|

روابط ایران و روسیه

به‌تازگی روسیه با صدور بیانیه‌ای مشترک با اعضای شورای همکاری خلیج فارس گامی شگفت‌انگیز را برداشت. در‌واقع این بیانیه حمایت صریح از امارات متحده عربی در مناقشه ارضی با ایران بر سر حاکمیت جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در خلیج فارس را بیان می‌کند.

به‌تازگی روسیه با صدور بیانیه‌ای مشترک با اعضای شورای همکاری خلیج فارس گامی شگفت‌انگیز را برداشت. در‌واقع این بیانیه حمایت صریح از امارات متحده عربی در مناقشه ارضی با ایران بر سر حاکمیت جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در خلیج فارس را بیان می‌کند. این مناقشه به اوایل دهه 1970 برمی‌گردد، زمانی که پایان تحت‌الحمایگی انگلیس در سواحل آشتی (سواحل امروزی امارات متحده عربی و شمال عمان) به رضا‌شاه پهلوی امکان ادغام این جزایر به خاک ایران را داد. طبیعتا ایران با قراردادن این جزایر تحت حاکمیت خود یک هدف ژئواستراتژیک را دنبال می‌کرد که کنترل ناوبری از طریق تنگه هرمز و خلیج فارس، مرکز ترافیک دریایی جهانی را تضمین می‌کرد. اما امارات محلی که قرار بود در سال 1971 به امارات متحده عربی تبدیل شود، با این موضوع مخالفت کرد و در نتیجه اختلافی بر سر مشروعیت ایجاد کردند که هرگز حل‌وفصل نشد، زیرا هم ایرانیان و هم اعراب ادعای «حقوق تاریخی» بر این حوزه مهم را دارند.

مداخله روسیه در این مناقشه ارضی که هرگز حل‌وفصل نشده و به مدت ۵۰ سال منبع تنش منظم بین تهران و ابوظبی بوده است، انتقادات شدیدی را در ایران برانگیخته است. حاکمیت ایران بر این سه جزیره هم غرور ملی و هم تمامیت ارضی آن را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به همین دلیل این موضوع اهمیت خاصی نزد عموم دارد. علاوه بر این، امتناع از هرگونه مداخله خارجی در امور داخلی ایران، عمیقا ریشه در مواضع سیاسی ایران دارد که با نفوذ مضر قدرت‌های بزرگ اروپایی و روسیه از دوران «بازی بزرگ» (رقابت‌های سیاسی و نظامی دو امپراتوری استعماری بریتانیا و روسیه تزاری) در دو قرن پیش مشخص شده است.

مطمئنا روسیه در یک دهه اخیر به یک متحد اساسی برای ایران تبدیل شده است، دو کشور تحت تحریم به‌واسطه طردشدن از سوی غرب متحد شده‌اند و هر دو تمایل به ایجاد جهانی چندقطبی قادر به رقابت با نظم جهانی آمریکا دارند. تقویت مشارکت اقتصادی و نظامی دو کشور از زمان حمله روسیه به اوکراین، این اتحاد ایدئولوژیک را که برای ایران بخشی از استراتژی «نگاه به شرق» و تقویت روابط با همسایگان مختلف آسیایی است، تقویت کرده است.

اما اعلام حمایت روسیه از امارات نشان‌دهنده اهداف استراتژیک روسیه است که مقامات ایرانی فریب آن را نخورده‌اند. این کشور نیز تحت فشار تحریم‌های غرب، علاقه‌مند به تنوع بخشیدن به روابط و توسعه مشارکت‌های خود با جهان عرب به‌ویژه در میان کشورهای نفتی خلیج فارس است که احتمالا در زمینه‌های تجاری و انرژی در روسیه سرمایه‌گذاری گسترده‌ای خواهند کرد. چنین تحولاتی بدون امتیاز به دست نمی‌آید و همین موضوع موضع روسیه در حمایت از امارات را توجیه می‌کند، حتی اگر این حمایت به ضرر ایران باشد. علاوه بر این، دوگانگی‌های روسیه اتحادش را با عربستان سعودی در داخل اوپک‌پلاس و همچنین با ایران و سازمان همکاری شانگهای مختل خواهد کرد. از این رو، روسیه باید از نظر استراتژیک محتاطانه‌تر عمل کند. در‌واقع خطای دیپلماتیک روسیه نمایانگر رابطه انحصاری منفعت‌طلبانه این کشور با متحدانش است که از یک‌سو می‌توان آن را در یک منطق کوتاه‌مدت مؤثر ارزیابی کرد و از سوی دیگر می‌تواند به انزوای سریع روسیه در صحنه بین‌المللی بینجامد.

به نظر می‌رسد که دخالت بی‌موقع مسکو در یک مناقشه ارضی که در آن مشروعیت چندانی برای مداخله ندارد، آغازگر زیر سؤال بردن مشارکت راهبردی ایران و روسیه باشد. اکنون این سؤال در ایران مطرح می‌شود که آیا روسیه درنهایت یک متحد استراتژیک است یا صرفا یک متحد تاکتیکی؟ رسانه‌های ایرانی برآورد کرده‌اند که این اتحاد بیش از هر چیز در جهت مقابله با تهدید آمریکا بوده است، زیرا مواضع دو کشور در بسیاری از مسائل بین‌المللی متفاوت است که عملا نزدیکی آنها را محدود می‌سازد. برخی دیگر دولت ایران را به دلیل واکنش بسیار محدود به چنین اقدام تحریک‌آمیزی ملامت می‌کنند، در صورتی که اگر این تحریک از سوی یک کشور غربی صورت می‌گرفت، واکنش‌های شدیدتر و حتی خشن‌تری را به دنبال داشت. علاوه بر این، روسیه از چین، شریک تجاری اصلی ایران که بدون توجه به اتحاد با ایران به نفع ادعای امارات موضع گرفت، الگوبرداری می‌کند. برای بسیاری از ایرانیان، استراتژی «نگاه به شرق» احتمالا به «تسلیم در برابر شرق» تبدیل شده است.

برای بسیاری از تحلیگران اصلاح‌طلب این حادثه دیپلماتیک بیش از هر چیز دلیلی است بر اینکه ایران، اگرچه تا حد زیادی از دوگانگی روسیه به دلیل گذشته مشترک تلخ خود آگاه است اما اعتبار مسکو را به درستی درک نکرده است. این موضوع همچنین نشان‌دهنده نیاز ضروری ایران به تنوع‌بخشیدن به روابط خود به‌جای تکیه بر یک قدرت بزرگ است که دلیل آن نیز بی‌ثباتی روابط بین دولت‌هاست. ایران باید به‌جای تکیه بر روابط انحصاری که در‌واقع به از‌دست‌دادن نفوذ و خودمختاری سیاسی تبدیل می‌شود، به یک «سیاست میانی» روی آورد و به دنبال برقراری توازن در روابط بین‌الملل باشد.