|

دولت وفاق ملی‌- دولت خردمند

خسارت‌های سنگینی را به چند کشور از‌ جمله خود آمریکا تحمیل کرد و سرانجام با رسوایی و بی‌آبرویی مجبور به پایان جنگ و ترک ویتنام شد، آن را نشانه بارز بی‌خردی رهبران آمریکا قلمداد کرده و از آن تحت عنوان «آمریکا به خود خیانت کرد» یاد می‌کند. او با ذکر نمونه‌هایی دیگر‌، از‌ جمله خشونت‌های اعمال‌شده از سوی دولت انگلستان علیه مهاجران در آمریکا که به جنگ مالیات مشهور است و موجب از‌دست‌رفتن آمریکا توسط بریتانیا شد و همچنین منازعات مذهبی در خاورمیانه، درگیری‌های خون‌بار در شرق آسیا و نسل‌کشی در بالکان و جنگ‌های طایفه‌ای و قومی در کشورهای بحران‌زده آفریقا، همگی را در یک کلمه خلاصه می‌کند: «بی‌خردی، خشک‌مغزی و خودسری رؤسای کشور‌ها و دولت‌ها».

در ادامه سلسله‌ یادداشت‌های قبلی درباره ویژگی‌های تکمیلی دولت وفاق مانند دولت کارآمد، هماهنگ، ملی و‌...، امروز درباره دولت خردمند و خصوصیات آن همراه با ذکر چند تجربه تاریخی نکاتی را مطرح می‌کنم.

در کتاب «تاریخ بی‌خردی» نوشته خانم باربارا تاکمن، نویسنده مشهور آمریکایی، تجارب مهمی از تاریخ چند سده اخیر و دوره معاصر جهان نقل می‌شود که چگونه دولت‌ها با فاصله‌گیری از خرد و خردمندی گام برداشته و روزگار را بر مردمان سرزمین خود سخت و تاریک کرده‌اند. وی با استناد به مطالعات و پژوهش‌های انجام‌شده، تصریح می‌کند که بشر در همه زمینه‌ها غیر از شیوه حکمرانی، شگفتی آفریده است و در حالی که همه علوم از پیشرفت درخور توجهی برخوردار بوده‌اند، علم حکومت و دولت‌داری در زمانه سه، چهار هزار سال قبل متوقف شده و از تعالی بازمانده است. تاکمن با بازخوانی حکمرانی دولت آمریکا در جنگ ویتنام که میلیون‌ها انسان را به خاک و خون کشید، شهرهای زیادی را به زمین سوخته تبدیل کرد.خسارت‌های سنگینی را به چند کشور از‌ جمله خود آمریکا تحمیل کرد و سرانجام با رسوایی و بی‌آبرویی مجبور به پایان جنگ و ترک ویتنام شد، آن را نشانه بارز بی‌خردی رهبران آمریکا قلمداد کرده و از آن تحت عنوان «آمریکا به خود خیانت کرد» یاد می‌کند. او با ذکر نمونه‌هایی دیگر‌، از‌ جمله خشونت‌های اعمال‌شده از سوی دولت انگلستان علیه مهاجران در آمریکا که به جنگ مالیات مشهور است و موجب از‌دست‌رفتن آمریکا توسط بریتانیا شد و همچنین منازعات مذهبی در خاورمیانه، درگیری‌های خون‌بار در شرق آسیا و نسل‌کشی در بالکان و جنگ‌های طایفه‌ای و قومی در کشورهای بحران‌زده آفریقا، همگی را در یک کلمه خلاصه می‌کند: «بی‌خردی، خشک‌مغزی و خودسری رؤسای کشور‌ها و دولت‌ها». در ایران عزیز خودمان و در دوره معاصر، بی‌کفایتی پادشاهان قاجار را که موجب عقب‌ماندگی ایران و از‌دست‌رفتن بخش‌های مهمی از سرزمین کشور شد، می‌توان از تجربه‌های مهم بی‌خردی ارزیابی کرد. در این مجال مغتنم، بی‌لطف نمی‌دانم خاطره‌ای را هم از بی‌خردی یکی از استانداران فارس در عصر پهلوی‌ یادآوری کنم که برای نمودار‌شدن مجسمه رضاشاه در میدان ستاد شیراز که با درختان سروناز آراسته شده بود، دستور داد ‌آن درختان زیبا و سروهای سر برافراشته را قطع کنند تا مجسمه نمایان‌تر شود؛ در‌حالی‌که به قول یادداشت زنده‌یاد فضل‌اله شرفی در روزنامه پارس همان روزگار، کافی بود سکوی مجسمه را چند متر بالاتر می‌ساختند و آن درختان را قطع نمی‌کردند تا خردمندی به‌جای بی‌خردی جلوه‌گری می‌کرد‌.

اینک با پندآموزی از تجارب بی‌خردی در رفتار، گفتار و عملکرد دولت‌ها در سراسر جهان، به نشانه‌ها، علل و عوامل بی‌خردی اشاره کوتاهی خواهیم داشت.

یکی از بارزترین خصوصیات دولت‌های بی‌خرد، پیروی از سیاست‌های مغایر با منافع خویش است که از پدیده‌های پرتکرار سراسر تاریخ بشر فارغ از زمان و مکان آنهاست. به باور بسیاری از حکیمان، بالاترین جولانگاه بی‌خردی، حوزه اجرائی است؛ زیرا از آن جایگاه فرصت تسلط بر دیگران به‌راحتی میسر می‌شود. افلاطون با تأکید بر اینکه قدرت بیش‌از‌حد موجب بی‌خردی می‌شود، قانون را یگانه ضامن قدرت می‌داند که معمولا دولتمردان به آن پایبند نیستند. او معتقد است ‌جمود فکری در اندیشه‌ و باور سیاست‌مداران، کشتزار مناسبی برای باروری بی‌خردی است. در چنین شرایطی، امپراتوری‌های بزرگ اسیر مغزهای کوچک می‌شوند؛ ‌مانند خشک‌مغزی امپراتوران چینی و تزارهای روسیه و گلادیاتورهای روم باستان که همه دوران حکمرانی خود را صرف جنگ‌ها و امیال قدرت‌طلب خود کردند. کیسینجر، سیاست‌مدار کهنه‌کار آمریکایی و مبتکر آشتی چین با دنیا و آمریکا می‌گوید‌ رهبران دولت‌ها فراسوی معتقداتی که با خود می‌آورند، هیچ معرفت جدیدی نمی‌آموزند و مادام که بر سر کار هستند، فقط از همان سرمایه‌های فکری پیشین تغذیه می‌کنند؛ زیرا پند‌گرفتن از تجربه مقوله‌ای است که تقریبا هیچ‌گاه به کار بسته نمی‌شود. او اعتقاد دارد‌ تجربه آمریکا در جنگ ویتنام و چین هرگز درس عبرتی برای رهبران آنها نشد. به همین دلیل است که اعتراف و اذعان به اشتباه تقریبا برای دولت‌ها امری محال است. عملکرد پاپ‌های دوره رنسانس که ناشی از توهم آسیب‌ناپذیری جاه و مقام آنها و مقدم‌شمردن قدرت‌طلبی و نادیده‌گرفتن خشنودی و رضایت مردم بود، بیماری مزمن و همه‌گیری بوده ‌که تا امروز هم تا حدودی به یادگار مانده است. با سخن ملکه سوئد هنگام ترک دنیا که به پسرش گفت‌ «بدان که نقش خرد در حکومت‌ها و دولت‌های جهان بسیار اندک است»، این قسمت را به پایان می‌برم.

در این فراز، با تعریف و بیان کوتاهی از خرد و خردمندی و اهمیت آن، به ویژگی‌های دولت خردمند اشاره می‌کنم.

در متون ادبی و فرهنگی ایران، خرد کانون و مرکز درخشان فرهنگ و ادب فارسی است که بسیاری از ارزش‌‌‌های فاخر ریشه در آن دارند. خرد چونان تافته‌ای است که تار‌و‌پود آن دانایی و دانش است و کار دولت خردمند تبدیل این دُر گران‌بها به محصول کاربردی است. فردوسی بزرگ رسیدن به سعادت و نیکبختی یک ملت را بر محور خرد و خردورزی می‌جوید و گسستن از این گوهر گران‌قدر را برابر با اسارت می‌داند. در نگاهی دیگر، حضرت امیر که سلام خدا بر او باد، خرد را مایه شکوه و شکیبایی و مدارا با خلق را نشانه خرد می‌داند. افلاطون بر این باور است که دولتمردان باید از میان فرزانگان و خردمندان که در فن حکمرانی آموزش دیده‌اند، انتخاب شوند و ناپلئون مأموران دولت را بر‌اساس اصل ارتقا‌ بر پایه استعداد، هوش و همت و پشتکار بر‌می‌گزید. صداقت، راستگویی، عدالت‌‌ورزی،‌ خویشتن‌داری و فضیلت‌های همسان و همگام با دانش و تخصص، از انسان یک شخصیت خردمند و جامع می‌سازد که می‌تواند در مسند قدرت و دولت منشأ سرافرازی و پیشرفت کشور خود باشد. بدون تردید وفاق که از ویژگی‌های برجسته دولت چهاردهم قلمداد می‌شود، هنگامی اثربخش خواهد بود که به ابعاد دیگر آن نیز توجه شود. وفاق سیاسی برای آنکه قرین توفیق شود، نیازمند به‌کارگیری مغزها و اندیشه‌ها بزرگ در دولت است؛ زیرا مملکت‌داری و حکمرانی بر یک کشور و یک ملت بزرگ، نیازمند مدیریت انسان‌های صاحب خرد و اندیشه است‌. کارهای سترگ به دست با کفایت انسان‌های فرهیخته، متخصص، کارآمد و شجاع به سامان می‌رسد. حضور انسان‌های باتجربه با کارنامه موفق اجرائی و برخورداری از اندیشه، دانایی و وارستگی اخلاقی برای کارآمدی و عقلانی‌کردن تصمیمات و سیاست‌گذاری‌های دولت، یک امر لازم و حتمی است. هنگامی که کارآمدی و عقلانیت با خردورزی در دولت و حکومت در هم آمیخته می‌شود، مردم اطمینان حاصل می‌کنند که کشور در مسیر پیشرفت حرکت می‌کند و می‌توانند با آرامش در مسیر توسعه کشور همکار و همیار دولت شوند. واقعیت این است که حکومت‌داری هنر ویژه‌ای است که فقط با خرد و دانایی و آموزش به فرجام نیکو می‌رسد. حضور خردمندان در سطوح مختلف مدیریت کشور موجب جلوگیری از عقل‌گریزی در اتخاذ روش‌های زمامداری می‌شود و به‌کارگیری نخبگان و فرزانگان در مدیریت‌های سیاسی، اجرائی و بدنه کارشناسی، سبب اجرای دقیق و مناسب قوانین، مقررات، برنامه‌ها و سیاست‌های دولت می‌شود. همگام با این اقدامات بایسته، دولت خردمند باید با بهره‌گیری از دانش‌ها، تکنولوژی‌های نوین و روز دنیا و تقویت اندیشکده‌های داخلی و ارتباط آنها با اندیشکده‌های برجسته جهان و استفاده از مشاوران دانا و امین، مسیر دولت خردمند و خردمندان را هموار کند؛ مسیری که با اراده سیاسی و شجاعت دست‌‌یافتنی است.

خسارت‌های سنگینی را به چند کشور از‌ جمله خود آمریکا تحمیل کرد و سرانجام با رسوایی و بی‌آبرویی مجبور به پایان جنگ و ترک ویتنام شد، آن را نشانه بارز بی‌خردی رهبران آمریکا قلمداد کرده و از آن تحت عنوان «آمریکا به خود خیانت کرد» یاد می‌کند. او با ذکر نمونه‌هایی دیگر‌، از‌ جمله خشونت‌های اعمال‌شده از سوی دولت انگلستان علیه مهاجران در آمریکا که به جنگ مالیات مشهور است و موجب از‌دست‌رفتن آمریکا توسط بریتانیا شد و همچنین منازعات مذهبی در خاورمیانه، درگیری‌های خون‌بار در شرق آسیا و نسل‌کشی در بالکان و جنگ‌های طایفه‌ای و قومی در کشورهای بحران‌زده آفریقا، همگی را در یک کلمه خلاصه می‌کند: «بی‌خردی، خشک‌مغزی و خودسری رؤسای کشور‌ها و دولت‌ها». در ایران عزیز خودمان و در دوره معاصر، بی‌کفایتی پادشاهان قاجار را که موجب عقب‌ماندگی ایران و از‌دست‌رفتن بخش‌های مهمی از سرزمین کشور شد، می‌توان از تجربه‌های مهم بی‌خردی ارزیابی کرد. در این مجال مغتنم، بی‌لطف نمی‌دانم خاطره‌ای را هم از بی‌خردی یکی از استانداران فارس در عصر پهلوی‌ یادآوری کنم که برای نمودار‌شدن مجسمه رضاشاه در میدان ستاد شیراز که با درختان سروناز آراسته شده بود، دستور داد ‌آن درختان زیبا و سروهای سر برافراشته را قطع کنند تا مجسمه نمایان‌تر شود؛ در‌حالی‌که به قول یادداشت زنده‌یاد فضل‌اله شرفی در روزنامه پارس همان روزگار، کافی بود سکوی مجسمه را چند متر بالاتر می‌ساختند و آن درختان را قطع نمی‌کردند تا خردمندی به‌جای بی‌خردی جلوه‌گری می‌کرد‌.

اینک با پندآموزی از تجارب بی‌خردی در رفتار، گفتار و عملکرد دولت‌ها در سراسر جهان، به نشانه‌ها، علل و عوامل بی‌خردی اشاره کوتاهی خواهیم داشت.

یکی از بارزترین خصوصیات دولت‌های بی‌خرد، پیروی از سیاست‌های مغایر با منافع خویش است که از پدیده‌های پرتکرار سراسر تاریخ بشر فارغ از زمان و مکان آنهاست. به باور بسیاری از حکیمان، بالاترین جولانگاه بی‌خردی، حوزه اجرائی است؛ زیرا از آن جایگاه فرصت تسلط بر دیگران به‌راحتی میسر می‌شود. افلاطون با تأکید بر اینکه قدرت بیش‌از‌حد موجب بی‌خردی می‌شود، قانون را یگانه ضامن قدرت می‌داند که معمولا دولتمردان به آن پایبند نیستند. او معتقد است ‌جمود فکری در اندیشه‌ و باور سیاست‌مداران، کشتزار مناسبی برای باروری بی‌خردی است. در چنین شرایطی، امپراتوری‌های بزرگ اسیر مغزهای کوچک می‌شوند؛ ‌مانند خشک‌مغزی امپراتوران چینی و تزارهای روسیه و گلادیاتورهای روم باستان که همه دوران حکمرانی خود را صرف جنگ‌ها و امیال قدرت‌طلب خود کردند. کیسینجر، سیاست‌مدار کهنه‌کار آمریکایی و مبتکر آشتی چین با دنیا و آمریکا می‌گوید‌ رهبران دولت‌ها فراسوی معتقداتی که با خود می‌آورند، هیچ معرفت جدیدی نمی‌آموزند و مادام که بر سر کار هستند، فقط از همان سرمایه‌های فکری پیشین تغذیه می‌کنند؛ زیرا پند‌گرفتن از تجربه مقوله‌ای است که تقریبا هیچ‌گاه به کار بسته نمی‌شود. او اعتقاد دارد‌ تجربه آمریکا در جنگ ویتنام و چین هرگز درس عبرتی برای رهبران آنها نشد. به همین دلیل است که اعتراف و اذعان به اشتباه تقریبا برای دولت‌ها امری محال است. عملکرد پاپ‌های دوره رنسانس که ناشی از توهم آسیب‌ناپذیری جاه و مقام آنها و مقدم‌شمردن قدرت‌طلبی و نادیده‌گرفتن خشنودی و رضایت مردم بود، بیماری مزمن و همه‌گیری بوده ‌که تا امروز هم تا حدودی به یادگار مانده است. با سخن ملکه سوئد هنگام ترک دنیا که به پسرش گفت‌ «بدان که نقش خرد در حکومت‌ها و دولت‌های جهان بسیار اندک است»، این قسمت را به پایان می‌برم.

در این فراز، با تعریف و بیان کوتاهی از خرد و خردمندی و اهمیت آن، به ویژگی‌های دولت خردمند اشاره می‌کنم.

در متون ادبی و فرهنگی ایران، خرد کانون و مرکز درخشان فرهنگ و ادب فارسی است که بسیاری از ارزش‌‌‌های فاخر ریشه در آن دارند. خرد چونان تافته‌ای است که تار‌و‌پود آن دانایی و دانش است و کار دولت خردمند تبدیل این دُر گران‌بها به محصول کاربردی است. فردوسی بزرگ رسیدن به سعادت و نیکبختی یک ملت را بر محور خرد و خردورزی می‌جوید و گسستن از این گوهر گران‌قدر را برابر با اسارت می‌داند. در نگاهی دیگر، حضرت امیر که سلام خدا بر او باد، خرد را مایه شکوه و شکیبایی و مدارا با خلق را نشانه خرد می‌داند. افلاطون بر این باور است که دولتمردان باید از میان فرزانگان و خردمندان که در فن حکمرانی آموزش دیده‌اند، انتخاب شوند و ناپلئون مأموران دولت را بر‌اساس اصل ارتقا‌ بر پایه استعداد، هوش و همت و پشتکار بر‌می‌گزید. صداقت، راستگویی، عدالت‌‌ورزی،‌ خویشتن‌داری و فضیلت‌های همسان و همگام با دانش و تخصص، از انسان یک شخصیت خردمند و جامع می‌سازد که می‌تواند در مسند قدرت و دولت منشأ سرافرازی و پیشرفت کشور خود باشد. بدون تردید وفاق که از ویژگی‌های برجسته دولت چهاردهم قلمداد می‌شود، هنگامی اثربخش خواهد بود که به ابعاد دیگر آن نیز توجه شود. وفاق سیاسی برای آنکه قرین توفیق شود، نیازمند به‌کارگیری مغزها و اندیشه‌ها بزرگ در دولت است؛ زیرا مملکت‌داری و حکمرانی بر یک کشور و یک ملت بزرگ، نیازمند مدیریت انسان‌های صاحب خرد و اندیشه است‌. کارهای سترگ به دست با کفایت انسان‌های فرهیخته، متخصص، کارآمد و شجاع به سامان می‌رسد. حضور انسان‌های باتجربه با کارنامه موفق اجرائی و برخورداری از اندیشه، دانایی و وارستگی اخلاقی برای کارآمدی و عقلانی‌کردن تصمیمات و سیاست‌گذاری‌های دولت، یک امر لازم و حتمی است. هنگامی که کارآمدی و عقلانیت با خردورزی در دولت و حکومت در هم آمیخته می‌شود، مردم اطمینان حاصل می‌کنند که کشور در مسیر پیشرفت حرکت می‌کند و می‌توانند با آرامش در مسیر توسعه کشور همکار و همیار دولت شوند. واقعیت این است که حکومت‌داری هنر ویژه‌ای است که فقط با خرد و دانایی و آموزش به فرجام نیکو می‌رسد. حضور خردمندان در سطوح مختلف مدیریت کشور موجب جلوگیری از عقل‌گریزی در اتخاذ روش‌های زمامداری می‌شود و به‌کارگیری نخبگان و فرزانگان در مدیریت‌های سیاسی، اجرائی و بدنه کارشناسی، سبب اجرای دقیق و مناسب قوانین، مقررات، برنامه‌ها و سیاست‌های دولت می‌شود. همگام با این اقدامات بایسته، دولت خردمند باید با بهره‌گیری از دانش‌ها، تکنولوژی‌های نوین و روز دنیا و تقویت اندیشکده‌های داخلی و ارتباط آنها با اندیشکده‌های برجسته جهان و استفاده از مشاوران دانا و امین، مسیر دولت خردمند و خردمندان را هموار کند؛ مسیری که با اراده سیاسی و شجاعت دست‌‌یافتنی است.