|

انتخابات و ارزش‌ها

در دنیای سنتی، بیعت به منزله یک امر عرفی برای پذیرش حکومت و تعهد به پیروی از قوانین در چارچوب حقوق متقابل، مطرح بوده است. پیامبر در بدو ورود به مدینه، کار خود را با بیعت در چارچوب یک پیمان‌نامه شروع کرد. امیرالمؤمنین که از پذیرش حکومت پس از قتل خلیفه سوم امتناع می‌ورزید، در نهایت با اصرار عموم مردم و بیعت آنان به قدرت رسید.

در دنیای سنتی، بیعت به منزله یک امر عرفی برای پذیرش حکومت و تعهد به پیروی از قوانین در چارچوب حقوق متقابل، مطرح بوده است. پیامبر در بدو ورود به مدینه، کار خود را با بیعت در چارچوب یک پیمان‌نامه شروع کرد. امیرالمؤمنین که از پذیرش حکومت پس از قتل خلیفه سوم امتناع می‌ورزید، در نهایت با اصرار عموم مردم و بیعت آنان به قدرت رسید. او براساس‌این، بارها در مقابل معاویه به همین بیعت عمومی تمسک کرد و از این طریق بر مشروعیت خود تأکید ورزید. هنگامی که چند نفر از بیعت او سر باز زدند، حضرت آنان را آزاد گذاشت و بیعت‌نکردن را حق آنان دانست و در تمام دوران حکومت نیز هیچ مزاحمتی از سوی حکومت او برای آنان ایجاد نشد. حضرت نه در برابر معاویه و نه در برابر کسانی که بیعت نکردند، پای مقدسات را وسط نکشید؛ زیرا بیعت یک امر عرفی بوده و بر پایه آن، بر اقلیت است که به آن پایبند باشند و البته آنان نیز از آزادی بیان کاملا برخوردار بودند و تا زمانی که از طریق نظامی و روش‌های خشونت‌آمیز اقدامی نکنند، امیرالمؤمنین حکومت را موظف می‌دانست تا حقوق سیاسی و اجتماعی آنان را رعایت و از بیت‌المال نیز حقوق مالی آنها را پرداخت کند. در دنیای امروز، انتخابات به‌عنوان یک رکن دموکراسی مطرح بوده که امکان مهار قدرت را عملی می‌کند؛ اگرچه انتخابات با بیعت در گذشته تفاوت‌های زیادی دارد؛ اما هر دو بر عرفی‌بودن قدرت و تعهد متقابل حکومت و مردم تأکید دارند. فلسفه انتخابات، گذار آرام قدرت برای مدت‌زمان محدود است. در انتخابات، مردم این فرصت را پیدا می‌کنند تا شایسته‌ترین افرادی را که تصور می‌کنند می‌توانند به خواسته‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آنان جامه عمل بپوشانند، انتخاب کنند و البته در دوره مد‌نظر نیز احزاب، رسانه‌ها و دیگر نهادهای مدنی به نظارت و کنترل صاحبان قدرت می‌پردازند و در‌صورتی‌که آنان نمره قبولی از مردم نگرفتند، با انتخاب‌نشدن مجدد، مجازات می‌شوند.

اما پرسش این است که چه زمانی انتخابات می‌تواند فرایند کنترل و مهار قدرت را به‌خوبی انجام دهد؟ به نظر می‌رسد که این امر هنگامی رخ می‌دهد که موازنه میان دولت و مردم برقرار باشد. فقدان موازنه در دنیای سنتی موجب شده بود تا بیعت نتواند مانعی در برابر قدرت‌های حاکم باشد و از‌این‌رو معمولا حکومت‌ها به تعهدات خود پایبند نمی‌ماندند. در دنیای جدید این اتفاق با توانمندسازی جامعه و ابزارهای مؤثر برای کنترل مانند انتخابات آزاد به همراه احزاب، نهادهای مدنی و رسانه‌های آزاد رخ می‌دهد؛ از‌این‌رو تضعیف هر‌کدام از این چهار ارکان موجب بر‌هم‌خوردن موازنه قوا میان مردم و حکومت می‌شود. چنانچه گذشت، انتخابات امری عرفی و مبتنی بر تجربه بشری است تا شایسته‌ترین‌ها قدرت را به دست گرفته و پاسخ‌گوی رفتار خود باشند. در نتیجه، محدود‌کردن دامنه قدرت انتخاب مردم با هر روشی موجب کژکارکردی انتخابات می‌شود. اعمال شرایطی که تنها یک نگرش بتواند از فیلترها بیرون آمده و در معرض انتخاب مردم با نگرش‌های مختلف قرار گیرد، به معنای انحراف از مفهوم واقعی انتخابات است. دومین امری که موجب می‌شود تا انتخابات دچار کژکارکردی شود، مغفول‌گذاشتن فلسفه انتخابات است. در واقع، انتخابات برای این است که شایسته‌ترین افراد از منظر مردم با دیدگاه‌های مختلف برای تدوین بهترین قوانین در مجلس یا توانمندترین فرد برای اداره قوه مجریه در ریاست‌جمهوری یا متخصص‌ترین افراد در فهم فقاهت، اقتصاد، سیاست و روابط بین‌الملل در مجلس خبرگان در یک رقابت کاملا عادلانه انتخاب شوند؛ اما بی‌توجهی به این کارکرد، تقلیل انتخابات به پای صندوق رأی رفتن و افرادی را انتخاب‌کردن است. این امر نشان می‌دهد فلسفه مهار قدرت نادیده گرفته شده و اصل بر صورت انتخابات است. سومین امری که موجب می‌شود تا انتخابات دچار کژکارکردی شود، ورود مفاهیم ارزشی به این امر عرفی است. طبیعی است که تقلیل انتخابات از ماهیت مهار قدرت به برگزاری در چارچوب محدود بیان‌شده، موجب کاهش علاقه‌مندی از سوی داوطلبان و مردم برای انتخابات می‌شود. حال اگر در این شرایط برخی افراد از ارزش‌ها و مقدسات برای ایجاد شور انتخاباتی استفاده کنند، انتخابات را از مسیر اصلی خود که انتخاب شایسته‌ترین است، خارج کرده و آن را از حق شهروندی به یک تکلیف شرعی که فقط گویندگان و ذی‌نفعان آن را درک می‌کنند، تبدیل کرده‌اند؛ امری که متأسفانه در انتخاباتی مانند سال 84 قبلا شاهد بوده‌ایم و پس از مدتی همان افراد مد‌نظرِ آقایان، جریان انحرافی نامیده شدند. این درست است که با سوء‌استفاده از مقدسات گروهی از مردم به فرد یادشده رأی دادند؛ اما عملکرد آنان برای کشور و نام‌گذاری جریان انحرافی از سوی همان افراد موجب تضعیف اعتقادی بیش‌ازپیش مردم شد؛ بنابراین برای منافع زودگذر، ارزش‌های دینی را حراج نکنیم.