» و «نو» آغاز میکنیم.
حکمرانی؟ با وجود تغییرات ساختاری و محتوایی (اهداف) نظامهای سیاسی در طول تاریخ جوامع، پدیده حکمرانی، سازوکار تحقق و تأمین انواع نیازها، خواستهها، آرزوها و... جمعی شهروندانِ تحت حمایت یک نظام سیاسی بوده است. به بیانی کاربردی، از آنجا که موجود انسانی توانایی تأمین نیازهای گوناگون خود را به تنهایی ندارد، موجود انسان با ایجاد (بهطور تکاملی) جمع و گروههای کوچک و بزرگ که سازمان حکمرانی (در اجتماعات) نمود خرد، اراده و منافع جمعی تلقی و پنداشته شد، اقدام به ایجاد سازوکاری کاربردی برای تأمین انواع نیازهای جمعی کرد. به عبارتی، ساختار حکمرانی، تدبیر جمعی انسانها برای تأمین انواع نیازها و اهداف جمعی است. به بیانی، سازمان حکمرانی عصاره خرد، اراده و منافع جمعی است.
نو؟ مفهوم نو در مقابل مفهوم کهنه قابل درک است. به عبارتی، کهنه؛ پدیده، امر، چیز، شئ و موضوعی است که پاسخگوی الزامات و نیازهای انسان و جوامع معاصر، متغیر و پیوسته درحالتوسعه را نمیدهد. برای مثال، سفر با شتر روش و ابزاری کهنه و غیرکاربردی است. حفاظت از امنیت کشور با شمشیر روش کهنه و ناکارآمد تلقی میشود یا اعمال اجرائی، آموزشوپرورش، بانکداری، اقتصاد، پزشکی، صنعت و... با اندیشهها، روشها و دادههای قرون پیشین، روشی بسیار کهنه و غیرکاربردی تلقی میشود. بنابراین، اذهان و ارادههایی که به دنبال نو (کاربردی و کارآمد) کردن امور، پدیدهها و شرایط انسانی و اجتماعی هستند، درواقع به دنبال نو (به معنی کارآمد) کردن آنچه مستقر یا موجود است، هستند. ظاهرا، التهابات اخیر اجتماعی برخی اذهان را واداشته تا بپذیرند که ساختار مدیریت کنونی کاربردی و بهروز نیست؛ به بیانی، پاسخگوی ملزومات گوناگون و متعدد زیست اجتماعی شهروندان نیست و ازاینرو برای پرهیز از التهابات آتی ضروری است تا حکمرانی نو (ملی و کارآمد) استقرار یابد.
به گواه شواهد بیشمار تجربی و معاصر، حکمرانی نو (کاربردی)، معطوف به نظم مدیریت کلان سیاسی برآمده از خرد، اراده و منافع ملی (جمعی) است؛ به عبارتی «در حکمرانی نو، منافع و اهداف فردی و جناحی از طریق منافع و اهداف ملی (جمعی) پیگیری میشود» یا به تعبیری، «حکمرانی نو اولویت منافع ملی بر منافع جناحی است». اگر سلامت و توسعه ایران دغدغه واقعی و صادقانه باشد، بیتوجه به جایگاه سیاسی طراحان ایده حکمرانی نو، بسیار کاربردی و در راستای منافع و امنیت ملی خواهد بود، اگر همه «اخراجیهای سیاسی» (احزاب، تشکلها، اصناف، شخصیتها و...) ترویج، مقبولیتبخشیدن، حمایت، اجرا و تحقق «ایده حکمرانی نو» را در دستور کار خود قرار دهند. درک، تشخیص و «قاپیدن» فرصتها، یکی از برجستهترین ویژگیهای انسانهای (سیاستورزان) موفق است. ایده و طرح حکمرانی نو «میتواند» یک فرصت کمنظیر ملی باشد. با این وجود نکتهای مهم و کاربردی که طراحان ایده حکمرانی نو باید به آن توجه کنند، این است که بزرگترین رقیب و مخالف «طرح و ایده مطلوب حکمرانی نو»، سیاستورزانی که هنوز به اندیشهها و طرحهای کهنه حکمرانی اعتقاد دارند، هستند؛ بنابراین برای عملیاتیکردن طرح حکمرانی نو، ضروری است تا طراحان ایده حکمرانی نو، با اقدامات خیرخواهانه، صادقانه و میهندوستانه فعالان، شهروندان و کارگزارانی که معتقد بوده و هستند که حکمرانی کهنه (ناکارآمد) را که در چند دهه گذشته بستر بسیاری از چالشهای اجتماعی و ملی بوده، برای مشارکت در تحقق حکمرانی نو دعوت کنند. از سوی دیگر در صورت وجود «صداقت اخلاقی و ملی»، ضروری است تا همه گروهها، تشکلها، احزاب، شخصیتهای داخلی و خارجنشین و... بدون هیچ قید و شرطی و بیتوجه به تجربیات ناخوشایند گذشته و حال، بهمنظور «عملیاتیکردن ایده حکمرانی نو»، اقدام به ایجاد کانالها و بسترهای گفتوگو، تبادلنظر، همفکری و همکاری با طراحان ایده «حکمرانی نو» کنند.