|

پدیدارشناسی مبانی کارآمدی

بی‌شک استقرار یک «مدیریت کارآمد»، مطالبه و آرزوی همه وطن‌دوستان است. در دهه‌های اخیر توصیه‌های بی‌شماری مبنی بر «چرایی ناکارآمدی» و «چگونگی کارآمدی مدیریت» از سوی دغدغه‌مندان سلامت، امنیت و توسعه ایران‌زمین ارائه شده است.

بی‌شک استقرار یک «مدیریت کارآمد»، مطالبه و آرزوی همه وطن‌دوستان است. در دهه‌های اخیر توصیه‌های بی‌شماری مبنی بر «چرایی ناکارآمدی» و «چگونگی کارآمدی مدیریت» از سوی دغدغه‌مندان سلامت، امنیت و توسعه ایران‌زمین ارائه شده است. امری طبیعی است که افراد، گروه‌ها، نهادهای اجتماعی گوناگون و حتی ملت‌ها، «به امید» تحقق یک هدف خاص به انواع اندیشه‌ها، طرح‌ها و راهبردها متوسل می‌شوند. اما برخی مواقع بعد از گذشت مدت‌ها و با وجود تلاش‌ها و صرف هزینه‌های گزاف ملی و انسانی مشخص می‌شود که مسیر، راهکارها، طرح‌ها و راهبردهای پیگیری و اعمال شده، نمی‌توانند هدف یا اهداف مدنظر را محقق کنند. به عبارتی «هیچ امیدی» به اندیشه‌ها، راهکارها و راهبردهای اعمال‌شده نیست و به ناچار، با وجود هزینه‌های گزاف ملی و زمانی، باید اندیشه‌ها و راهکارهای متفاوت و کاربردی‌تری برای اهداف مدنظر «تدبیر» شود. به منظور درک پاسخی احتمالی به پرسش امکان کارآمدی مدیریتی(؟) تبیینی کلی و مختصر از دو مفهوم ساختار و کارآمدی ارائه می‌شود.

ساختار؟

ساختار در معنی عام، معطوف به چیدمان تعدادی عناصر مشابه یا گوناگون به‌ شکلی است که عناصر گوناگون صرف‌نظر از ویژگی‌های خاص برای تحقق یک هدف مشترک، رفتاری هدفمند و منظم داشته باشند. ساختارها اساسا برای تحقق یک هدف ایجاد می‌شوند یا شکل می‌گیرند. بنابراین، یک ساختار بدون یک هدف یا اهداف خاص قابل درک نخواهد بود. ساختار در کاربرد اجتماعی (سیاسی) معطوف به سازماندهی تعدادی افراد (شهروندان) به منظور هماهنگی در رفتار برای تحقق یک هدف یا اهداف خاص است. به عنوان مثال، انواع ساختارهای اقتصادی، علمی، دفاعی، امنیتی، تجاری، فرهنگی، روابط بین‌الملل، صنعتی و... مصادیق تعریف چیستی و کارکرد ساختار (اجتماعی و سیاسی) هستند. از آنجا که اهداف گوناگون بستر ایجاد انواع ساختارها هستند، ارزیابی عملکرد، دستاوردها، راهکارها، طرح‌ها و... در یک ساختار باید براساس اهدافی که پدیدآورنده ساختارها هستند، صورت بگیرد. برای مثال، عملکرد و دستاورد بنگاه‌های اقتصادی، تجاری و صنعتی، مبتنی بر سود و زیان (ملی و اجتماعی) این بنگاه‌ها انجام می‌شود یا عملکرد، طرح‌ها، دستاوردها و... در مدیریت روابط خارجه مبتنی بر شرایط اقتصاد ملی، معیشت شهروندان، سودمند یا پرهزینه بودن تبادلات بین‌المللی، اعتبار جهانی و... سنجیده و ارزیابی می‌شود. یا ارزیابی کارآمدی احزاب در کشورهایی که حکمرانی مبتنی بر حاکمیت قانون و نه حاکمیت اراده‌هاست، مبتنی بر موفقیت در کسب آرا در انتخاباتی که بستر انتقال نظر و اراده شهروندان به ساختار مدیریت کلان است و... .

کارآمدی؟

کارآمدی اسم و کارآمد صفت است. کارآمد در جهان قابل فهم تنها به (رفتار) انسان اطلاق می‌شود. برای مثال نمی‌گویند خودرو کارآمد، ساختمان کارآمد، شهر کارآمد، خوراکی کارآمد و... به عبارتی، کارآمد صفتی است که به رفتار انسان‌ها اطلاق می‌شود. اینکه رفتار انسان‌ها یا مبتنی بر اندیشه، هدف، آرزو و برنامه است یا صرفا واکنش نسبت به انواع محرک‌های پیرامونی است. رفتار مبتنی بر اندیشه و هدف، معطوف به تحقق انواع نیازها، خواسته‌ها، آرزوها و... انسانی است. کارآمدی هم به رفتار شخصی، گروهی و هم رفتار اجتماعی اطلاق می‌شود. کارآمدی مدنظر ما کارآمدی سیاسی (اجتماعی) یا کارآمدی نظام مدیریت سیاسی و اجرائی یک کشور یا جامعه است. اگر بپذیریم که کارآمدی نظام سیاسی، مد نظر و دغدغه بیشتر فعالان امور اجتماعی و عموم شهروندان است، آن‌گاه برای ارزیابی میزان کارآمدی باید «وظیفه و هدف آن مشخص شود»؛ چراکه، ارزیابی کارآمدی یک نظام سیاسی بدون درنظرگرفتن هدف (اهداف) و وظیفه نظم مدیریت سیاسی، غیرکاربردی و غیرقابل فهم است. در جهان معاصر «خردبنیاد»، والاترین و کاربردی‌ترین هدف نظام‌های توسعه‌یافته، تحقق منافع ملی (جمعی) است. به منظور «فهم حکمرانی در جهان معاصر و توسعه‌یافته»، باید گفته شود که «ماقبل یا ورای منافع جمعی (ملی) هیچ هدف یا وظیفه‌ کاربردی وجود ندارد». به عبارتی، ماقبل یا ورای منافع ملی به‌عنوان کاربردی‌ترین و مشروع‌ترین هدف سیاسی، «عرصه زیست طبیعی» است. به بیانی کلی، مبدأ و مقصد همه فعل و انفعالات اجتماعی منافع ملی (جمعی) است. به بیانی بسیار کلی و مختصر، منافع ملی به انواع نیازها، خواسته‌ها، آرزوها، تمایلات و... شهروندان تحت حمایت یک نظام سیاسی اطلاق می‌شود. در جهان معاصر و خردبنیاد، برخلاف جوامع ابتدایی قرون پیشین «تنها هدف و وظیفه مشروع نظام‌های سیاسی»؛ مدیریت، برنامه‌ریزی و تحقق انواع نیازهای اولیه (منافع جمعی/ملی) شهروندان تحت حمایت خود است. بنابراین، میزان کارآمدی نظام‌های سیاسی منوط به میزان تحقق منافع جمعی (ملی) است. اگر استدلال فوق منطقی تلقی شود، آن‌گاه، می‌توان ادعا کرد که «معنی کارآمدی مدیریتی، معطوف به مشروع‌ترین و کاربردی‌ترین هدف و وظیفه، یعنی تحقق منافع ملی (جمعی) است». «انتظار کارآمدی از یک ساختار مدیریت سیاسی، بدون حرکت در مسیر تحقق منافع ملی، حاکی از تشخیص و درک غیرکاربردی شرایط عینی یا عدم صداقت و بی‌اخلاقی کارگزاران و فعالان عرصه سیاست‌ورزی است. به عبارتی، کارآمدی یک نظم سیاسی، تابع بی‌قید و شرط حرکت در مسیر تحقق منافع ملی (جمعی) است». در جهان دانش و فناوری بنیاد معاصر، «مدیریت مبتنی بر منافع جناحی یا یک اقلیت»، بی‌شک به معنی ناکارآمدی و بی‌ثباتی در همه عرصه‌هاست. اگر استدلال فوق مبتنی بر تبیین مفاهیم کارآمدی و ساختارها، منطقی تلقی شود، آن‌گاه باید گفته شود که با توجه به دستاوردهای تجربه‌شده، در صورت تداوم عملکرد مبتنی بر «منافع و اهداف جناحی» «امکان کارآمدی نحواهد داشت». به عبارتی «کارآمدی، تابع بی‌قید و شرط جایگزینی منافع و اهداف جناحی با منافع و اهداف ملی (جمعی) است». یقینا خانم محترمی که اخیرا در یک برنامه تلویزیونی، ایران را متعلق به یک جریان خاص تلقی کردند، درک و دانشی از چیستی، چرایی، وظیفه و «مبانی پایداری حکومت‌ها» در عصر اطلاعات، فناوری، دانش، اخلاق و... نداشته‌اند. در جهان دانش و فناوری بنیاد معاصر که فاقد یک نظام حقوقی بین‌المللی است، حکمرانی مبتنی بر پیگیری منافع جناحی، پیامدی جز ناکارآمدی، بی‌ثباتی، ناامنی و... نخواهد داشت. شوربختانه باید تأکید شود که با وجود «تحول‌خواهانی که توانایی سیاست‌ورزی درباره اهداف ملی را ندارند» و ساختاری با اهداف خالص‌ساز، کارآمدی مدیریتی و توسعه ملی تنها رؤیاهایی  سوررئالیستی هستند.